آنگاه ایوب پاسخ داد: |
چه مددکاران خوبی هستید! چه خوب مرا در هنگام سختی دلداری دادید! |
چه خوب با پندهای خود مرا متوجهٔ حماقتم ساختید و چه حرفهای عاقلانهای زدید! |
چطور به فکرتان رسید این سخنان عالی را به زبان بیاورید؟ |
ارواح مردگان میلرزند، آنان که زیر آبهایند و همۀ ساکنانش. |
هاویه به حضور خدا عریان است، و اَبَدون را پوششی نیست. (Sheol h7585) |
خدا آسمان شمالی را بر خلاء میگستراند و زمین را بر نیستی میآویزد. |
او آب را در ابرهای خود قرار میدهد و ابرها از سنگینی آن شکاف بر نمیدارند. |
خدا تخت خود را با ابرهایش میپوشاند. |
او برای اقیانوس حد میگذارد و برای روز و شب مرز قرار میدهد. |
ارکان آسمان از نهیب او به لرزه در میآیند. |
او با قدرت خویش دریا را مهار میکند و با حکمت خود هیولای دریا را در هم میشکند. |
دَم خدا آسمانها را صاف و شفاف میسازد، و دست او مار تیزرو را سوراخ میکند. |
اینها تنها بخش کوچکی از کارهای عظیم اوست و زمزمهای از صدای غرش او. پس کیست که بتواند در برابر قدرت او بایستد؟ |