در توای خداوند پناه بردهام، پس تا به ابد خجل نخواهم شد. | ۱ 1 |
ای خداوند، به تو پناه آوردهام، نگذار هرگز سرافکنده شوم. |
به عدالت خودمرا خلاصی ده و برهان. گوش خود را به من فراگیر و مرا نجات ده. | ۲ 2 |
تو عادلی، پس مرا برهان و نجات ده. |
برای من صخره سکونت باش تا همه وقت داخل آن شوم. تو به نجات من امر فرمودهای، زیرا صخره و قلعه من تو هستی. | ۳ 3 |
به دعای من گوش ده و نجاتم ببخش. برای من پناهگاهی مطمئن باش تا همه وقت به تو پناه آورم. ای صخره و قلعه من، فرمان نجات مرا صادر کن! |
خدایا مرا از دست شریر برهان و از کف بدکار وظالم. | ۴ 4 |
خدایا، مرا از دست اشخاص شرور و بدکار و ظالم برهان! |
زیراای خداوند یهوه، تو امید من هستی و ازطفولیتم اعتماد من بودهای. | ۵ 5 |
ای خداوند، تنها امید من تو هستی و از زمان کودکی اعتماد من تو بودهای! |
از شکم بر توانداخته شدهام. از رحم مادرم ملجای من توبودهای و تسبیح من دائم درباره تو خواهد بود. | ۶ 6 |
زمانی که در شکم مادرم بودم، تو از من نگهداری میکردی و پیش از آنکه متولد شوم، تو خدای من بودهای؛ پس تو را پیوسته ستایش خواهم کرد. |
بسیاری را آیتی عجیب شدهام. لیکن تو ملجای زورآور من هستی. | ۷ 7 |
زندگی من برای بسیاری سرمشق شده است، زیرا تو پشت و پناه من بودهای! |
دهانم از تسبیح تو پر است واز کبریایی تو تمامی روز. | ۸ 8 |
خدایا، تمام روز تو را شکر میگویم و جلالت را اعلام میکنم. |
در زمان پیری مرا دور مینداز چون قوتم زایل شود مرا ترک منما. | ۹ 9 |
اکنون که پیر و ناتوان شدهام مرا دور مینداز و ترک نکن. |
زیرا دشمنانم بر من حرف میزنند و مترصدان جانم با یکدیگرمشورت میکنند | ۱۰ 10 |
دشمنانم بر ضد من سخن میگویند و قصد جانم را دارند. |
و میگویند: «خدا او را ترک کرده است. پس او را تعاقب کرده، بگیرید، زیرا که رهانندهای نیست.» | ۱۱ 11 |
میگویند: «خدا او را ترک کرده است، پس برویم و او را گرفتار سازیم، چون کسی نیست که او را نجات دهد!» |
ای خدا از من دور مشو. خدایا به اعانت من تعجیل نما. | ۱۲ 12 |
ای خدا، از من دور مشو! خدایا، به یاری من بشتاب! |
خصمان جانم خجل و فانی شوند. | ۱۳ 13 |
دشمنان جانم رسوا و نابود شوند. آنانی که میکوشند به من آسیب برسانند سرافکنده و بیآبرو شوند! |
و اما من دائم امیدوارخواهم بود و بر همه تسبیح تو خواهم افزود. | ۱۴ 14 |
من پیوسته به تو امیدوارم و بیش از پیش تو را ستایش خواهم کرد. |
زبانم عدالت تو را بیان خواهد کرد و نجاتت راتمامی روز. زیرا که حد شماره آن را نمی دانم. | ۱۵ 15 |
از عدالت تو سخن خواهم گفت و هر روز برای مردم تعریف خواهم کرد که تو بارها مرا نجات دادهای! |
در توانایی خداوند یهوه خواهم آمد. و ازعدالت تو و بس خبر خواهم داد. | ۱۶ 16 |
ای خداوند با قدرت تو خواهم رفت و به همه اعلام خواهم کرد که تنها تو عادل هستی. |
ای خدا ازطفولیتم مرا تعلیم دادهای و تا الان، عجایب تو رااعلان کردهام. | ۱۷ 17 |
خدایا، از دوران کودکی معلم من تو بودهای و من همیشه دربارهٔ کارهای شگفتانگیز تو با دیگران سخن گفتهام. |
پسای خدا، مرا تا زمان پیری وسفید مویی نیز ترک مکن، تا این طبقه را از بازوی تو خبر دهم و جمیع آیندگان را از توانایی تو. | ۱۸ 18 |
پس خدایا اکنون که پیر شدهام و موهایم سفید گردیده است، مرا ترک نکن. کمکم کن تا بتوانم به نسلهای آینده از قدرت و معجزات تو خبر دهم. |
خدایا عدالت تو تا اعلی علیین است. توکارهای عظیم کردهای. خدایا مانند تو کیست؟ | ۱۹ 19 |
ای خدا، عدالت تو تا به آسمانها میرسد. تو کارهای بزرگ انجام دادهای. خدایا کسی مانند تو نیست. |
ای که تنگیهای بسیار و سخت را به ما نشان دادهای، رجوع کرده، باز ما را زنده خواهی ساخت؛ و برگشته، ما را از عمق های زمین برخواهی آورد. | ۲۰ 20 |
ای که سختیها و زحمات بسیار به من نشان دادی، میدانم که به من نیروی تازه خواهی بخشید و مرا از این وضع فلاکتبار بیرون خواهی آورد. |
بزرگی مرا مزید خواهی کرد وبرگشته، مرا تسلی خواهی بخشید. | ۲۱ 21 |
مرا بیش از پیش سرافراز خواهی نمود و بار دیگر مرا دلداری خواهی داد. |
پس من نیزتو را با بربط خواهم ستود، یعنی راستی تو راای خدای من. و تو راای قدوس اسرائیل با عود ترنم خواهم نمود. | ۲۲ 22 |
ای خدای من، با نوای بربط صداقت تو را خواهم ستود! ای خدای مقدّس اسرائیل، با صدای عود برای تو سرود خواهم خواند. |
چون برای تو سرود میخوانم لبهایم بسیار شادی خواهد کرد و جانم نیز که آن را فدیه دادهای. | ۲۳ 23 |
با تمام وجود برای تو سرود خواهم خواند و از شادی فریاد برخواهم آورد، زیرا تو مرا نجات دادهای. |
زبانم نیز تمامی روز عدالت تورا ذکر خواهد کرد. زیرا آنانی که برای ضرر من میکوشیدند خجل و رسوا گردیدند. | ۲۴ 24 |
تمام روز از عدالت تو سخن خواهم گفت، زیرا کسانی که در پی آزار من بودند، رسوا و سرافکنده شدند. |