< مرقس 10 >
و از آنجا برخاسته، از آن طرف اردن به نواحی یهودیه آمد. و گروهی باز نزدوی جمع شدند و او برحسب عادت خود، بازبدیشان تعلیم میداد. | ۱ 1 |
耶穌從那裏起身,來到猶太的境界並約旦河外。眾人又聚集到他那裏,他又照常教訓他們。
آنگاه فریسیان پیش آمده، از روی امتحان ازاو سوال نمودند که «آیا مرد را طلاق دادن زن خویش جایز است.» | ۲ 2 |
有法利賽人來問他說:「人休妻可以不可以?」意思要試探他。
در جواب ایشان گفت: «موسی شما را چه فرموده است؟» | ۳ 3 |
耶穌回答說:「摩西吩咐你們的是甚麼?」
گفتند: «موسی اجازت داد که طلاق نامه بنویسند و رهاکنند.» | ۴ 4 |
他們說:「摩西許人寫了休書便可以休妻。」
عیسی در جواب ایشان گفت: «بهسبب سنگدلی شما این حکم را برای شما نوشت. | ۵ 5 |
耶穌說:「摩西因為你們的心硬,所以寫這條例給你們;
لیکن از ابتدای خلقت، خدا ایشان را مرد و زن آفرید. | ۶ 6 |
但從起初創造的時候,上帝造人是造男造女。
از آن جهت باید مرد پدر و مادر خود را ترک کرده، با زن خویش بپیوندد، | ۷ 7 |
因此,人要離開父母,與妻子連合,二人成為一體。
و این دو یک تن خواهند بود چنانکه از آن پس دو نیستند بلکه یک جسد. | ۸ 8 |
既然如此,夫妻不再是兩個人,乃是一體的了。
پس آنچه خدا پیوست، انسان آن راجدا نکند.» | ۹ 9 |
所以,上帝配合的,人不可分開。」
و در خانه باز شاگردانش از این مقدمه ازوی سوال نمودند. | ۱۰ 10 |
到了屋裏,門徒就問他這事。
بدیشان گفت: «هرکه زن خود را طلاق دهد و دیگری را نکاح کند، برحق وی زنا کرده باشد. | ۱۱ 11 |
耶穌對他們說:「凡休妻另娶的,就是犯姦淫,辜負他的妻子;
و اگر زن از شوهر خود جداشود و منکوحه دیگری گردد، مرتکب زنا شود.» | ۱۲ 12 |
妻子若離棄丈夫另嫁,也是犯姦淫了。」
و بچه های کوچک را نزد او آوردند تاایشان را لمس نماید؛ اما شاگردان آورندگان رامنع کردند. | ۱۳ 13 |
有人帶着小孩子來見耶穌,要耶穌摸他們,門徒便責備那些人。
چون عیسی این را بدید، خشم نموده، بدیشان گفت: «بگذارید که بچه های کوچک نزد من آیند و ایشان را مانع نشوید، زیراملکوت خدا از امثال اینها است. | ۱۴ 14 |
耶穌看見就惱怒,對門徒說:「讓小孩子到我這裏來,不要禁止他們;因為在上帝國的,正是這樣的人。
هرآینه به شما میگویم هرکه ملکوت خدا را مثل بچه کوچک قبول نکند، داخل آن نشود.» | ۱۵ 15 |
我實在告訴你們,凡要承受上帝國的,若不像小孩子,斷不能進去。」
پس ایشان را در آغوش کشید و دست بر ایشان نهاده، برکت داد. | ۱۶ 16 |
於是抱着小孩子,給他們按手,為他們祝福。
چون به راه میرفت، شخصی دوان دوان آمده، پیش او زانو زده، سوال نمود که «ای استادنیکو چه کنم تا وارث حیات جاودانی شوم؟ (aiōnios ) | ۱۷ 17 |
耶穌出來行路的時候,有一個人跑來,跪在他面前,問他說:「良善的夫子,我當做甚麼事才可以承受永生?」 (aiōnios )
عیسی بدو گفت: «چرا مرا نیکو گفتی و حال آنکه کسی نیکو نیست جز خدا فقط؟ | ۱۸ 18 |
耶穌對他說:「你為甚麼稱我是良善的?除了上帝一位之外,再沒有良善的。
احکام را می دانی، زنا مکن، قتل مکن، دزدی مکن، شهادت دروغ مده، دغابازی مکن، پدر و مادر خود راحرمت دار.» | ۱۹ 19 |
誡命你是曉得的:不可殺人;不可姦淫;不可偷盜;不可作假見證;不可虧負人;當孝敬父母。」
او در جواب وی گفت: «ای استاد، این همه را از طفولیت نگاه داشتم.» | ۲۰ 20 |
他對耶穌說:「夫子,這一切我從小都遵守了。」
عیسی به وی نگریسته، او را محبت نمود وگفت: «تو را یک چیز ناقص است: برو و آنچه داری بفروش و به فقرا بده که در آسمان گنجی خواهی یافت و بیا صلیب را برداشته، مرا پیروی کن.» | ۲۱ 21 |
耶穌看着他,就愛他,對他說:「你還缺少一件:去變賣你所有的,分給窮人,就必有財寶在天上;你還要來跟從我。」
لیکن او از این سخن ترش رو و محزون گشته، روانه گردید زیرا اموال بسیار داشت. | ۲۲ 22 |
他聽見這話,臉上就變了色,憂憂愁愁地走了,因為他的產業很多。
آنگاه عیسی گرداگرد خود نگریسته، به شاگردان خود گفت: «چه دشوار است که توانگران داخل ملکوت خدا شوند.» | ۲۳ 23 |
耶穌周圍一看,對門徒說:「有錢財的人進上帝的國是何等地難哪!」
چون شاگردانش از سخنان او در حیرت افتادند، عیسی باز توجه نموده، بدیشان گفت: «ای فرزندان، چه دشوار است دخول آنانی که به مال و اموال توکل دارند در ملکوت خدا! | ۲۴ 24 |
門徒希奇他的話。耶穌又對他們說:「小子,倚靠錢財的人進上帝的國是何等地難哪!
