Aionian Verses
| وهمه پسران و همه دخترانش به تسلی اوبرخاستند. اما تسلی نپذیرفت، و گفت: «سوگوارنزد پسر خود به گور فرود می‌روم.» پس پدرش برای وی همی گریست. (Sheol ) |
and to arise: rise all son: child his and all daughter his to/for to be sorry: comfort him and to refuse to/for to be sorry: comfort and to say for to go down to(wards) son: child my mourning hell: Sheol [to] and to weep [obj] him father his (Sheol )
| گفت: «پسرم با شما نخواهد آمد زیرا که برادرش مرده است، و او تنها باقی است. و هر گاه در راهی که می‌روید زیانی بدو رسد، همانامویهای سفید مرا با حزن به گور فرود خواهیدبرد.» (Sheol ) |
and to say not to go down son: child my with you for brother: male-sibling his to die and he/she/it to/for alone him to remain and to encounter: chanced him harm in/on/with way: journey which to go: continue in/on/with her and to go down [obj] greyheaded my in/on/with sorrow hell: Sheol [to] (Sheol )
| اگر این را نیز ازنزد من ببرید، و زیانی بدو رسد، همانا موی سفیدمرا به حزن به گور فرود خواهید برد.” (Sheol ) |
and to take: take also [obj] this from from with face: before my and to meet him harm and to go down [obj] greyheaded my in/on/with distress: evil hell: Sheol [to] (Sheol )
| واقع خواهد شد که چون ببیند پسر نیست، او خواهد مرد. و غلامانت موی سفید غلامت، پدرخود را به حزن به گور فرود خواهند برد. (Sheol ) |
and to be like/as to see: see he for nothing [the] youth and to die and to go down servant/slave your [obj] greyheaded servant/slave your father our in/on/with sorrow hell: Sheol [to] (Sheol )
| و اما اگر خداوند چیزتازه‌ای بنماید و زمین دهان خود را گشاده، ایشان را با جمیع مایملک ایشان ببلعد که به گور زنده فرود روند، آنگاه بدانید که این مردمان خداوند رااهانت نموده‌اند.» (Sheol ) |
and if creation to create LORD and to open [the] land: soil [obj] lip her and to swallow up [obj] them and [obj] all which to/for them and to go down alive hell: Sheol [to] and to know for to spurn [the] human [the] these [obj] LORD (Sheol )
| و ایشان با هرچه به ایشان تعلق داشت، زنده به گور فرورفتند، و زمین برایشان به هم آمد که از میان جماعت هلاک شدند. (Sheol ) |
and to go down they(masc.) and all which to/for them alive hell: Sheol [to] and to cover upon them [the] land: soil and to perish from midst [the] assembly (Sheol )
| زیرا آتشی در غضب من افروخته شده. و تاهاویه پایین‌ترین شعله‌ور شده است. و زمین را باحاصلش می‌سوزاند. و اساس کوهها را آتش خواهد زد. (Sheol ) |
for fire to kindle in/on/with face: anger my and to burn till hell: Sheol lower and to eat land: country/planet and crops her and to kindle foundation mountain: mount (Sheol )
| خداوند می‌میراند و زنده می‌کند؛ به قبر فرودمی آورد و برمی خیزاند. (Sheol ) |
LORD to die and to live to go down hell: Sheol and to ascend: establish (Sheol )
| رسنهای گور مرا احاطه نمودند. دامهای موت مرا دریافتند. (Sheol ) |
cord hell: Sheol to turn: surround me to meet me snare death (Sheol )
| پس موافق حکمت خود عمل نما و مباد که موی سفید او به سلامتی به قبر فرو رود. (Sheol ) |
and to make: do like/as wisdom your and not to go down greyheaded his in/on/with peace hell: Sheol (Sheol )
| پس الان او را بی‌گناه مشمارزیرا که مرد حکیم هستی و آنچه را که با او بایدکرد، می‌دانی. پس مویهای سفید او را به قبر باخون فرود آور.» (Sheol ) |
and now not to clear him for man wise you(m. s.) and to know [obj] which to make: do to/for him and to go down [obj] greyheaded his in/on/with blood hell: Sheol (Sheol )
| مثل ابر که پراکنده شده، نابود می‌شود. همچنین کسی‌که به گور فرو می‌رود، برنمی آید. (Sheol ) |
to end: expend cloud and to go: went so to go down hell: Sheol not to ascend: rise (Sheol )
| مثل بلندیهای آسمان است؛ چه خواهی کرد؟ گودتر از هاویه است؛ چه توانی دانست؟ (Sheol ) |
height heaven what? to work deep from hell: Sheol what? to know (Sheol )
| کاش که مرا در هاویه پنهان کنی؛ و تا غضبت فرو نشیند، مرا مستور سازی؛ و برایم زمانی تعیین نمایی تا مرا به یاد آوری. (Sheol ) |
who? to give: if only! in/on/with hell: Sheol to treasure me to hide me till to return: turn back face: anger your to set: appoint to/for me statute: portion and to remember me (Sheol )
| وقتی که امید دارم هاویه خانه من می‌باشد، وبستر خود را در تاریکی می‌گسترانم، (Sheol ) |
if to await hell: Sheol house: home my in/on/with darkness to spread bed my (Sheol )
| تابندهای هاویه فرو می‌رود، هنگامی که با هم درخاک نزول (نماییم ).» (Sheol ) |
alone: pole hell: Sheol to go down if: surely no unitedness upon dust to descend (Sheol )
| روزهای خود را در سعادتمندی صرف می‌کنند، و به لحظه‌ای به هاویه فرودمی روند. (Sheol ) |
(to end: finish *QK) in/on/with good day their and in/on/with moment hell: Sheol to descend (Sheol )
| چنانکه خشکی و گرمی آب برف را نابود می‌سازد، همچنین هاویه خطاکاران را. (Sheol ) |
dryness also heat to plunder water snow hell: Sheol to sin (Sheol )
| هاویه به حضور او عریان است، وابدون را ستری نیست. (Sheol ) |
naked hell: Sheol before him and nothing covering to/for Abaddon (Sheol )
| زیرا که در موت ذکرتو نمی باشد! در هاویه کیست که تو را حمدگوید؟ (Sheol ) |
for nothing in/on/with death memorial your in/on/with hell: Sheol who? to give thanks to/for you (Sheol )
| شریران به هاویه خواهند برگشت و جمیع امت هایی که خدا رافراموش می‌کنند، (Sheol ) |
to return: return wicked to/for hell: Sheol [to] all nation forgetful God (Sheol )
| زیرا جانم را در عالم اموات ترک نخواهی کرد، و قدوس خود را نخواهی گذاشت که فسادرا بیند. (Sheol ) |
for not to leave: forsake soul my to/for hell: Sheol not to give: allow pious your to/for to see: see Pit: hell (Sheol )
| رسنهای گور دور مراگرفته بود و دامهای موت پیش روی من درآمده. (Sheol ) |
cord hell: Sheol to turn: surround me to meet me snare death (Sheol )
| ای خداوندجانم را از حفره برآوردی. مرا زنده ساختی تا به هاویه فرونروم. (Sheol ) |
LORD to ascend: establish from hell: Sheol soul my to live me (from to go down I *QK) pit (Sheol )
| ای خداوند خجل نشوم چونکه تو را خوانده‌ام. شریران خجل شوندو در حفره خاموش باشند. (Sheol ) |
LORD not be ashamed for to call: call to you be ashamed wicked to silence: silent to/for hell: Sheol (Sheol )
| مثل گوسفندان درهاویه رانده می‌شوند و موت ایشان را شبانی می‌کند و صبحگاهان راستان بر ایشان حکومت خواهند کرد و جمال ایشان در هاویه پوسیده خواهد شد تا مسکنی برای آن نباشد. (Sheol ) |
like/as flock to/for hell: Sheol to appoint death to pasture them and to rule in/on/with them upright to/for morning (and rock their *QK) to/for to become old hell: Sheol from elevation to/for him (Sheol )
| لیکن خدا جان مرا از دست هاویه نجات خواهد دادزیرا که مرا خواهد گرفت، سلاه. (Sheol ) |
surely God to ransom soul my from hand: power hell: Sheol for to take: recieve me (Selah) (Sheol )
| موت بر ایشان ناگهان آید وزنده بگور فرو روند. زیرا شرارت در مسکن های ایشان و در میان ایشان است. (Sheol ) |
(to deceive death *QK) upon them to go down hell: Sheol alive for bad: evil in/on/with sojourning their in/on/with entrails: inner parts their (Sheol )
| زیرا که رحمت تو به من عظیم است و جان مرا از هاویه اسفل رهانیده‌ای. (Sheol ) |
for kindness your great: large upon me and to rescue soul my from hell: Sheol lower (Sheol )
| زیرا که جان من از بلایا پر شده است وزندگانی‌ام به قبر نزدیک گردیده. (Sheol ) |
for to satisfy in/on/with distress: harm soul my and life my to/for hell: Sheol to touch (Sheol )
| کدام آدمی زنده است که موت رانخواهد دید؟ و جان خویش را از دست قبرخلاص خواهد ساخت؟ سلاه. (Sheol ) |
who? great man to live and not to see: see death to escape soul his from hand: power hell: Sheol (Selah) (Sheol )
| ریسمان های موت مرا احاطه کرد و تنگیهای هاویه مرا دریافت، تنگی و غم پیدا کردم. (Sheol ) |
to surround me cord death and terror hell: Sheol to find me distress and sorrow to find (Sheol )
| اگر به آسمان صعود کنم، تو آنجاهستی! و اگر در هاویه بستر بگسترانم اینک توآنجا هستی! (Sheol ) |
if to ascend heaven there you(m. s.) and to lay hell: Sheol look! you (Sheol )
| مثل کسی‌که زمین را فلاحت و شیار بکند، استخوانهای مابر سر قبرها پراکنده می‌شود. (Sheol ) |
like to cleave and to break up/open in/on/with land: country/planet to scatter bone our to/for lip hell: Sheol (Sheol )
| مثل هاویه ایشان را زنده خواهیم بلعید، و تندرست مانندآنانی که به گور فرو می‌روند. (Sheol ) |
to swallow up them like/as hell: Sheol alive and unblemished: complete like/as to go down pit (Sheol )
| پایهایش به موت فرو می‌رود، وقدمهایش به هاویه متمسک می‌باشد. (Sheol ) |
foot her to go down death hell: Sheol step her to grasp (Sheol )
| خانه او طریق هاویه است و به حجره های موت مودی می‌باشد. (Sheol ) |
way: journey hell: Sheol house: home her to go down to(wards) chamber death (Sheol )
| و اونمی داند که مردگان در آنجا هستند، ودعوت‌شدگانش در عمقهای هاویه می‌باشند. (Sheol ) |
and not to know for shade there in/on/with unfathomable hell: Sheol to call: call to her (Sheol )
| هاویه و ابدون در حضور خداوند است، پس چند مرتبه زیاده دلهای بنی آدم. (Sheol ) |
hell: Sheol and Abaddon before LORD also for heart son: child man (Sheol )
| طریق حیات برای عاقلان به سوی بالااست، تا از هاویه اسفل دور شود. (Sheol ) |
way life to/for above [to] to/for be prudent because to turn aside: depart from hell: Sheol beneath (Sheol )
| پس او را با چوب بزن، و جان او را از هاویه نجات خواهی داد. (Sheol ) |
you(m. s.) in/on/with tribe: staff to smite him and soul his from hell: Sheol to rescue (Sheol )
| هاویه و ابدون سیر نمی شوند، همچنان چشمان انسان سیر نخواهند شد. (Sheol ) |
hell: Sheol (and destruction his *QK) not to satisfy and eye [the] man not to satisfy (Sheol )
| هاویه و رحم نازاد، و زمینی که از آب سیرنمی شود، و آتش که نمی گوید که کافی است. (Sheol ) |
hell: Sheol and coercion womb land: country/planet not to satisfy water and fire not to say substance (Sheol )
| هرچه دستت به جهت عمل نمودن بیابد، همان را با توانایی خود به عمل آور چونکه در عالم اموات که به آن می‌روی نه کار و نه تدبیر و نه علم و نه حکمت است. (Sheol ) |
all which to find hand your to/for to make: do in/on/with strength your to make: do for nothing deed: work and explanation and knowledge and wisdom in/on/with hell: Sheol which you(m. s.) to go: went there [to] (Sheol )
| مرا مثل خاتم بر دلت و مثل نگین بر بازویت بگذار، زیرا که محبت مثل موت زورآور است و غیرت مثل هاویه ستم کیش می‌باشد. شعله هایش شعله های آتش و لهیب یهوه است. (Sheol ) |
to set: make me like/as signet upon heart your like/as signet upon arm your for strong like/as death love severe like/as hell: Sheol jealousy flash her flash fire flame LORD (Sheol )
| از این سبب هاویه حرص خود را زیاد کرده و دهان خویش را بی‌حد باز نموده است و جلال وجمهور و شوکت ایشان و هرکه در ایشان شادمان باشد در آن فرو می‌رود. (Sheol ) |
to/for so to enlarge hell: Sheol soul: appetite her and to open lip her to/for without statute: allotment and to go down glory her and crowd her and roar her and exultant in/on/with her (Sheol )
