برای سالار مغنیان برلاتهلک. مکتوم داود آیا فی الحقیقت به عدالتی که گنگ است سخن میگویید؟ وای بنی آدم آیابه راستی داوری مینمایید؟ | ۱ 1 |
למנצח אל-תשחת לדוד מכתם ב האמנם--אלם צדק תדברון מישרים תשפטו בני אדם |
بلکه در دل خودشرارتها به عمل میآورید و ظلم دستهای خود رادر زمین از میزان درمی کنید. | ۲ 2 |
אף-בלב עולת תפעלון בארץ--חמס ידיכם תפלסון |
شریران از رحم منحرف هستند. از شکم مادر دروغ گفته، گمراه میشوند. | ۳ 3 |
זרו רשעים מרחם תעו מבטן דברי כזב |
ایشان را زهری است مثل زهر مار. مثل افعی کر که گوش خود را میبندد. | ۴ 4 |
חמת-למו כדמות חמת-נחש כמו-פתן חרש יאטם אזנו |
که آوازافسونگران را نمی شنود، هرچند به مهارت افسون میکند. | ۵ 5 |
אשר לא-ישמע לקול מלחשים חובר חברים מחכם |
ای خدا دندانهایشان را دردهانشان بشکن. ای خداوند دندانهای شیران راخرد بشکن. | ۶ 6 |
אלהים--הרס שנימו בפימו מלתעות כפירים נתץ יהוה |
گداخته شده، مثل آب بگذرند. چون او تیرهای خود را میاندازد، در ساعت منقطع خواهند شد. | ۷ 7 |
ימאסו כמו-מים יתהלכו-למו ידרך חצו כמו יתמללו |
مثل حلزون که گداخته شده، میگذرد. مثل سقط زن، آفتاب را نخواهنددید. | ۸ 8 |
כמו שבלול תמס יהלך נפל אשת בל-חזו שמש |
قبل از آنکه دیگهای شما آتش خارها رااحساس کند. آنها را چه تر و چه خشک خواهدرفت. | ۹ 9 |
בטרם יבינו סירתכם אטד כמו-חי כמו-חרון ישערנו |
مرد عادل چون انتقام را دید شادی خواهد نمود. پایهای خود را به خون شریرخواهد شست. | ۱۰ 10 |
ישמח צדיק כי-חזה נקם פעמיו ירחץ בדם הרשע |
و مردم خواهند گفت: «هرآینه ثمرهای برای عادلان هست. هر آینه خدایی هست که در جهان داوری میکند.» | ۱۱ 11 |
ויאמר אדם אך-פרי לצדיק אך יש-אלהים שפטים בארץ |