سهل تر است که شتر به سوراخ سوزن درآید از اینکه شخص دولتمند به ملکوت خدا داخل شود!» | ۲۵ 25 |
駱駝穿過針的眼,比財主進上帝的國還容易呢。」
ایشان بغایت متحیرگشته، با یکدیگر میگفتند: «پس که میتواندنجات یابد؟» | ۲۶ 26 |
門徒就分外希奇,對他說:「這樣誰能得救呢?」
عیسی به ایشان نظر کرده، گفت: «نزد انسان محال است لیکن نزد خدا نیست زیراکه همهچیز نزد خدا ممکن است.» | ۲۷ 27 |
耶穌看着他們,說:「在人是不能,在上帝卻不然,因為上帝凡事都能。」
پطرس بدوگفتن گرفت که «اینک ما همهچیز را ترک کرده، تورا پیروی کردهایم.» | ۲۸ 28 |
彼得就對他說:「看哪,我們已經撇下所有的跟從你了。」
عیسی جواب فرمود: «هرآینه به شما میگویم کسی نیست که خانه یابرادران یا خواهران یا پدر یا مادر یا زن یا اولاد یااملاک را بجهت من و انجیل ترک کند، | ۲۹ 29 |
耶穌說:「我實在告訴你們,人為我和福音撇下房屋,或是弟兄、姊妹、父母、兒女、田地,
جزاینکه الحال در این زمان صد چندان یابد ازخانهها و برادران و خواهران و مادران و فرزندان و املاک با زحمات، و در عالم آینده حیات جاودانی را. (aiōn , aiōnios ) | ۳۰ 30 |
沒有不在今世得百倍的,就是房屋、弟兄、姊妹、母親、兒女、田地,並且要受逼迫,在來世必得永生。 (aiōn , aiōnios )
اما بسا اولین که آخرین میگردندو آخرین اولین.» | ۳۱ 31 |
然而,有許多在前的,將要在後,在後的,將要在前。」
و چون در راه به سوی اورشلیم میرفتند وعیسی در جلو ایشان میخرامید، در حیرت افتادند و چون از عقب او میرفتند، ترس بر ایشان مستولی شد. آنگاه آن دوازده را باز به کنارکشیده، شروع کرد به اطلاع دادن به ایشان از آنچه بر وی وارد میشد، | ۳۲ 32 |
他們行路上耶路撒冷去。耶穌在前頭走,門徒就希奇,跟從的人也害怕。耶穌又叫過十二個門徒來,把自己將要遭遇的事告訴他們說:
که «اینک به اورشلیم میرویم و پسر انسان بهدست روسای کهنه وکاتبان تسلیم شود و بر وی فتوای قتل دهند و اورا به امتها سپارند، | ۳۳ 33 |
「看哪,我們上耶路撒冷去,人子將要被交給祭司長和文士,他們要定他死罪,交給外邦人。
و بر وی سخریه نموده، تازیانهاش زنند و آب دهان بر وی افکنده، او راخواهند کشت و روز سوم خواهد برخاست.» | ۳۴ 34 |
他們要戲弄他,吐唾沫在他臉上,鞭打他,殺害他。過了三天,他要復活。」
آنگاه یعقوب و یوحنا دو پسر زبدی نزدوی آمده، گفتند: «ای استاد، میخواهیم آنچه ازتو سوال کنیم برای ما بکنی.» | ۳۵ 35 |
西庇太的兒子雅各、約翰進前來,對耶穌說:「夫子,我們無論求你甚麼,願你給我們做。」
ایشان را گفت: «چه میخواهید برای شما بکنم؟» | ۳۶ 36 |
耶穌說:「要我給你們做甚麼?」
گفتند: «به ما عطا فرما که یکی به طرف راست و دیگری برچپ تو در جلال تو بنشینیم.» | ۳۷ 37 |
他們說:「賜我們在你的榮耀裏,一個坐在你右邊,一個坐在你左邊。」
عیسی ایشان راگفت: «نمی فهمید آنچه میخواهید. آیا میتوانیدآن پیالهای را که من مینوشم، بنوشید و تعمیدی را که من میپذیرم، بپذیرید؟» | ۳۸ 38 |