| «آیتی به جهت خود از یهوه خدایت بطلب. آن را یا از عمق‌ها بطلب یا از اعلی علیین بالا.» (Sheol ) |
to ask to/for you sign: miraculous from from with LORD God your be deep hell: Sheol or to exult to/for above [to] (Sheol )
| هاویه از زیر برای تو متحرک است تا چون بیایی تو را استقبال نماید، و مردگان یعنی جمیع بزرگان زمین را برای تو بیدار می‌سازد. و جمیع پادشاهان امت‌ها را از کرسیهای ایشان برمی دارد. (Sheol ) |
hell: Sheol from underneath: under to tremble to/for you to/for to encounter: meet to come (in): come you to rouse to/for you shade all goat land: country/planet to arise: raise from throne their all king nation (Sheol )
| جلال تو و صدای بربطهای تو به هاویه فرود شده است. کرمها زیر تو گسترانیده شده و مورها تو را می‌پوشانند. (Sheol ) |
to go down hell: Sheol pride your sound harp your underneath: under you to lay worm and covering your worm (Sheol )
| لکن به هاویه به اسفلهای حفره فرود خواهی شد. (Sheol ) |
surely to(wards) hell: Sheol to go down to(wards) flank pit (Sheol )
| از آنجاکه گفته‌اید با موت عهد بسته‌ایم و با هاویه همداستان شده‌ایم، پس چون تازیانه مهلک بگذرد به ما نخواهد رسید زیرا که دروغها راملجای خود نمودیم و خویشتن را زیر مکرمستور ساختیم. (Sheol ) |
for to say to cut: make(covenant) covenant with death and with hell: Sheol to make seer (whip *QK) to overflow for (to pass *QK) not to come (in): come us for to set: make lie refuge our and in/on/with deception to hide (Sheol )
| و عهد شما با موت باطل خواهدشد و میثاق شما با هاویه ثابت نخواهد ماند وچون تازیانه شدید بگذرد شما از آن پایمال خواهید شد. (Sheol ) |
and to atone covenant your with death and vision your with hell: Sheol not to arise: establish whip to overflow for to pass and to be to/for him to/for trampling (Sheol )
| من گفتم: «اینک در فیروزی ایام خود به درهای هاویه می‌روم و ازبقیه سالهای خود محروم می‌شوم. (Sheol ) |
I to say in/on/with quiet day my to go: went in/on/with gate hell: Sheol to reckon: put remainder year my (Sheol )
| زیرا که هاویه تو راحمد نمی گوید و موت تو را تسبیح نمی خواند. وآنانی که به حفره فرو می‌روند به امانت تو امیدوارنمی باشند. (Sheol ) |
for not hell: Sheol to give thanks you death to boast: praise you not to await to go down pit to(wards) truth: faithful your (Sheol )
| و با روغن در حضور پادشاه رفته، عطریات خود را بسیار کردی و رسولان خود رابجای دور فرستاده، خویشتن را تا به هاویه پست گردانیدی. (Sheol ) |
and to travel to/for king in/on/with oil and to multiply perfumery your and to send: depart envoy your till from distant and to abase till hell: Sheol (Sheol )
| و خداوند یهوه چنین می‌گوید: «در روزی که او به عالم اموات فرود می‌رود، من ماتمی برپامی نمایم و لجه را برای وی پوشانیده، نهرهایش را باز خواهم داشت. و آبهای عظیم باز داشته خواهد شد و لبنان را برای وی سوگوار خواهم کرد. و جمیع درختان صحرا برایش ماتم خواهندگرفت. (Sheol ) |
thus to say Lord YHWH/God in/on/with day to go down he hell: Sheol [to] to mourn to cover upon him [obj] abyss and to withhold river her and to restrain water many and be dark upon him Lebanon and all tree [the] land: country upon him fainting (Sheol )
| و چون او را با آنانی که به هاویه فرودمی روند به عالم اموات فرود آورم، آنگاه امت هارا از صدای انهدامش متزلزل خواهم ساخت. وجمیع درختان عدن یعنی برگزیده و نیکوترین لبنان از همگانی که سیراب می‌شوند، در اسفلهای زمین تسلی خواهند یافت. (Sheol ) |
from voice: sound carcass his to shake nation in/on/with to go down I [obj] him hell: Sheol [to] with to go down pit and to be sorry: comfort in/on/with land: country/planet lower all tree Eden best and pleasant Lebanon all to drink water (Sheol )
| و ایشان نیز بامقتولان شمشیر و انصارش که در میان امت‌ها زیرسایه او ساکن می‌بودند، همراه وی به عالم اموات فرود خواهند رفت. (Sheol ) |
also they(masc.) with him to go down hell: Sheol [to] to(wards) slain: killed sword and arm his to dwell in/on/with shadow his in/on/with midst nation (Sheol )
| اقویای جباران از میان عالم اموات اورا و انصار او را خطاب خواهند کرد. ایشان نامختون به شمشیر کشته شده، فرود آمده، خواهند خوابید. (Sheol ) |
to speak: speak to/for him leader mighty man from midst hell: Sheol with to help him to go down to lie down: lay down [the] uncircumcised slain: killed sword (Sheol )
| پس ایشان با جباران و نامختونانی که افتاده‌اند که با اسلحه جنگ خویش به هاویه فرود رفته‌اند، نخواهندخوابید. و ایشان شمشیرهای خود را زیر سرهای خود نهادند. و گناه ایشان بر استخوانهای ایشان خواهد بود. زیرا که در زمین زندگان باعث هیبت جباران بودند. (Sheol ) |
and not to lie down: be dead with mighty man to fall: fall from uncircumcised which to go down hell: Sheol in/on/with article/utensil battle their and to give: put [obj] sword their underneath: under head their and to be iniquity: crime their upon bone their for terror mighty man in/on/with land: country/planet alive (Sheol )
| من ایشان را از دست هاویه فدیه خواهم داد و ایشان را از موت نجات خواهم بخشید. ای موت ضربات تو کجاست وای هاویه هلاکت تو کجا است؟ پشیمانی از چشمان من مستور شده است. (Sheol ) |
from hand: power hell: Sheol to ransom them from death to redeem: redeem them where? pestilence your death where? destruction your hell: Sheol repentance to hide from eye my (Sheol )
| اگر به هاویه فرو روند، دست من ایشان را از آنجاخواهد گرفت و اگر به آسمان صعود نمایند، ایشان را از آنجا فرود خواهم آورد. (Sheol ) |
if to dig in/on/with hell: Sheol from there hand: power my to take: take them and if to ascend: rise [the] heaven from there to go down them (Sheol )
| و گفت: «در تنگی خودخداوند را خواندم و مرا مستجاب فرمود. ازشکم هاویه تضرع نمودم و آواز مرا شنیدی. (Sheol ) |
and to say to call: call to from distress to/for me to(wards) LORD and to answer me from belly: abdomen hell: Sheol to cry to hear: hear voice my (Sheol )
| به درستی که شراب فریبنده است و مرد مغرور آرامی نمی پذیرد، که شهوت خود را مثل عالم اموات می‌افزاید وخودش مثل موت، سیر نمی شود. بلکه جمیع امت‌ها را نزد خود جمع می‌کند و تمامی قوم‌ها رابرای خویشتن فراهم می‌آورد. (Sheol ) |
and also for [the] wine to act treacherously great man proud and not to dwell which to enlarge like/as hell: Sheol soul: appetite his and he/she/it like/as death and not to satisfy and to gather to(wards) him all [the] nation and to gather to(wards) him all [the] people (Sheol )
| لیکن من به شما می‌گویم، هرکه به برادر خود بی‌سبب خشم گیرد، مستوجب حکم باشد و هرکه برادرخود را راقا گوید، مستوجب قصاص باشد و هرکه احمق گوید، مستحق آتش جهنم بود. (Geenna ) |
I/we then to say you that/since: that all the/this/who to anger the/this/who brother it/s/he (in vain *KO) liable for to be the/this/who judgment which then if to say the/this/who brother it/s/he fool liable for to be the/this/who council which then if to say foolish liable for to be toward the/this/who hell: Gehenna the/this/who fire (Geenna )
| پس اگر چشم راستت تو رابلغزاند، قلعش کن و از خود دور انداز زیرا تو رابهتر آن است که عضوی از اعضایت تباه گردد، ازآنکه تمام بدنت در جهنم افکنده شود. (Geenna ) |
if then the/this/who eye you the/this/who right to cause to stumble you to take out/select it/s/he and to throw: throw away from you be profitable for you in order that/to to destroy one the/this/who member you and not all the/this/who body you to throw: throw toward hell: Gehenna (Geenna )
| و اگردست راستت تو را بلغزاند، قطعش کن و از خوددور انداز، زیرا تو را مفیدتر آن است که عضوی ازاعضای تو نابود شود، از آنکه کل جسدت دردوزخ افکنده شود. (Geenna ) |
and if the/this/who right you hand to cause to stumble you to prevent it/s/he and to throw: throw away from you be profitable for you in order that/to to destroy one the/this/who member you and not all the/this/who body you toward hell: Gehenna (to go away *N+KO) (Geenna )
| واز قاتلان جسم که قادر بر کشتن روح نی‌اند، بیم مکنید بلکه از او بترسید که قادر است بر هلاک کردن روح و جسم را نیز در جهنم. (Geenna ) |
and not (to fear *N+kO) away from the/this/who to kill the/this/who body the/this/who then soul not be able to kill (to fear *N+kO) then more: rather the/this/who be able and (the/this/who *o) soul and (the/this/who *o) body to destroy in/on/among hell: Gehenna (Geenna )
| و تو‌ای کفرناحوم که تا به فلک سرافراشته‌ای، به جهنم سرنگون خواهی شد زیرا هرگاه معجزاتی که در تو پدید آمد درسدوم ظاهر می‌شد، هرآینه تا امروز باقی می‌ماند. (Hadēs ) |
and you Capernaum (not *N+KO) until (the/this/who *k) heaven (to lift up *N+kO) until hell: Hades (to come/go down *N+kO) that/since: since if in/on/among Sodom (to be *N+kO) the/this/who power the/this/who to be in/on/among you (to stay *N+kO) if until the/this/who today (Hadēs )
| وهرکه برخلاف پسر انسان سخنی گوید، آمرزیده شود اما کسی‌که برخلاف روح‌القدس گوید، دراین عالم و در عالم آینده، هرگز آمرزیده نخواهدشد. (aiōn ) |
and which (if *N+kO) to say word according to the/this/who son the/this/who a human to release: forgive it/s/he which then if to say according to the/this/who spirit/breath: spirit the/this/who holy no to release: forgive it/s/he neither in/on/among this/he/she/it the/this/who (now *O) an age: age neither in/on/among the/this/who to ensue (aiōn )
| و آنکه در میان خارها ریخته شد، آن است که کلام را بشنود واندیشه این جهان و غرور دولت، کلام را خفه کند و بی‌ثمر گردد. (aiōn ) |
the/this/who then toward the/this/who a thorn to sow this/he/she/it to be the/this/who the/this/who word to hear and the/this/who concern the/this/who an age: age (this/he/she/it *ko) and the/this/who deceit the/this/who riches to choke the/this/who word and unfruitful to be (aiōn )
| و دشمنی که آنها را کاشت، ابلیس است و موسم حصاد، عاقبت این عالم ودروندگان، فرشتگانند. (aiōn ) |
the/this/who then enemy the/this/who to sow it/s/he to be the/this/who devilish/the Devil the/this/who then harvest consummation (the/this/who *k) an age: age to be the/this/who then reaper angel to be (aiōn )
| پس همچنان‌که کرکاسها را جمع کرده، در آتش می‌سوزانند، همانطور در عاقبت این عالم خواهد شد، (aiōn ) |
just as therefore/then to collect the/this/who weed and fire (to burn *NK+o) thus(-ly) to be in/on/among the/this/who consummation the/this/who an age: age (this/he/she/it *k) (aiōn )
| بدینطور در آخر این عالم خواهد شد. فرشتگان بیرون آمده، طالحین را از میان صالحین جدا کرده، (aiōn ) |
thus(-ly) to be in/on/among the/this/who consummation the/this/who an age: age to go out the/this/who angel and to separate the/this/who evil/bad out from midst the/this/who just (aiōn )
| و من نیز تو را می‌گویم که تویی پطرس و بر این صخره کلیسای خود را بنا می‌کنم و ابواب جهنم بر آن استیلا نخواهد یافت. (Hadēs ) |
I/we and then you to say that/since: that you to be Peter and upon/to/against this/he/she/it the/this/who rock to build me the/this/who assembly and gate hell: Hades no to prevail it/s/he (Hadēs )
| پس اگر دستت یا پایت تو رابلغزاند، آن را قطع کرده، از خود دور انداز زیرا تورا بهتر است که لنگ یا شل داخل حیات شوی ازآنکه با دو دست یا دو پا در نار جاودانی افکنده شوی. (aiōnios ) |
