می باشد، و به هر حکمت صحیح مجادله میکند. | ۱ 1 |
آدم خودخواه خود را از دیگران کنار میکشد و با عقاید درستشان مخالفت میورزد. |
احمق از فطانت مسرور نمی شود، مگر تاآنکه عقل خود را ظاهر سازد. | ۲ 2 |
نادان برای حکمت ارزش قائل نیست و فقط دوست دارد خود را دانا نشان دهد. |
هنگامی که شریر میآید، حقارت هم میآید، و با اهانت، خجالت میرسد. | ۳ 3 |
گناه ننگ و رسوایی به بار میآورد. |
سخنان دهان انسان آب عمیق است، وچشمه حکمت، نهر جاری است. | ۴ 4 |
سخنان شخص دانا مانند اقیانوس عمیق است و مثل چشمه گوارا. |
طرفداری شریران برای منحرف ساختن داوری عادلان نیکو نیست. | ۵ 5 |
طرفداری از مجرمی که باعث میشود حق بیگناه پایمال شود کار نادرستی است. |
لبهای احمق به منازعه داخل میشود، ودهانش برای ضربها صدا میزند. | ۶ 6 |
سخنان شخص نادان، منجر به نزاع و کتک خوردنش میشود. |
دهان احمق هلاکت وی است، و لبهایش برای جان خودش دام است. | ۷ 7 |
زبان شخص نادان چون دامی است که او را به هلاکت میکشاند. |
سخنان نمام مثل لقمه های شیرین است، و به عمق شکم فرو میرود. | ۸ 8 |
سخنان آدم سخنچین مانند لقمههای لذیذی است که با لذت بلعیده میشود. |
او نیز که در کار خود اهمال میکند برادرهلاک کننده است. | ۹ 9 |
کسی که در کار سستی میکند به اندازهٔ یک خرابکار مخرب است. |
اسم خداوند برج حصین است که مرد عادل در آن میدود و ایمن میباشد. | ۱۰ 10 |
اسم خداوند قلعهای است محکم که شخص درستکار به آن پناه میبرد و در امان میماند. |
توانگری شخص دولتمند شهر محکم اواست، و در تصور وی مثل حصار بلند است. | ۱۱ 11 |
اما قلعۀ شخص ثروتمند، ثروت اوست که گمان میکند او را محافظت خواهد کرد. |
پیش از شکستگی، دل انسان متکبرمی گردد، و تواضع مقدمه عزت است. | ۱۲ 12 |
تکبر به سقوط میانجامد و فروتنی به سربلندی. |
هرکه سخنی را قبل از شنیدنش جواب دهد برای وی حماقت و عار میباشد. | ۱۳ 13 |
چقدر زشت و ابلهانه است که انسان قبل از گوش دادن به سخنی، به آن جواب دهد. |
روح انسان بیماری او را متحمل میشود، اما روح شکسته را کیست که متحمل آن بشود. | ۱۴ 14 |
وقتی انسان روحیهاش قوی است بیماری را تحمل میکند، اما روحیهٔ شکسته را چه کسی میتواند تحمل کند؟ |
دل مرد فهیم معرفت را تحصیل میکند، وگوش حکیمان معرفت را میطلبد. | ۱۵ 15 |
اشخاص دانا همیشه مشتاق و آماده کسب حکمتند. |
هدیه شخص، از برایش وسعت پیدامی کند و او را به حضور بزرگان میرساند. | ۱۶ 16 |
هدیه دادن راه را برای انسان باز میکند و او را به حضور اشخاص مهم میرساند. |
هرکه در دعوی خود اول آید صادق مینماید، اما حریفش میآید و او را میآزماید. | ۱۷ 17 |
دلایل کسی که در دادگاه اول صحبت میکند به نظر درست میآید ولی این تا زمانی است که طرف مقابل هنوز دلایلش را ارائه نداده باشد. |
قرعه نزاعها را ساکت مینماید و زورآوران را از هم جدا میکند. | ۱۸ 18 |
قرعه، دعوا را میخواباند و به منازعهٔ بین حریفان زورمند خاتمه میدهد. |
برادر رنجیده از شهر قوی سختتر است، ومنازعت با او مثل پشت بندهای قصر است. | ۱۹ 19 |
به دست آوردن دل برادر رنجیده، سختتر از تصرف یک شهر حصاردار است. منازعه بین دو برادر، دیوار جدایی ایجاد میکند. |
دل آدمی از میوه دهانش پر میشود و ازمحصول لبهایش، سیر میگردد. | ۲۰ 20 |
انسان نتیجهٔ سخنانی را که از دهانش بیرون میآید خواهد دید. |
موت و حیات در قدرت زبان است، و آنانی که آن را دوست میدارند میوهاش را خواهندخورد. | ۲۱ 21 |
مرگ و زندگی در قدرت زبان است؛ کسانی که دوست میدارند حرف بزنند، عواقب سخنانشان را خواهند دید. |
هرکه زوجهای یابد چیز نیکو یافته است، ورضامندی خداوند را تحصیل کرده است. | ۲۲ 22 |
وقتی مردی همسری پیدا میکند نعمتی مییابد. آن زن برای او برکتی است از جانب خداوند. |
مرد فقیر به تضرع تکلم میکند، اما شخص دولتمند به سختی جواب میدهد. | ۲۳ 23 |
درخواست فقرا با التماس توأم است و پاسخ ثروتمندان با خشونت. |
کسیکه دوستان بسیار دارد خویشتن راهلاک میکند، اما دوستی هست که از برادرچسبنده تر میباشد. | ۲۴ 24 |
هستند دوستانی که انسان را به نابودی میکشند، اما دوستی هم هست که از برادر نزدیکتر است. |