耶穌說:「你們不知道所求的是甚麼。我所喝的杯,你們能喝嗎?我所受的洗,你們能受嗎?」
وی را گفتند: «میتوانیم.» عیسی بدیشان گفت: «پیالهای را که من مینوشم خواهید آشامید و تعمیدی را که من میپذیرم خواهید پذیرفت. | ۳۹ 39 |
他們說:「我們能。」耶穌說:「我所喝的杯,你們也要喝;我所受的洗,你們也要受;
لیکن نشستن بهدست راست و چپ من از آن من نیست که بدهم جز آنانی را که از بهر ایشان مهیا شده است.» | ۴۰ 40 |
只是坐在我的左右,不是我可以賜的,乃是為誰預備的,就賜給誰。」
وآن ده نفر چون شنیدند بر یعقوب و یوحنا خشم گرفتند. | ۴۱ 41 |
那十個門徒聽見,就惱怒雅各、約翰。
عیسی ایشان را خوانده، به ایشان گفت: «میدانید آنانی که حکام امتها شمرده میشوند برایشان ریاست میکنند و بزرگانشان بر ایشان مسلطند. | ۴۲ 42 |
耶穌叫他們來,對他們說:「你們知道,外邦人有尊為君王的,治理他們,有大臣操權管束他們。
لیکن در میان شما چنین نخواهد بود، بلکه هرکه خواهد در میان شما بزرگ شود، خادم شما باشد. | ۴۳ 43 |
只是在你們中間,不是這樣。你們中間,誰願為大,就必作你們的用人;
و هرکه خواهد مقدم بر شما شود، غلام همه باشد. | ۴۴ 44 |
在你們中間,誰願為首,就必作眾人的僕人。
زیرا که پسر انسان نیز نیامده تامخدوم شود بلکه تا خدمت کند و تا جان خود رافدای بسیاری کند.» | ۴۵ 45 |
因為人子來,並不是要受人的服事,乃是要服事人,並且要捨命作多人的贖價。」
و وارد اریحا شدند. و وقتی که او باشاگردان خود و جمعی کثیر از اریحا بیرون میرفت، بارتیمائوس کور، پسر تیماوس بر کناره راه نشسته، گدایی میکرد. | ۴۶ 46 |
到了耶利哥;耶穌同門徒並許多人出耶利哥的時候,有一個討飯的瞎子,是底買的兒子巴底買,坐在路旁。
چون شنید که عیسی ناصری است، فریاد کردن گرفت و گفت: «ای عیسی ابن داود بر من ترحم کن.» | ۴۷ 47 |
他聽見是拿撒勒的耶穌,就喊着說:「大衛的子孫耶穌啊!可憐我吧!」
و چندانکه بسیاری او را نهیب میدادند که خاموش شود، زیادتر فریاد برمی آورد که پسر داودا بر من ترحم فرما. | ۴۸ 48 |
有許多人責備他,不許他作聲。他卻越發大聲喊着說:「大衛的子孫哪,可憐我吧!」
پس عیسی ایستاده، فرمود تا او را بخوانند. آنگاه آن کور را خوانده، بدو گفتند: «خاطر جمع دار برخیز که تو را میخواند.» | ۴۹ 49 |
耶穌就站住,說:「叫過他來。」他們就叫那瞎子,對他說:「放心,起來!他叫你啦。」
درساعت ردای خود را دور انداخته، بر پا جست ونزد عیسی آمد. | ۵۰ 50 |
瞎子就丟下衣服,跳起來,走到耶穌那裏。
عیسی به وی التفات نموده، گفت: «چه میخواهی از بهر تو نمایم؟» کور بدوگفت: «یا سیدی آنکه بینایی یابم.» | ۵۱ 51 |
耶穌說:「要我為你做甚麼?」瞎子說:「拉波尼,我要能看見。」
عیسی بدوگفت: «برو که ایمانت تو را شفا داده است.» درساعت بینا گشته، از عقب عیسی در راه روانه شد. | ۵۲ 52 |
耶穌說:「你去吧!你的信救了你了。」瞎子立刻看見了,就在路上跟隨耶穌。