if then the/this/who hand you or the/this/who foot you to cause to stumble you to prevent (it/s/he *N+KO) and to throw: throw away from you good you to be to enter toward the/this/who life crippled or lame or two hand or two foot to have/be to throw: throw toward the/this/who fire the/this/who eternal (aiōnios )
| و اگر چشمت تو را لغزش دهد، آن را قلع کرده، از خود دور انداز زیرا تو را بهتر است بایک چشم وارد حیات شوی، از اینکه با دو چشم در آتش جهنم افکنده شوی. (Geenna ) |
and if the/this/who eye you to cause to stumble you to take out/select it/s/he and to throw: throw away from you good you to be one-eyed toward the/this/who life to enter or two eye to have/be to throw: throw toward the/this/who hell: Gehenna the/this/who fire (Geenna )
| ناگاه شخصی آمده، وی را گفت: «ای استادنیکو، چه عمل نیکو کنم تا حیات جاودانی یابم؟» (aiōnios ) |
and look! one to come near/agree it/s/he to say teacher (good *K) which? good to do/make: do in order that/to (to have/be *N+kO) life eternal (aiōnios )
| و هرکه بخاطر اسم من، خانه هایا برادران یا خواهران یا پدر یا مادر یا زن یافرزندان یا زمینها را ترک کرد، صد چندان خواهدیافت و وارث حیات جاودانی خواهد گشت. (aiōnios ) |
and all (who/which *N+kO) to release: leave home or brother or sister or father or mother or (woman: wife or *KO) child or field because of the/this/who name (me *NK+o) (a hundred times *NK+O) to take and life eternal to inherit (aiōnios )
| و در کناره راه یک درخت انجیر دیده، نزد آن آمد و جز برگ بر آن هیچ نیافت. پس آن را گفت: «از این به بعد میوه تا به ابد بر تونشود!» که در ساعت درخت انجیر خشکید! (aiōn ) |
and to perceive: see fig tree one upon/to/against the/this/who road to come/go upon/to/against it/s/he and none to find/meet in/on/among it/s/he if: not not leaf alone and to say it/s/he (no *o) never again out from you fruit to be toward the/this/who an age: eternity and to dry instantly the/this/who fig tree (aiōn )
| وای برشما‌ای کاتبان و فریسیان ریاکار، زیرا که بر و بحررا می‌گردید تا مریدی پیدا کنید و چون پیدا شداو را دو مرتبه پست‌تر از خود، پسر جهنم می‌سازید! (Geenna ) |
woe! you scribe and Pharisee hypocrite that/since: since to take/go around the/this/who sea and the/this/who dried up/withered to do/make: do one proselyte and when(-ever) to be to do/make: do it/s/he son hell: Gehenna double you (Geenna )
| ای ماران و افعی‌زادگان! چگونه از عذاب جهنم فرارخواهید کرد؟ (Geenna ) |
snake offspring snake how! to flee away from the/this/who judgment the/this/who hell: Gehenna (Geenna )
| و چون به کوه زیتون نشسته بود، شاگردانش در خلوت نزدوی آمده، گفتند: «به ما بگو که این امور کی واقع می‌شود و نشان آمدن تو و انقضای عالم چیست.» (aiōn ) |
to sit then it/s/he upon/to/against the/this/who mountain the/this/who Olivet to come near/agree it/s/he the/this/who disciple according to one's own/private to say to say me when? this/he/she/it to be and which? the/this/who sign the/this/who you coming and (the/this/who *k) consummation the/this/who an age: age (aiōn )
| «پس اصحاب طرف چپ را گوید: ای ملعونان، از من دور شوید در آتش جاودانی که برای ابلیس و فرشتگان او مهیا شده است. (aiōnios ) |
then to say and the/this/who out from left/south to travel away from I/we the/this/who to curse toward the/this/who fire the/this/who eternal the/this/who to make ready the/this/who devilish/the Devil and the/this/who angel it/s/he (aiōnios )
| و ایشان درعذاب جاودانی خواهند رفت، اما عادلان درحیات جاودانی.» (aiōnios ) |
and to go away this/he/she/it toward punishment eternal the/this/who then just toward life eternal (aiōnios )
| وایشان را تعلیم دهید که همه اموری را که به شما حکم کرده‌ام حفظ کنند. و اینک من هرروزه تا انقضای عالم همراه شما می‌باشم.» آمین. (aiōn ) |
to teach it/s/he to keep: observe all just as/how much to order you and look! I/we with/after you to be all the/this/who day until the/this/who consummation the/this/who an age: age (amen *KO) (aiōn )
| لیکن هرکه به روح‌القدس کفر گوید، تا به ابد آمرزیده نشود بلکه مستحق عذاب جاودانی بود.» (aiōn , aiōnios ) |
which then if to blaspheme toward the/this/who spirit/breath: spirit the/this/who holy no to have/be forgiveness toward the/this/who an age: eternity but liable for to be eternal (sin *N+KO) (aiōn , aiōnios )
| اندیشه های دنیوی و غرور دولت وهوس چیزهای دیگر داخل شده، کلام را خفه می‌کند و بی‌ثمر می‌گردد. (aiōn ) |
and the/this/who concern the/this/who (an age: age *NK+O) (this/he/she/it *k) and the/this/who deceit the/this/who riches and the/this/who about the/this/who remaining desire to enter to choke the/this/who word and unfruitful to be (aiōn )
| پس هرگاه دستت تو را بلغزاند، آن را ببرزیرا تو را بهتر است که شل داخل حیات شوی، ازاینکه با دو دست وارد جهنم گردی، در آتشی که خاموشی نپذیرد؛ (Geenna ) |
and if (to cause to stumble *NK+o) you the/this/who hand you to cut off it/s/he good to be (you *N+kO) crippled to enter toward the/this/who life or the/this/who two hand to have/be to go away toward the/this/who hell: Gehenna toward the/this/who fire the/this/who unquenchable (Geenna )
| و هرگاه پایت تو رابلغزاند، قطعش کن زیرا تو را مفیدتر است که لنگ داخل حیات شوی از آنکه با دو پا به جهنم افکنده شوی، در آتشی که خاموشی نپذیرد؛ (Geenna ) |
and if the/this/who foot you to cause to stumble you to cut off it/s/he good to be (you *N+kO) to enter toward the/this/who life lame or the/this/who two foot to have/be to throw: throw toward the/this/who hell: Gehenna (toward the/this/who fire the/this/who unquenchable *KO) (Geenna )
| و هر گاه چشم تو تو را لغزش دهد، قلعش کن زیرا تو را بهتر است که با یک چشم داخل ملکوت خدا شوی، از آنکه با دو چشم درآتش جهنم انداخته شوی، (Geenna ) |
and if the/this/who eye you to cause to stumble you to expel it/s/he good (you *N+kO) to be one-eyed to enter toward the/this/who kingdom the/this/who God or two eye to have/be to throw: throw toward the/this/who hell: Gehenna (the/this/who fire *K) (Geenna )
| چون به راه می‌رفت، شخصی دوان دوان آمده، پیش او زانو زده، سوال نمود که «ای استادنیکو چه کنم تا وارث حیات جاودانی شوم؟ (aiōnios ) |
and to depart it/s/he toward road to hasten one and to kneel it/s/he to question it/s/he teacher good which? to do/make: do in order that/to life eternal to inherit (aiōnios )
| جزاینکه الحال در این زمان صد چندان یابد ازخانه‌ها و برادران و خواهران و مادران و فرزندان و املاک با زحمات، و در عالم آینده حیات جاودانی را. (aiōn , aiōnios ) |
if not to take a hundred times now in/on/among the/this/who time/right time this/he/she/it home and brother and sister and (mother *NK+o) and child and field with/after persecution and in/on/among the/this/who an age: age the/this/who to come/go life eternal (aiōn , aiōnios )
| پس عیسی توجه نموده، بدان فرمود: «از این پس تا به ابد، هیچ‌کس از تو میوه نخواهد خورد.» وشاگردانش شنیدند. (aiōn ) |
and to answer (the/this/who Jesus *k) to say it/s/he never again toward the/this/who an age: eternity out from you nothing fruit to eat and to hear the/this/who disciple it/s/he (aiōn )
| واو بر خاندان یعقوب تا به ابد پادشاهی خواهد کردو سلطنت او را نهایت نخواهد بود.» (aiōn ) |
and to reign upon/to/against the/this/who house: household Jacob toward the/this/who an age: eternity and the/this/who kingdom it/s/he no to be goal/tax (aiōn )
| چنانکه به اجداد ما گفته بود، به ابراهیم و به ذریت او تاابدالاباد.» (aiōn ) |
as/just as to speak to/with the/this/who father me the/this/who Abraham and the/this/who seed: offspring it/s/he toward the/this/who an age: eternity (aiōn )
| چنانچه به زبان مقدسین گفت که از بدو عالم انبیای اومی بودند، (aiōn ) |
as/just as to speak through/because of mouth the/this/who holy (the/this/who *k) away from an age: age prophet it/s/he (aiōn )
| واز او استدعا کردند که ایشان را نفرماید که به هاویه روند. (Abyssos ) |
and (to plead/comfort *N+kO) it/s/he in order that/to not to command it/s/he toward the/this/who abyss to go away (Abyssos )
| و تو‌ای کفرناحوم که سر به آسمان افراشته‌ای، تا به حهنم سرنگون خواهی شد. (Hadēs ) |
and you Capernaum (not *N+kO) until (the/this/who *k) heaven (to lift up *N+kO) until (the/this/who *no) hell: Hades (to come/go down *N+kO) (Hadēs )
| ناگاه یکی از فقها برخاسته از روی امتحان به وی گفت: «ای استاد چه کنم تا وارث حیات جاودانی گردم؟» (aiōnios ) |
and look! lawyer one to arise to test/tempt it/s/he (and *ko) to say teacher which? to do/make: do life eternal to inherit (aiōnios )
| بلکه به شما نشان می‌دهم که از که باید ترسید، از او بترسید که بعد از کشتن، قدرت دارد که به جهنم بیفکند. بلی به شما می‌گویم از او بترسید. (Geenna ) |
to show then you which? to fear to fear the/this/who with/after the/this/who to kill to have/be authority to throw in toward the/this/who hell: Gehenna yes to say you this/he/she/it to fear (Geenna )
| «پس آقایش، ناظر خائن را آفرین گفت، زیراعاقلانه کار کرد. زیرا ابنای این جهان در طبقه خویش از ابنای نور عاقل تر هستند. (aiōn ) |
and to praise the/this/who lord: master the/this/who manager the/this/who unrighteousness that/since: since shrewdly to do/make: do that/since: since the/this/who son the/this/who an age: age this/he/she/it thoughtful above/for the/this/who son the/this/who light toward the/this/who generation the/this/who themself to be (aiōn )
| و من شمارا می‌گویم دوستان از مال بی‌انصافی برای خودپیدا کنید تا چون فانی گردید شما را به خیمه های جاودانی بپذیرند. (aiōnios ) |
and I/we you to say themself to do/make: do friendly/friend out from the/this/who wealth the/this/who unrighteousness in order that/to when(-ever) (to fail *N+KO) to receive you toward the/this/who eternal tent (aiōnios )
| پس چشمان خود را در عالم اموات گشوده، خود رادر عذاب یافت. و ابراهیم را از دور و ایلعازر را درآغوشش دید. (Hadēs ) |
and in/on/among the/this/who hell: Hades to lift up the/this/who eye it/s/he be already in/on/among torment to see: see (the/this/who *k) Abraham away from from afar and Lazarus in/on/among the/this/who bosom it/s/he (Hadēs )
| و یکی از روسا از وی سوال نموده، گفت: «ای استاد نیکو چه کنم تا حیات جاودانی راوارث گردم؟» (aiōnios ) |
and to question one it/s/he ruler to say teacher good which? to do/make: do life eternal to inherit (aiōnios )
| جز اینکه در این عالم چند برابربیابد و در عالم آینده حیات جاودانی را.» (aiōn , aiōnios ) |
which (not! *N+kO) not (to get back *NK+o) many times more in/on/among the/this/who time/right time this/he/she/it and in/on/among the/this/who an age: age the/this/who to come/go life eternal (aiōn , aiōnios )
| عیسی در جواب ایشان گفت: «ابنای این عالم نکاح می‌کنند و نکاح کرده می‌شوند. (aiōn ) |
and (to answer *k) to say it/s/he the/this/who Jesus the/this/who son the/this/who an age: age this/he/she/it to marry and (to give in marriage *N+kO) (aiōn )
| لیکن آنانی که مستحق رسیدن به آن عالم و به قیامت از مردگان شوند، نه نکاح می‌کنند و نه نکاح کرده می‌شوند. (aiōn ) |
the/this/who then to consider worthy the/this/who an age: age that to obtain/happen and the/this/who resurrection the/this/who out from dead neither to marry neither (to give in marriage *N+k+o) (aiōn )
| تاهر‌که به او ایمان آرد هلاک نگردد، بلکه حیات جاودانی یابد. (aiōnios ) |
in order that/to all the/this/who to trust (in) (in/on/among it/s/he *N+kO) (not to destroy but *K) to have/be life eternal (aiōnios )
| زیرا خدا جهان را اینقدر محبت نمود که پسر یگانه خود را داد تا هرکه بر او ایمان آورد هلاک نگردد بلکه حیات جاودانی یابد. (aiōnios ) |
thus(-ly) for to love the/this/who God the/this/who world so the/this/who son (it/s/he *ko) the/this/who unique to give in order that/to all the/this/who to trust (in) toward it/s/he not to destroy but to have/be life eternal (aiōnios )
| آنکه به پسر ایمان آورده باشد، حیات جاودانی دارد و آنکه به پسر ایمان نیاوردحیات را نخواهد دید، بلکه غضب خدا بر اومی ماند.» (aiōnios ) |
the/this/who to trust (in) toward the/this/who son to have/be life eternal the/this/who then to disobey the/this/who son no to appear life but the/this/who wrath the/this/who God to stay upon/to/against it/s/he (aiōnios )
| لیکن کسی‌که از آبی که من به او می‌دهم بنوشد، ابد تشنه نخواهد شد، بلکه آن آبی که به او می‌دهم در او چشمه آبی گردد که تا حیات جاودانی می‌جوشد.» (aiōn , aiōnios ) |
which then if to drink out from the/this/who water which I/we to give it/s/he no not (to thirst *N+kO) toward the/this/who an age: eternity but the/this/who water which to give it/s/he to be in/on/among it/s/he flow water to spring toward life eternal (aiōn , aiōnios )
| و دروگر اجرت می‌گیردو ثمری بجهت حیات جاودانی جمع می‌کند تاکارنده و درو‌کننده هر دو با هم خشنود گردند. (aiōnios ) |
(and *k) the/this/who to reap wage to take and to assemble fruit toward life eternal in order that/to (and *k) the/this/who to sow together to rejoice and the/this/who to reap (aiōnios )
| آمین آمین به شمامی گویم هرکه کلام مرا بشنود و به فرستنده من ایمان آورد، حیات جاودانی دارد و در داوری نمی آید، بلکه از موت تا به حیات منتقل گشته است. (aiōnios ) |
amen amen to say you that/since: that the/this/who the/this/who word me to hear and to trust (in) the/this/who to send me to have/be life eternal and toward judgment no to come/go but to depart out from the/this/who death toward the/this/who life (aiōnios )
| کتب را تفتیش کنید زیرا شما گمان می‌بریدکه در آنها حیات جاودانی دارید و آنها است که به من شهادت می‌دهد. (aiōnios ) |
to look for/into the/this/who a writing that/since: since you to think in/on/among it/s/he life eternal to have/be and that to be the/this/who to testify about I/we (aiōnios )
| کار بکنید نه برای خوراک فانی بلکه برای خوراکی که تا حیات جاودانی باقی است که پسر انسان آن را به شما عطا خواهد کرد، زیراخدای پدر بر او مهر زده است.» (aiōnios ) |
to work not the/this/who eating the/this/who to destroy but the/this/who eating the/this/who to stay toward life eternal which the/this/who son the/this/who a human you to give this/he/she/it for the/this/who father to seal the/this/who God (aiōnios )
| و اراده فرستنده من این است که هرکه پسر را دید و بدو ایمان آورد، حیات جاودانی داشته باشد و من در روز بازپسین او راخواهم برخیزانید.» (aiōnios ) |
this/he/she/it (for *N+kO) to be the/this/who will/desire the/this/who (father *N+KO) (me *N+kO) in order that/to all the/this/who to see/experience the/this/who son and to trust (in) toward it/s/he to have/be life eternal and to arise it/s/he I/we (in/on/among *n) the/this/who last/least day (aiōnios )
| آمین آمین به شما می‌گویم هرکه به من ایمان آرد، حیات جاودانی دارد. (aiōnios ) |
amen amen to say you the/this/who to trust (in) (toward I/we *KO) to have/be life eternal (aiōnios )
| من هستم آن نان زنده که از آسمان نازل شد. اگر کسی از این نان بخورد تا به ابد زنده خواهد ماند و نانی که من عطامی کنم جسم من است که آن را بجهت حیات جهان می‌بخشم.» (aiōn ) |
I/we to be the/this/who bread the/this/who to live the/this/who out from the/this/who heaven to come/go down if one to eat out from this/he/she/it the/this/who bread (to live *N+kO) toward the/this/who an age: eternity and the/this/who bread then which I/we to give the/this/who flesh me to be (which I/we to give *K) above/for the/this/who the/this/who world life (aiōn )
| و هرکه جسد مرا خورد و خون مرا نوشید، حیات جاودانی دارد و من در روزآخر او را خواهم برخیزانید. (aiōnios ) |
the/this/who to eat me the/this/who flesh and to drink me the/this/who blood to have/be life eternal I/we and to arise it/s/he the/this/who last/least day (aiōnios )
| این است نانی که از آسمان نازل شد، نه همچنان‌که پدران شما من را خوردند و مردند؛ بلکه هرکه این نان را بخورد تا به ابد زنده ماند.» (aiōn ) |
this/he/she/it to be the/this/who bread the/this/who out from (the/this/who *k) heaven to come/go down no as/just as to eat the/this/who father (you *K) (the/this/who *k) (manna *K) and to die the/this/who to eat this/he/she/it the/this/who bread (to live *N+kO) toward the/this/who an age: eternity (aiōn )
| شمعون پطرس به اوجواب داد: «خداوندا نزد که برویم؟ کلمات حیات جاودانی نزد تو است. (aiōnios ) |
to answer (therefore/then *K) it/s/he Simon Peter lord: God to/with which? to go away declaration life eternal to have/be (aiōnios )
| و غلام همیشه در خانه نمی ماند، اما پسر همیشه می‌ماند. (aiōn ) |
the/this/who then slave no to stay in/on/among the/this/who home toward the/this/who an age: eternity the/this/who (then *o) son to stay toward the/this/who an age: eternity (aiōn )
| آمین آمین به شما می‌گویم، اگر کسی کلام مرا حفظکند، موت را تا به ابد نخواهد دید.» (aiōn ) |
amen amen to say you if one the/this/who I/we word (the/this/who *k) to keep: observe death no not to see/experience toward the/this/who an age: eternity (aiōn )
| پس یهودیان بدو گفتند: «الان دانستیم که دیو داری! ابراهیم و انبیا مردند و تو می‌گویی اگر کسی کلام مرا حفظ کند، موت را تا به ابد نخواهد چشید (aiōn ) |
to say therefore/then it/s/he the/this/who Jew now to know that/since: that demon to have/be Abraham to die and the/this/who prophet and you to say if one the/this/who word me to keep: observe no not (to taste *N+kO) death toward the/this/who an age: eternity (aiōn )
| از ابتدای عالم شنیده نشده است که کسی چشمان کور مادرزاد را باز کرده باشد. (aiōn ) |
out from the/this/who an age: age no to hear that/since: that to open one eye blind to beget (aiōn )
| ومن به آنها حیات جاودانی می‌دهم و تا به ابد هلاک نخواهند شد و هیچ‌کس آنها را از دست من نخواهد گرفت. (aiōn , aiōnios ) |
I/we and to give it/s/he life eternal and no not to destroy toward the/this/who an age: eternity and no to seize one it/s/he out from the/this/who hand me (aiōn , aiōnios )
| و هرکه زنده بود و به من ایمان آورد، تا به ابد نخواهد مرد. آیااین را باور می‌کنی؟» (aiōn ) |
and all the/this/who to live and to trust (in) toward I/we no not to die toward the/this/who an age: eternity to trust (in) this/he/she/it (aiōn )
| کسی‌که جان خود رادوست دارد آن را هلاک کند و هرکه در این جهان جان خود را دشمن دارد تا حیات جاودانی آن رانگاه خواهد داشت. (aiōnios ) |
the/this/who to love the/this/who soul: life it/s/he (to destroy *N+kO) it/s/he and the/this/who to hate the/this/who soul: life it/s/he in/on/among the/this/who world this/he/she/it toward life eternal to keep/guard: protect it/s/he (aiōnios )
| پس همه به او جواب دادند: «ما از تورات شنیده‌ایم که مسیح تا به ابد باقی می‌ماند. پس چگونه تو می‌گویی که پسر انسان باید بالا کشیده شود؟ کیست این پسر انسان؟» (aiōn ) |
to answer (therefore/then *NO) it/s/he the/this/who crowd me to hear out from the/this/who law that/since: that the/this/who Christ to stay toward the/this/who an age: eternity and how! to say you that/since: that be necessary to lift up the/this/who son the/this/who a human which? to be this/he/she/it the/this/who son the/this/who a human (aiōn )
| و می‌دانم که فرمان او حیات جاودانی است. پس آنچه من می‌گویم چنانکه پدربمن گفته است، تکلم می‌کنم.» (aiōnios ) |
and to know that/since: that the/this/who commandment it/s/he life eternal to be which therefore/then I/we to speak as/just as to say me the/this/who father thus(-ly) to speak (aiōnios )
| پطرس به اوگفت: «پایهای مرا هرگز نخواهی شست.» عیسی او را جواب داد: «اگر تو را نشویم تو را با من نصیبی نیست.» (aiōn ) |
to say it/s/he Peter no not to wash me the/this/who foot toward the/this/who an age: eternity to answer (the/this/who *k) Jesus it/s/he if not to wash you no to have/be part with/after I/we (aiōn )
| و من از پدر سوال می‌کنم و تسلی دهنده‌ای دیگر به شما عطا خواهد کرد تا همیشه باشما بماند، (aiōn ) |
I/we and to ask the/this/who father and another counsellor to give you in order that/to with/after you toward the/this/who an age: eternity (to be *N+kO) (aiōn )
| همچنان‌که او را برهر بشری قدرت داده‌ای تا هرچه بدو داده‌ای به آنها حیات جاودانی بخشد. (aiōnios ) |
as/just as to give it/s/he authority all flesh in order that/to all which to give it/s/he (to give *NK+o) it/s/he life eternal (aiōnios )
| و حیات جاودانی‌این است که تو را خدای واحد حقیقی و عیسی مسیح را که فرستادی بشناسند. (aiōnios ) |
this/he/she/it then to be the/this/who eternal life in order that/to to know you the/this/who alone true God and which to send Jesus Christ (aiōnios )
| زیرا که نفس مرا در عالم اموات نخواهی گذاشت و اجازت نخواهی داد که قدوس تو فساد را ببیند. (Hadēs ) |
that/since: since no to leave behind the/this/who soul me toward (hell: Hades *N+kO) nor to give the/this/who sacred you to perceive: see decay (Hadēs )
| درباره قیامت مسیح پیش دیده، گفت که نفس او در عالم اموات گذاشته نشود و جسد او فساد را نبیند. (Hadēs ) |
to foresee to speak about the/this/who resurrection the/this/who Christ that/since: that (neither to leave behind *N+kO) (the/this/who soul it/s/he *K) toward (hell: Hades neither *N+kO) the/this/who flesh it/s/he to perceive: see decay (Hadēs )
| که می‌باید آسمان او را پذیرد تا زمان معاد همه‌چیز که خدا از بدوعالم به زبان جمیع انبیای مقدس خود، از آن اخبار نمود. (aiōn ) |
which be necessary heaven on the other hand to receive until time restoration all which to speak the/this/who God through/because of mouth (all *K) the/this/who holy away from an age: eternity it/s/he prophet (aiōn )
| آنگاه پولس و برنابا دلیر شده، گفتند: «واجب بود کلام خدا نخست به شما القا شود. لیکن چون آن را رد کردید و خود را ناشایسته حیات جاودانی شمردید، همانا به سوی امت هاتوجه نماییم. (aiōnios ) |
to preach boldly (and/both *N+kO) the/this/who Paul and the/this/who Barnabas to say you to be necessary first to speak the/this/who word the/this/who God since (then *ko) to reject it/s/he and no worthy to judge themself the/this/who eternal life look! to turn toward the/this/who Gentiles (aiōnios )
| چون امت‌ها این راشنیدند، شادخاطر شده، کلام خداوند را تمجیدنمودند و آنانی که برای حیات جاودانی مقرربودند، ایمان آوردند. (aiōnios ) |
to hear then the/this/who Gentiles (to rejoice *NK+o) and to glorify the/this/who word the/this/who (lord: God *NK+O) and to trust (in) just as/how much to be to appoint toward life eternal (aiōnios )
| این را می‌گوید خداوندی که این چیزها را از بدو عالم معلوم کرده است. (aiōn ) |
acquainted with away from an age: eternity (to be the/this/who God all the/this/who work it/s/he *K) (aiōn )
| زیرا که چیزهای نادیده او یعنی قوت سرمدی و الوهیتش از حین آفرینش عالم بوسیله کارهای او فهمیده و دیده می‌شود تا ایشان را عذری نباشد. (aïdios ) |
the/this/who for invisible it/s/he away from creation world the/this/who workmanship to understand to perceive the/this/who and/both eternal it/s/he power and divinity toward the/this/who to exist it/s/he inexcusable (aïdios )
| که ایشان حق خدا را به دروغ مبدل کردند وعبادت و خدمت نمودند مخلوق را به عوض خالقی که تا ابدالاباد متبارک است. آمین. (aiōn ) |
who/which to exchange the/this/who truth the/this/who God in/on/among the/this/who lie and to worship and to minister the/this/who creation from/with/beside the/this/who to create which to be praiseworthy toward the/this/who an age: eternity amen (aiōn )
| اما به آنانی که با صبر در اعمال نیکوطالب جلال و اکرام و بقایند، حیات جاودانی را؛ (aiōnios ) |
the/this/who on the other hand according to perseverance work good glory and honor and incorruptibility to seek life eternal (aiōnios )
| تا آنکه چنانکه گناه در موت سلطنت کرد، همچنین فیض نیزسلطنت نماید به عدالت برای حیات جاودانی بوساطت خداوند ما عیسی مسیح. (aiōnios ) |
in order that/to just as to reign the/this/who sin in/on/among the/this/who death thus(-ly) and the/this/who grace to reign through/because of righteousness toward life eternal through/because of Jesus Christ the/this/who lord: God me (aiōnios )
| اما الحال چونکه از گناه آزاد شده و غلامان خدا گشته‌اید، ثمر خود را برای قدوسیت می‌آورید که عاقبت آن، حیات جاودانی است. (aiōnios ) |
now then to set free away from the/this/who sin to enslave then the/this/who God to have/be the/this/who fruit you toward holiness the/this/who then goal/tax life eternal (aiōnios )
| زیرا که مزد گناه موت است، اما نعمت خدا حیات جاودانی در خداوند ماعیسی مسیح. (aiōnios ) |
the/this/who for compensation the/this/who sin death the/this/who then gift the/this/who God life eternal in/on/among Christ Jesus the/this/who lord: God me (aiōnios )
| که پدران از آن ایشانند و از ایشان مسیح بحسب جسم شد که فوق از همه است، خدای متبارک تا ابدالاباد، آمین. (aiōn ) |
which the/this/who father and out from which the/this/who Christ the/this/who according to flesh the/this/who to be upon/to/against all God praiseworthy toward the/this/who an age: eternity amen (aiōn )
| یا کیست که به هاویه نزول کند یعنی تا مسیح رااز مردگان برآورد.» (Abyssos ) |
or which? to come/go down toward the/this/who abyss this/he/she/it to be Christ out from dead to lead (Abyssos )
| زیرا خدا همه رادر نافرمانی بسته است تا بر همه رحم فرماید. (eleēsē ) |
to confine for the/this/who God the/this/who all toward disobedience in order that/to the/this/who all to have mercy (eleēsē )
| زیرا که از او و به او و تا او همه‌چیز است؛ و او را تا ابدالاباد جلال باد، آمین. (aiōn ) |
that/since: since out from it/s/he and through/because of it/s/he and toward it/s/he the/this/who all it/s/he the/this/who glory toward the/this/who an age: eternity amen (aiōn )
| و همشکل این جهان مشوید بلکه به تازگی ذهن خود صورت خود راتبدیل دهید تا شما دریافت کنید که اراده نیکوی پسندیده کامل خدا چیست. (aiōn ) |
and not (to conform to *NK+o) the/this/who an age: age this/he/she/it but (to transform *NK+o) the/this/who renewal the/this/who mind (you *k) toward the/this/who to test you which? the/this/who will/desire the/this/who God the/this/who good and well-pleasing and perfect (aiōn )
| الان او را که قادر است که شما را استوار سازد، برحسب بشارت من و موعظه عیسی مسیح، مطابق کشف آن سری که از زمانهای ازلی مخفی بود، (aiōnios ) |
the/this/who then be able you to establish according to the/this/who gospel me and the/this/who preaching Jesus Christ according to revelation mystery time eternal be silent (aiōnios )
| لکن درحال مکشوف شد و بوسیله کتب انبیا برحسب فرموده خدای سرمدی به جمیع امت‌ها بجهت اطاعت ایمان آشکارا گردید، (aiōnios ) |
to reveal then now through/because of and/both a writing prophetic according to command the/this/who eternal God toward obedience faith toward all the/this/who Gentiles to make known (aiōnios )
| خدای حکیم وحید را بوسیله عیسی مسیح تا ابدالاباد جلال باد، آمین. (aiōn ) |
alone wise God through/because of Jesus Christ which the/this/who glory toward the/this/who an age: eternity amen (to/with Roman to write away from Corinth through/because of Phoebe the/this/who servant the/this/who in/on/among Cenchreae assembly *K) (aiōn )
| کجا است حکیم؟ کجا کاتب؟ کجا مباحث این دنیا؟ مگرخدا حکمت جهان را جهالت نگردانیده است؟ (aiōn ) |
where? wise where? scribe where? debater the/this/who an age: age this/he/she/it not! be foolish the/this/who God the/this/who wisdom the/this/who world (this/he/she/it *k) (aiōn )
| لکن حکمتی بیان می‌کنیم نزد کاملین، اماحکمتی که از این عالم نیست و نه از روسای این عالم که زایل می‌گردند. (aiōn ) |
wisdom then to speak in/on/among the/this/who perfect wisdom then no the/this/who an age: age this/he/she/it nor the/this/who ruler the/this/who an age: age this/he/she/it the/this/who to abate (aiōn )
| بلکه حکمت خدا را درسری بیان می‌کنیم، یعنی آن حکمت مخفی را که خدا پیش از دهرها برای جلال ما مقدر فرمود، (aiōn ) |
but to speak God wisdom in/on/among mystery the/this/who to conceal which to predestine the/this/who God before the/this/who an age: age toward glory me (aiōn )
| که احدی از روسای این عالم آن را ندانست زیرا اگر می‌دانستند خداوند جلال را مصلوب نمی کردند. (aiōn ) |
which none the/this/who ruler the/this/who an age: age this/he/she/it to know if for to know no if the/this/who lord: God the/this/who glory to crucify (aiōn )
| زنهارکسی خود را فریب ندهد! اگر کسی از شما خودرا در این جهان حکیم پندارد، جاهل بشود تاحکیم گردد. (aiōn ) |
nothing themself to deceive if one to think wise to exist in/on/among you in/on/among the/this/who an age: age this/he/she/it foolish to be in order that/to to be wise (aiōn )
| بنابراین، اگرخوراک باعث لغزش برادر من باشد، تا به ابدگوشت نخواهم خورد تا برادر خود را لغزش ندهم. (aiōn ) |
for if food to cause to stumble the/this/who brother me no not to eat meat toward the/this/who an age: eternity in order that/to not the/this/who brother me to cause to stumble (aiōn )
| و این همه بطور مثل بدیشان واقع شد وبرای تنبیه ما مکتوب گردید که اواخر عالم به ما رسیده است. (aiōn ) |
this/he/she/it then (all *K) (figuratively to happen *N+kO) that to write then to/with admonition me toward which the/this/who goal/tax the/this/who an age: age (to come to *N+kO) (aiōn )
| ای موت نیش تو کجا است وای گور ظفر تو کجا؟» (Hadēs ) |
where? you death the/this/who victory where? you (hell: Hades *N+KO) the/this/who sting (Hadēs )
| که درایشان خدای این جهان فهم های بی‌ایمانشان راکور گردانیده است که مبادا تجلی بشارت جلال مسیح که صورت خداست، ایشان را روشن سازد. (aiōn ) |
in/on/among which the/this/who God the/this/who an age: age this/he/she/it to blind the/this/who mind/thought the/this/who unbelieving toward the/this/who not to see (it/s/he *k) the/this/who light the/this/who gospel the/this/who glory the/this/who Christ which to be image the/this/who God (aiōn )
| زیرا که این زحمت سبک ما که برای لحظه‌ای است، بار جاودانی جلال را برای ما زیاده و زیاده پیدا می‌کند. (aiōnios ) |
the/this/who for momentary light the/this/who pressure me according to surpassing toward surpassing eternal burden glory to workout/produce me (aiōnios )
| در حالی که ما نظر نمی کنیم به چیزهای دیدنی، بلکه به چیزهای نادیدنی، زیرا که آنچه دیدنی است، زمانی است و نادیدنی جاودانی. (aiōnios ) |
not to watch out me the/this/who to see but the/this/who not to see the/this/who for to see temporary the/this/who then not to see eternal (aiōnios )
| زیرا می‌دانیم که هرگاه این خانه زمینی خیمه ما ریخته شود، عمارتی از خداداریم، خانه‌ای ناساخته شده به‌دستها و جاودانی در آسمانها. (aiōnios ) |
to know for that/since: that if the/this/who earthly me home the/this/who tent to destroy/lodge building out from God to have/be home not man-made eternal in/on/among the/this/who heaven (aiōnios )
| چنانکه مکتوب است که «پاشید و به فقرا داد و عدالتش تا به ابدباقی می‌ماند». (aiōn ) |
as/just as to write to scatter to give the/this/who poor the/this/who righteousness it/s/he to stay toward the/this/who an age: eternity (aiōn )
| خدا و پدر عیسی مسیح خداوند که تا به ابد متبارک است، می‌داند که دروغ نمی گویم. (aiōn ) |
the/this/who God and father the/this/who lord: God (me *k) Jesus (Christ *K) to know the/this/who to be praiseworthy toward the/this/who an age: eternity that/since: that no to lie (aiōn )
| که خود رابرای گناهان ما داد تا ما را از این عالم حاضر شریربحسب اراده خدا و پدر ما خلاصی بخشد، (aiōn ) |
the/this/who to give themself (above/for *NK+o) the/this/who sin me that to take out/select me out from the/this/who an age: age the/this/who be present evil/bad according to the/this/who will/desire the/this/who God and father me (aiōn )
| که او را تا ابدالاباد جلال باد. آمین. (aiōn ) |
which the/this/who glory toward the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity amen (aiōn )
| زیرا هرکه برای جسم خود کارد، از جسم فساد را درو کند و هرکه برای روح کارد از روح حیات جاودانی خواهد دروید. (aiōnios ) |
that/since: since the/this/who to sow toward the/this/who flesh themself out from the/this/who flesh to reap corruption the/this/who then to sow toward the/this/who spirit/breath: spirit out from the/this/who spirit/breath: spirit to reap life eternal (aiōnios )
| بالاتر از هر ریاست و قدرت و قوت و سلطنت و هر نامی که خوانده می‌شود، نه در این عالم فقطبلکه در عالم آینده نیز. (aiōn ) |
above all beginning and authority and power and lordship and all name to name no alone in/on/among the/this/who an age: age this/he/she/it but and in/on/among the/this/who to ensue (aiōn )
| که در آنها قبل، رفتارمی کردید برحسب دوره این جهان بر وفق رئیس قدرت هوا یعنی آن روحی که الحال در فرزندان معصیت عمل می‌کند. (aiōn ) |
in/on/among which once/when to walk according to the/this/who an age: age the/this/who world this/he/she/it according to the/this/who ruler the/this/who authority the/this/who air the/this/who spirit/breath: spirit the/this/who now be active in/on/among the/this/who son the/this/who disobedience (aiōn )
| تا در عالمهای آینده دولت بینهایت فیض خود را به لطفی که بر ما درمسیح عیسی دارد ظاهر سازد. (aiōn ) |
in order that/to to show in/on/among the/this/who an age: age the/this/who to arrive/invade (the/this/who to surpass riches *N+kO) the/this/who grace it/s/he in/on/among kindness upon/to/against me in/on/among Christ Jesus (aiōn )
| و همه را روشن سازم که چیست انتظام آن سری که از بنای عالمهامستور بود، در خدایی که همه‌چیز را بوسیله عیسی مسیح آفرید. (aiōn ) |
and to illuminate all which? the/this/who (management *N+KO) the/this/who mystery the/this/who to conceal away from the/this/who an age: age in/on/among the/this/who God the/this/who the/this/who all to create (through/because of Jesus Christ *K) (aiōn )
| برحسب تقدیر ازلی که در خداوند ما مسیح عیسی نمود، (aiōn ) |
according to purpose the/this/who an age: eternity which to do/make: do in/on/among (the/this/who *no) Christ Jesus the/this/who lord: God me (aiōn )
| مر او را درکلیسا و در مسیح عیسی تا جمیع قرنها تا ابدالابادجلال باد. آمین. (aiōn ) |
it/s/he the/this/who glory in/on/among the/this/who assembly (and *no) in/on/among Christ Jesus toward all the/this/who generation the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity amen (aiōn )
| زیرا که ما را کشتی گرفتن با خون و جسم نیست بلکه با ریاستها و قدرتها وجهان داران این ظلمت و با فوجهای روحانی شرارت در جایهای آسمانی. (aiōn ) |
that/since: since no to be me the/this/who struggle to/with blood and flesh but to/with the/this/who beginning to/with the/this/who authority to/with the/this/who world power the/this/who darkness (the/this/who *k) (an age: age *K) this/he/she/it to/with the/this/who spiritual the/this/who evil in/on/among the/this/who heavenly (aiōn )
| و خدا و پدر ما را تا ابدالابادجلال باد. آمین. (aiōn ) |
the/this/who then God and father me the/this/who glory toward the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity amen (aiōn )
| یعنی آن سری که از دهرها وقرنها مخفی داشته شده بود، لیکن الحال به مقدسان او مکشوف گردید، (aiōn ) |
the/this/who mystery the/this/who to conceal away from the/this/who an age: age and away from the/this/who generation (now *N+kO) then to reveal the/this/who holy: saint it/s/he (aiōn )
| که ایشان به قصاص هلاکت جاودانی خواهند رسید از حضور خداوند و جلال قوت او (aiōnios ) |
who/which condemnation to pay destructive eternal away from face the/this/who lord: God and away from the/this/who glory the/this/who strength it/s/he (aiōnios )
| و خود خداوند ما عیسی مسیح و خدا و پدر ماکه ما را محبت نمود و تسلی ابدی و امید نیکو رابه فیض خود به ما بخشید، (aiōnios ) |
it/s/he then the/this/who lord: God me Jesus Christ and the/this/who God (the/this/who *N+KO) father me the/this/who to love me and to give encouragement eternal and hope good in/on/among grace (aiōnios )
| بلکه از این جهت بر من رحم شد تا اول درمن، مسیح عیسی کمال حلم را ظاهر سازد تا آنانی را که بجهت حیات جاودانی به وی ایمان خواهند‌آورد، نمونه باشم. (aiōnios ) |
but through/because of this/he/she/it to have mercy in order that/to in/on/among I/we first: best to show Christ Jesus the/this/who (all *N+KO) patience to/with example the/this/who to ensue to trust (in) upon/to/against it/s/he toward life eternal (aiōnios )
| باری پادشاه سرمدی و باقی ونادیده را، خدای حکیم وحید را اکرام و جلال تاابدالاباد باد. آمین. (aiōn ) |
the/this/who then king the/this/who an age: eternity incorruptible invisible alone (wise *K) God honor and glory toward the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity amen (aiōn )
| و جنگ نیکوی ایمان رابکن و بدست آور آن حیات جاودانی را که برای آن دعوت شدی و اعتراف نیکو کردی در حضورگواهان بسیار. (aiōnios ) |
to struggle the/this/who good fight the/this/who faith to catch the/this/who eternal life toward which (and *k) to call: call and to confess/profess the/this/who good confession before much witness (aiōnios )
| که تنها لایموت و ساکن در نوری است که نزدیک آن نتوان شد و احدی از انسان او را ندیده و نمی تواند دید. او را تا ابدالاباد اکرام و قدرت باد. آمین. (aiōnios ) |
the/this/who alone to have/be immortality light to dwell unapproachable which to perceive: see none a human nor to perceive: see be able which honor and power eternal amen (aiōnios )
| دولتمندان این جهان را امر فرما که بلندپروازی نکنند و به دولت ناپایدار امید ندارند، بلکه به خدای زنده که همه‌چیز را دولتمندانه برای تمتع به ما عطا می‌کند؛ (aiōn ) |
the/this/who rich in/on/among the/this/who now an age: age to order not be arrogant nor to hope/expect upon/to/against riches uncertainty but (upon/to/against *N+kO) (the/this/who *k) God (the/this/who to live *K) the/this/who to furnish occasion me all richly toward enjoyment (aiōn )
| که ما را نجات داد و به دعوت مقدس خواند نه به حسب اعمال ما بلکه برحسب اراده خود و آن فیضی که قبل ازقدیم الایام در مسیح عیسی به ما عطا شد. (aiōnios ) |
the/this/who to save me and to call: call calling holy no according to the/this/who work me but according to one's own/private purpose and grace the/this/who to give me in/on/among Christ Jesus before time eternal (aiōnios )
| و ازاین جهت همه زحمات را بخاطر برگزیدگان متحمل می‌شوم تا ایشان نیز نجاتی را که درمسیح عیسی است با جلال جاودانی تحصیل کنند. (aiōnios ) |
through/because of this/he/she/it all to remain/endure through/because of the/this/who select in order that/to and it/s/he salvation to obtain/happen the/this/who in/on/among Christ Jesus with/after glory eternal (aiōnios )
| زیرا که دیماس برای محبت این جهان حاضر مرا ترک کرده، به تسالونیکی رفته است و کریسکیس به غلاطیه و تیطس به دلماطیه. (aiōn ) |
Demas for me (to leave behind *NK+o) to love the/this/who now an age: age and to travel toward Thessalonica Crescens toward Galatia Titus toward Dalmatia (aiōn )
| و خداوند مرا ازهر کار بد خواهد رهانید و تا به ملکوت آسمانی خود نجات خواهد داد. او را تا ابدالاباد جلال باد. آمین. (aiōn ) |
(and *k) to rescue me the/this/who lord: God away from all work evil/bad and to save toward the/this/who kingdom it/s/he the/this/who heavenly which the/this/who glory toward the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity amen (aiōn )
| به امید حیات جاودانی که خدایی که دروغ نمی تواند گفت، اززمانهای ازلی وعده آن را داد، (aiōnios ) |
upon/to/against hope life eternal which to profess the/this/who not a liar God before time eternal (aiōnios )
| ما را تادیب می‌کند که بی‌دینی و شهوات دنیوی را ترک کرده، با خرداندیشی و عدالت و دینداری در این جهان زیست کنیم. (aiōn ) |
to instruct me in order that/to to deny the/this/who ungodlinessness and the/this/who earthly desire in self-control and rightly and piously to live in/on/among the/this/who now an age: age (aiōn )
| تا به فیض او عادل شمرده شده، وارث گردیم بحسب امید حیات جاودانی. (aiōnios ) |
in order that/to to justify the/this/who that grace heir (to be *N+kO) according to hope life eternal (aiōnios )
| زیرا که شاید بدین جهت ساعتی از توجدا شد تا او را تا به ابد دریابی. (aiōnios ) |
perhaps for through/because of this/he/she/it to separate/leave to/with hour in order that/to eternal it/s/he to have in full (aiōnios )
| در این ایام آخر به ما بوساطت پسر خود متکلم شد که او را وارث جمیع موجودات قرار داد و بوسیله او عالمها راآفرید؛ (aiōn ) |
upon/to/against (last/least *N+kO) the/this/who day this/he/she/it to speak me in/on/among son which to place heir all through/because of which and to do/make: do the/this/who an age: age (aiōn )
| اما در حق پسر: «ای خدا تخت تو تا ابدالاباد است و عصای ملکوت تو عصای راستی است. (aiōn ) |
to/with then the/this/who son the/this/who throne you the/this/who God toward the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity (and *no) the/this/who rod (the/this/who *no) righteousness rod the/this/who kingdom (you *NK+O) (aiōn )
| چنانکه در مقام دیگر نیز می‌گوید: «تو تا به ابدکاهن هستی بر رتبه ملکیصدق.» (aiōn ) |
as/just as and in/on/among other to say you priest toward the/this/who an age: eternity according to the/this/who order Melchizedek (aiōn )
| و کامل شده، جمیع مطیعان خود را سبب نجات جاودانی گشت. (aiōnios ) |
and to perfect to be all the/this/who to obey it/s/he causer salvation eternal (aiōnios )
| وتعلیم تعمیدها و نهادن دستها و قیامت مردگان وداوری جاودانی را. (aiōnios ) |
baptism (teaching *NK+o) laying on and/both hand resurrection and/both dead and judgment eternal (aiōnios )
| و لذت کلام نیکوی خدا و قوات عالم آینده را چشیدند، (aiōn ) |
and good to taste God declaration power and/both to ensue an age: age (aiōn )
| جایی که آن پیشرو برای ما داخل شد یعنی عیسی که بر رتبه ملکیصدق، رئیس کهنه گردید تاابدالاباد. (aiōn ) |
where(-ever) forerunner above/for me to enter Jesus according to the/this/who order Melchizedek high-priest to be toward the/this/who an age: eternity (aiōn )
| زیرا شهادت داده شد که «تو تا به ابد کاهن هستی بر رتبه ملکیصدق.» (aiōn ) |
(to testify *N+kO) for that/since: that you priest toward the/this/who an age: eternity according to the/this/who order Melchizedek (aiōn )
| زیرا ایشان بی‌قسم کاهن شده‌اند ولیکن این با قسم از او که به وی می‌گوید: «خداوند قسم خورد و تغییر اراده نخواهد داد که تو کاهن ابدی هستی بر رتبه ملکیصدق.» (aiōn ) |
the/this/who on the other hand for without oath to be priest to be the/this/who then with/after oath through/because of the/this/who to say to/with it/s/he to swear lord: God and no to repent you priest toward the/this/who an age: eternity (according to the/this/who order Melchizedek *K) (aiōn )
| لکن وی چون تا به ابد باقی است، کهانت بی‌زوال دارد. (aiōn ) |
the/this/who then through/because of the/this/who to stay it/s/he toward the/this/who an age: eternity permanent to have/be the/this/who priesthood (aiōn )
| از آنرو که شریعت مردمانی را که کمزوری دارند کاهن می‌سازد، لکن کلام قسم که بعد از شریعت است، پسر را که تاابدالاباد کامل شده است. (aiōn ) |
the/this/who law for a human to appoint/conduct high-priest to have/be weakness: weak the/this/who word then the/this/who oath the/this/who with/after the/this/who law son toward the/this/who an age: eternity to perfect (aiōn )
| و نه به خون بزها و گوساله‌ها، بلکه به خون خود، یک مرتبه فقط به مکان اقدس داخل شد و فدیه ابدی را یافت. (aiōnios ) |
nor through/because of blood he-goat and calf through/because of then the/this/who one's own/private blood to enter once/at once toward the/this/who Holy Place eternal redemption to find/meet (aiōnios )
| پس آیا چند مرتبه زیاده، خون مسیح که به روح ازلی خویشتن را بی‌عیب به خداگذرانید، ضمیر شما را از اعمال مرده طاهرنخواهد ساخت تا خدای زنده را خدمت نمایید؟ (aiōnios ) |
how much/many? more the/this/who blood the/this/who Christ which through/because of spirit/breath: spirit eternal themself to bring to blameless the/this/who God to clean the/this/who conscience (me *N+KO) away from dead work toward the/this/who to minister God to live (aiōnios )
| و از این جهت او متوسط عهد تازه‌ای است تا چون موت برای کفاره تقصیرات عهد اول بوقوع آمد، خوانده‌شدگان وعده میراث ابدی رابیابند. (aiōnios ) |
and through/because of this/he/she/it covenant new mediator to be that death to be toward redemption the/this/who upon/to/against the/this/who first covenant transgression the/this/who promise to take the/this/who to call: call the/this/who eternal inheritance (aiōnios )
| زیرا در این صورت می‌بایست که او از بنیاد عالم بارها زحمت کشیده باشد. لکن الان یک مرتبه در اواخر عالم ظاهر شد تا به قربانی خود، گناه را محو سازد. (aiōn ) |
since be necessary it/s/he often to suffer away from beginning world (now *N+kO) then once upon/to/against consummation the/this/who an age: age toward nullification (the/this/who *no) sin through/because of the/this/who sacrifice it/s/he to reveal (aiōn )
| به ایمان فهمیده‌ایم که عالمها به کلمه خدامرتب گردید، حتی آنکه چیزهای دیدنی ازچیزهای نادیدنی ساخته شد. (aiōn ) |
faith to understand to complete the/this/who an age: age declaration God toward the/this/who not out from to shine/appear (the/this/who to see *N+kO) to be (aiōn )
| عیسی مسیح دیروز و امروز و تا ابدالاباد همان است. (aiōn ) |
Jesus Christ yesterday and today the/this/who it/s/he and toward the/this/who an age: eternity (aiōn )
| پس خدای سلامتی که شبان اعظم گوسفندان یعنی خداوند ما عیسی را به خون عهدابدی از مردگان برخیزانید، (aiōnios ) |
the/this/who then God the/this/who peace the/this/who to lead out from dead the/this/who shepherd the/this/who sheep the/this/who great in/on/among blood covenant eternal the/this/who lord: God me Jesus (aiōnios )
| شما را در هر عمل نیکو کامل گرداناد تا اراده او را به‌جا آورید وآنچه منظور نظر او باشد، در شما بعمل آوردبوساطت عیسی مسیح که او را تا ابدالاباد جلال باد. آمین. (aiōn ) |
to complete you in/on/among all (work *KO) good toward the/this/who to do/make: do the/this/who will/desire it/s/he to do/make: do in/on/among (me *N+KO) the/this/who well-pleasing before it/s/he through/because of Jesus Christ which the/this/who glory toward the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity amen (aiōn )
| وزبان آتشی است! آن عالم ناراستی در میان اعضای ما زبان است که تمام بدن را می‌آلاید ودایره کائنات را می‌سوزاند و از جهنم سوخته می‌شود! (Geenna ) |
and the/this/who tongue fire the/this/who world the/this/who unrighteousness (thus(-ly) *k) the/this/who tongue to appoint/conduct in/on/among the/this/who member me the/this/who to stain all the/this/who body and to kindle the/this/who course/wheel the/this/who origin and to kindle by/under: by the/this/who hell: Gehenna (Geenna )
| از آنرو که تولد تازه یافتید نه از تخم فانی بلکه از غیرفانی یعنی به کلام خدا که زنده وتا ابدالاباد باقی است. (aiōn ) |
to beget no out from seed perishable but incorruptible through/because of word to live God and to stay (toward the/this/who an age: eternity *K) (aiōn )
| لکن کلمه خدا تاابدالاباد باقی است.» و این است آن کلامی که به شما بشارت داده شده است. (aiōn ) |
the/this/who then declaration lord: God to stay toward the/this/who an age: eternity this/he/she/it then to be the/this/who declaration the/this/who to speak good news toward you (aiōn )
| اگر کسی سخن گوید، مانند اقوال خدا بگوید و اگر کسی خدمت کند، برحسب توانایی که خدا بدو داده باشد بکند تا در همه‌چیز، خدا بواسطه عیسی مسیح جلال یابد که او را جلال و توانایی تاابدالاباد هست، آمین. (aiōn ) |
if one to speak as/when oracles God if one to serve as/when out from strength (which *NK+o) to provide the/this/who God in order that/to in/on/among all to glorify the/this/who God through/because of Jesus Christ which to be the/this/who glory and the/this/who power toward the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity amen (aiōn )
| و خدای همه فیضها که ما را به جلال ابدی خود در عیسی مسیح خوانده، است، شما را بعداز کشیدن زحمتی قلیل کامل و استوار و تواناخواهد ساخت. (aiōnios ) |
the/this/who then God all grace the/this/who to call: call (you *N+KO) toward the/this/who eternal it/s/he glory in/on/among Christ Jesus little/few to suffer it/s/he (to complete *N+kO) (you *k) (to establish to strengthen to found *N+kO) (aiōnios )
| او را تا ابدالاباد جلال وتوانایی باد، آمین. (aiōn ) |
it/s/he (the/this/who glory and *K) the/this/who power toward the/this/who an age: eternity (the/this/who *ko) (an age: eternity *KO) amen (aiōn )
| وهمچنین دخول در ملکوت جاودانی خداوند ونجات‌دهنده ما عیسی مسیح به شما به دولتمندی داده خواهد شد. (aiōnios ) |
thus(-ly) for richly to supply you the/this/who entry toward the/this/who eternal kingdom the/this/who lord: God me and savior Jesus Christ (aiōnios )
| زیرا هرگاه خدا بر فرشتگانی که گناه کردند، شفقت ننمود بلکه ایشان را به جهنم انداخته، به زنجیرهای ظلمت سپرد تا برای داوری نگاه داشته شوند؛ (Tartaroō ) |
if for the/this/who God angel to sin no to spare but (chain *NK+O) darkness hell: Tartarus to deliver toward judgment (to keep: guard *N+kO) (Tartaroō )
| بلکه در فیض و معرفت خداوند و نجات‌دهنده ما عیسی مسیح ترقی کنید، که او را از کنون تاابدالاباد جلال باد. آمین. (aiōn ) |
to grow then in/on/among grace and knowledge the/this/who lord: God me and savior Jesus Christ it/s/he the/this/who glory and now and toward day an age: eternity amen (aiōn )
| وحیات ظاهر شد و آن را دیده‌ایم و شهادت می‌دهیم و به شما خبر می‌دهیم از حیات جاودانی که نزد پدر بود و برما ظاهر شد. (aiōnios ) |
and the/this/who life to reveal and to see: see and to testify and to announce you the/this/who life the/this/who eternal who/which to be to/with the/this/who father and to reveal me (aiōnios )
| و دنیا و شهوات آن در گذراست لکن کسی‌که به اراده خدا عمل می‌کند، تا به ابد باقی می‌ماند. (aiōn ) |
and the/this/who world to pass and the/this/who desire it/s/he the/this/who then to do/make: do the/this/who will/desire the/this/who God to stay toward the/this/who an age: eternity (aiōn )
| و این است آن وعده‌ای که او به ما داده است، یعنی حیات جاودانی. (aiōnios ) |
and this/he/she/it to be the/this/who promise which it/s/he to profess me the/this/who life the/this/who eternal (aiōnios )
| هرکه از برادر خود نفرت نماید، قاتل است و می‌دانید که هیچ قاتل حیات جاودانی در خود ثابت ندارد. (aiōnios ) |
all the/this/who to hate the/this/who brother it/s/he murderer to be and to know that/since: that all murderer no to have/be life eternal in/on/among (it/s/he *NK+o) to stay (aiōnios )
| و آن شهادت این است که خدا حیات جاودانی به ما داده است واین حیات، در پسر اوست. (aiōnios ) |
and this/he/she/it to be the/this/who testimony that/since: that life eternal to give me the/this/who God and this/he/she/it the/this/who life in/on/among the/this/who son it/s/he to be (aiōnios )
| این را نوشتم به شما که به اسم خدا ایمان آورده‌اید تا بدانید که حیات جاودانی دارید و تا به اسم پسر خدا ایمان بیاورید. (aiōnios ) |
this/he/she/it to write you (the/this/who to trust (in) toward the/this/who name the/this/who son the/this/who God *K) in order that/to to know that/since: that life to have/be eternal (and in order that/to *K) (the/this/who *no) (to trust (in) *N+kO) toward the/this/who name the/this/who son the/this/who God (aiōnios )
| اما آگاه هستیم که پسرخدا آمده است و به ما بصیرت داده است تا حق رابشناسیم و در حق یعنی در پسر او عیسی مسیح هستیم. اوست خدای حق و حیات جاودانی. (aiōnios ) |
to know then that/since: that the/this/who son the/this/who God to come/be present and to give me mind in order that/to (to know *NK+o) the/this/who true and to be in/on/among the/this/who true in/on/among the/this/who son it/s/he Jesus Christ this/he/she/it to be the/this/who true God and (the/this/who *k) life eternal (aiōnios )
| بخاطر آن راستی که در ما ساکن است و با ما تا به ابد خواهدبود. (aiōn ) |
through/because of the/this/who truth the/this/who to stay in/on/among me and with/after me to be toward the/this/who an age: eternity (aiōn )
| و فرشتگانی را که ریاست خود را حفظ نکردند بلکه مسکن حقیقی خود را ترک نمودند، در زنجیرهای ابدی درتحت ظلمت بجهت قصاص یوم عظیم نگاه داشته است. (aïdios ) |
angel and/both the/this/who not to keep: observe the/this/who themself beginning but to leave the/this/who one's own/private dwelling toward judgment great day chain eternal by/under: under darkness to keep: guard (aïdios )
| و همچنین سدوم و غموره و سایربلدان نواحی آنها مثل ایشان چونکه زناکار شدند و در‌پی بشر دیگر افتادند، در عقوبت آتش ابدی گرفتار شده، بجهت عبرت مقرر شدند. (aiōnios ) |
as/when Sodom and Gomorrah and the/this/who about it/s/he city the/this/who like way this/he/she/it to fornicate and to go away after flesh other to set before example fire eternal condemnation to undergo (aiōnios )
| و امواج جوشیده دریا که رسوایی خود را مثل کف برمی آورند و ستارگان آواره هستند که برای ایشان تاریکی ظلمت جاودانی مقرر است. (aiōn ) |
a wave wild sea to foam up the/this/who themself shame star wandering which the/this/who darkness the/this/who darkness toward (the/this/who *k) an age: eternity to keep: guard (aiōn )
| خویشتن را در محبت خدا محفوظ دارید ومنتظر رحمت خداوند ما عیسی مسیح برای حیات جاودانی بوده باشید. (aiōnios ) |
themself in/on/among love God to keep: observe to wait for/welcome the/this/who mercy the/this/who lord: God me Jesus Christ toward life eternal (aiōnios )
| یعنی خدای واحد و نجات‌دهنده ما را جلال و عظمت و توانایی و قدرت باد الان و تا ابدالاباد. آمین. (aiōn ) |
alone (wise *K) God savior me (through/because of Jesus Christ the/this/who lord: God me *NO) glory (and *k) majesty power and authority (before all the/this/who an age: eternity *NO) and now and toward all the/this/who an age: eternity amen (aiōn )
| و ما را نزد خدا وپدر خود پادشاهان و کهنه ساخت، او را جلال وتوانایی باد تا ابدالاباد. آمین. (aiōn ) |
and to do/make: do me (kingdom *N+KO) (and *K) priest the/this/who God and father it/s/he it/s/he the/this/who glory and the/this/who power toward the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity amen (aiōn )
| ومرده شدم و اینک تا ابدالاباد زنده هستم وکلیدهای موت و عالم اموات نزد من است. (aiōn , Hadēs ) |
and the/this/who to live and to be dead and look! to live to be toward the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity (amen *K) and to have/be the/this/who key the/this/who death and the/this/who hell: Hades (aiōn , Hadēs )
| و چون آن حیوانات جلال وتکریم و سپاس به آن تخت‌نشینی که تا ابدالابادزنده است می‌خوانند، (aiōn ) |
and when(-ever) (to give *NK+o) the/this/who living thing glory and honor and thankfulness the/this/who to sit upon/to/against (the/this/who throne *N+kO) the/this/who to live toward the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity (aiōn )
| آنگاه آن بیست و چهار پیر می‌افتند در حضور آن تخت‌نشین و او را که تاابدالاباد زنده است عبادت می‌کنند و تاجهای خود را پیش تخت انداخته، می‌گویند: (aiōn ) |
to collapse the/this/who twenty (and *k) four elder: Elder before the/this/who to sit upon/to/against the/this/who throne and (to worship *N+kO) the/this/who to live toward the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity and (to throw: throw *N+kO) the/this/who crown it/s/he before the/this/who throne to say (aiōn )
| و هر مخلوقی که در آسمان و بر زمین وزیرزمین و در دریاست و آنچه در آنها می‌باشد، شنیدم که می‌گویند: «تخت‌نشین و بره را برکت وتکریم و جلال و توانایی باد تا ابدالاباد.» (aiōn ) |
and all creature which (to be *k) in/on/among the/this/who heaven and (upon/to/against the/this/who earth: planet *N+kO) and under the/this/who earth: planet and upon/to/against the/this/who sea (which *k) (to be *ko) and the/this/who in/on/among it/s/he (all *N+kO) to hear to say the/this/who to sit upon/to/against (the/this/who throne *N+kO) and the/this/who lamb the/this/who praise and the/this/who honor and the/this/who glory and the/this/who power toward the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity (amen *O) (aiōn )
| و دیدم که اینک اسبی زرد و کسی بر آن سوار شده که اسم اوموت است و عالم اموات از عقب او می‌آید؛ و به آن دو اختیار بر یک ربع زمین داده شد تا به شمشیر و قحط و موت و با وحوش زمین بکشند. (Hadēs ) |
and to perceive: see and look! horse green and the/this/who to sit above it/s/he name it/s/he the/this/who death and the/this/who hell: Hades (to follow *N+kO) with/after (it/s/he *NK+o) and to give (it/s/he *NK+O) authority upon/to/against the/this/who fourth the/this/who earth: planet to kill in/on/among sword and in/on/among hunger and in/on/among death and by/under: by the/this/who wild animal the/this/who earth: planet (Hadēs )
| و گفتند: «آمین! برکت و جلال وحکمت و سپاس و اکرام و قوت و توانایی، خدای ما را باد تا ابدالاباد. آمین.» (aiōn ) |
to say amen the/this/who praise and the/this/who glory and the/this/who wisdom and the/this/who thankfulness and the/this/who honor and the/this/who power and the/this/who strength the/this/who God me toward the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity amen (aiōn )
| و چون فرشته پنجم نواخت، ستاره‌ای رادیدم که بر زمین افتاده بود و کلید چاه هاویه بدو داده شد. (Abyssos ) |
and the/this/who fifth angel to sound a trumpet and to perceive: see star out from the/this/who heaven to collapse toward the/this/who earth: planet and to give it/s/he the/this/who key the/this/who well/abyss the/this/who abyss (Abyssos )
| و چاه هاویه را گشاد ودودی چون دود تنوری عظیم از چاه بالا آمد وآفتاب و هوا از دود چاه تاریک گشت. (Abyssos ) |
and to open the/this/who well/abyss the/this/who abyss and to ascend smoke out from the/this/who well/abyss as/when smoke furnace/oven (great *NK+o) and (to darken *N+kO) the/this/who sun and the/this/who air out from the/this/who smoke the/this/who well/abyss (Abyssos )
| و بر خود، پادشاهی داشتند که ملک الهاویه است که در عبرانی به ابدون مسمی است و در یونانی او را اپلیون خوانند. (Abyssos ) |
(and *k) (to have/be *NK+o) upon/to/against it/s/he king the/this/who angel the/this/who abyss name it/s/he Hebrew Abaddon (and *NK+o) in/on/among the/this/who Greek name to have/be Apollyon (Abyssos )
| قسم خورد به او که تا ابدالاباد زنده است که آسمان و آنچه را که در آن است و زمین و آنچه را که در آن است و دریا و آنچه را که در آن است آفرید که «بعد از این زمانی نخواهد بود، (aiōn ) |
and to swear in/on/among the/this/who to live toward the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity which to create the/this/who heaven and the/this/who in/on/among it/s/he and the/this/who earth: planet and the/this/who in/on/among it/s/he and the/this/who sea and the/this/who in/on/among it/s/he that/since: that time no still to be (aiōn )
| و چون شهادت خود را به اتمام رسانند، آن وحش که از هاویه برمی آید، با ایشان جنگ کرده، غلبه خواهد یافت و ایشان را خواهد کشت (Abyssos ) |
and when(-ever) to finish the/this/who testimony it/s/he the/this/who wild animal the/this/who to ascend out from the/this/who abyss to do/make: do with/after it/s/he war and to conquer it/s/he and to kill it/s/he (Abyssos )
| و فرشته‌ای بنواخت که ناگاه صداهای بلنددر آسمان واقع شد که می‌گفتند: «سلطنت جهان از آن خداوند ما و مسیح او شد و تا ابدالابادحکمرانی خواهد کرد.» (aiōn ) |
and the/this/who seventh angel to sound a trumpet and to be voice/sound: voice great in/on/among the/this/who heaven (to say *N+kO) (to be *N+KO) (the/this/who *N+kO) (kingdom *N+KO) the/this/who world the/this/who lord: God me and the/this/who Christ it/s/he and to reign toward the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity (aiōn )
| و فرشته‌ای دیگر را دیدم که در وسط آسمان پرواز می‌کند و انجیل جاودانی را دارد تا ساکنان زمین را از هر امت و قبیله و زبان و قوم بشارت دهد، (aiōnios ) |
and to perceive: see another angel to fly in/on/among midair to have/be gospel eternal to speak good news (upon/to/against *no) the/this/who (to sit *N+kO) upon/to/against the/this/who earth: planet and upon/to/against all Gentiles and tribe and tongue and a people (aiōnios )
| ودود عذاب ایشان تا ابدالاباد بالا می‌رود. پس آنانی که وحش و صورت او را پرستش می‌کنند وهرکه نشان اسم او را پذیرد، شبانه‌روز آرامی ندارند.» (aiōn ) |
and the/this/who smoke the/this/who torment it/s/he toward an age: eternity an age: eternity to ascend and no to have/be rest day and night the/this/who to worship the/this/who wild animal and the/this/who image it/s/he and if one to take the/this/who image/mark the/this/who name it/s/he (aiōn )
| ویکی از آن چهار حیوان، به آن هفت فرشته، هفت پیاله زرین داد، پر از غضب خدا که تا ابدالاباد زنده است. (aiōn ) |
and one out from the/this/who four living thing to give the/this/who seven angel seven bowl golden be full the/this/who wrath the/this/who God the/this/who to live toward the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity (aiōn )
| آن وحش که دیدی، بود و نیست و از هاویه خواهدبرآمد و به هلاکت خواهد رفت؛ و ساکنان زمین، جز آنانی که نامهای ایشان از بنای عالم در دفترحیات مرقوم است، در حیرت خواهند افتاد ازدیدن آن وحش که بود و نیست و ظاهر خواهدشد. (Abyssos ) |
the/this/who wild animal which to perceive: see to be and no to be and to ensue to ascend out from the/this/who abyss and toward destruction (to go *N+kO) and (to marvel *N+kO) the/this/who to dwell upon/to/against the/this/who earth: planet which no to write (the/this/who name *N+kO) upon/to/against the/this/who scroll the/this/who life away from beginning world (to see *N+kO) the/this/who wild animal (that/since: that *N+kO) to be and no to be (and *N+kO) (be present *N+KO) (Abyssos )
| و بار دیگر گفتند: «هللویاه، و دودش تاابدالاباد بالا می‌رود!» (aiōn ) |
and secondly (to say *NK+o) hallelujah and the/this/who smoke it/s/he to ascend toward the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity (aiōn )
| و وحش گرفتار شد و نبی کاذب با وی که پیش او معجزات ظاهر می‌کرد تا به آنها آنانی را که نشان وحش رادارند و صورت او را می‌پرستند، گمراه کند. این هر دو، زنده به دریاچه آتش افروخته شده به کبریت انداخته شدند. (Limnē Pyr ) |
and to arrest/catch the/this/who wild animal and with/after (it/s/he *N+kO) the/this/who false prophet the/this/who to do/make: do the/this/who sign before it/s/he in/on/among which to lead astray the/this/who to take the/this/who image/mark the/this/who wild animal and the/this/who to worship the/this/who image it/s/he to live to throw: throw the/this/who two toward the/this/who lake the/this/who fire (the/this/who to kindle/burn *N+kO) in/on/among (the/this/who *k) sulfur (Limnē Pyr )
| و دیدم فرشته‌ای را که از آسمان نازل می شود و کلید هاویه را دارد و زنجیری بزرگ بر دست وی است. (Abyssos ) |
and to perceive: see angel to come/go down out from the/this/who heaven to have/be the/this/who key the/this/who abyss and chain great upon/to/against the/this/who hand it/s/he (Abyssos )
| و او را به هاویه انداخت و در را بر او بسته، مهر کرد تا امت‌ها رادیگر گمراه نکند تا مدت هزار سال به انجام رسد؛ و بعد از آن می‌باید اندکی خلاصی یابد. (Abyssos ) |
and to throw: throw it/s/he toward the/this/who abyss and to shut (it/s/he *k) and to seal above it/s/he in order that/to not (to lead astray *NK+o) still the/this/who Gentiles until to finish the/this/who thousand year (and *k) with/after this/he/she/it be necessary to loose it/s/he small time (Abyssos )
| و ابلیس که ایشان را گمراه می‌کند، به دریاچه آتش و کبریت انداخته شد، جایی که وحش و نبی کاذب هستند؛ و ایشان تا ابدالابادشبانه‌روز عذاب خواهند کشید. (aiōn , Limnē Pyr ) |
and the/this/who devilish/the Devil the/this/who to lead astray it/s/he to throw: throw toward the/this/who lake the/this/who fire and sulfur where(-ever) (and *no) the/this/who wild animal and the/this/who false prophet and to torture: torture day and night toward the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity (aiōn , Limnē Pyr )
| و دریا مردگانی را که در آن بودند باز داد؛ و موت و عالم اموات مردگانی را که در آنها بودندباز دادند؛ و هر یکی بحسب اعمالش حکم یافت. (Hadēs ) |
and to give the/this/who sea the/this/who dead the/this/who in/on/among it/s/he and the/this/who death and the/this/who hell: Hades to give the/this/who dead the/this/who in/on/among it/s/he and to judge each according to the/this/who work it/s/he (Hadēs )
| و موت و عالم اموات به دریاچه آتش انداخته شد. این است موت ثانی، یعنی دریاچه آتش. (Hadēs , Limnē Pyr ) |
and the/this/who death and the/this/who hell: Hades to throw: throw toward the/this/who lake the/this/who fire this/he/she/it the/this/who death the/this/who secondly to be (the/this/who lake the/this/who fire *NO) (Hadēs , Limnē Pyr )
| و هرکه در دفتر حیات مکتوب یافت نشد، به دریاچه آتش افکنده گردید. (Limnē Pyr ) |
and if one no to find/meet in/on/among (the/this/who book *NK+o) the/this/who life to write to throw: throw toward the/this/who lake the/this/who fire (Limnē Pyr )
| لکن ترسندگان و بی ایمانان و خبیثان و قاتلان و زانیان و جادوگران و بت‌پرستان و جمیع دروغگویان، نصیب ایشان در دریاچه افروخته شده به آتش و کبریت خواهدبود. این است موت ثانی.» (Limnē Pyr ) |
(the/this/who *no) then timid and unbelieving (and sinful *O) and to abhor and murderer and sexual sinner and (sorcerer *N+kO) and idolater and all the/this/who false the/this/who part it/s/he in/on/among the/this/who lake the/this/who to kindle/burn fire and sulfur which to be the/this/who death the/this/who secondly (Limnē Pyr )
| ودیگر شب نخواهد بود و احتیاج به چراغ و نورآفتاب ندارند، زیرا خداوند خدا بر ایشان روشنایی می‌بخشد و تا ابدالاباد سلطنت خواهندکرد. (aiōn ) |
and night no to be (still *N+kO) and no to have/be need (light *no) lamp and (light *NK+o) sun that/since: since lord: God the/this/who God (to illuminate *N+kO) (upon/to/against *no) it/s/he and to reign toward the/this/who an age: eternity the/this/who an age: eternity (aiōn )
| اینها چشمه های بی‌آب و مه های رانده شده به باد شدید هستند که برای ایشان ظلمت تاریکی جاودانی، مقرر است. () |
