< ملاکی 3 >
اینک من رسول خود را خواهم فرستاد و اوطریق را پیش روی من مهیا خواهد ساخت و خداوندی که شما طالب او میباشید، ناگهان به هیکل خود خواهد آمد، یعنی آن رسول عهدی که شما از او مسرور میباشید. هان او میآید! قول یهوه صبایوت این است. | ۱ 1 |
look! I to send: depart messenger my and to turn way: road to/for face: before my and suddenly to come (in): come to(wards) temple his [the] lord which you(m. p.) to seek and messenger [the] covenant which you(m. p.) delighting behold to come (in): come to say LORD Hosts
اما کیست که روزآمدن او را متحمل تواند شد؟ و کیست که در حین ظهور وی تواند ایستاد؟ زیرا که او مثل آتش قالگر و مانند صابون گازران خواهد بود. | ۲ 2 |
and who? to sustain [obj] day to come (in): come he and who? [the] to stand: stand in/on/with to see: see he for he/she/it like/as fire to refine and like/as lye to wash
و مثل قالگر و مصفی کننده نقره خواهد نشست وبنی لاوی را طاهر ساخته، ایشان را مانند طلا ونقره مصفی خواهد گردانید تا ایشان هدیهای برای خداوند به عدالت بگذرانند. | ۳ 3 |
and to dwell to refine and be pure silver: money and be pure [obj] son: descendant/people Levi and to refine [obj] them like/as gold and like/as silver: money and to be to/for LORD to approach: bring offering in/on/with righteousness
آنگاه هدیه یهودا واورشلیم پسندیده خداوند خواهد شد چنانکه درایام قدیم و سالهای پیشین میبود. | ۴ 4 |
and to please to/for LORD offering Judah and Jerusalem like/as day forever: antiquity and like/as year eastern: older
و من برای داوری نزد شما خواهم آمد و به ضد جادوگران وزناکاران و آنانی که قسم دروغ میخورند و کسانی که بر مزدور در مزدش و بیوهزنان و یتیمان ظلم مینمایند و غریب را از حق خودش دورمی سازند و از من نمی ترسند، بزودی شهادت خواهم داد. قول یهوه صبایوت این است. | ۵ 5 |
and to present: come to(wards) you to/for justice: judgement and to be witness to hasten in/on/with to practice sorcery and in/on/with to commit adultery and in/on/with to swear to/for deception and in/on/with to oppress wages hired widow and orphan and to stretch sojourner and not to fear: revere me to say LORD Hosts
زیرامن که یهوه میباشم، تبدیل نمی پذیرم و از این سبب شماای پسران یعقوب هلاک نمی شوید. | ۶ 6 |
for I LORD not to change and you(m. p.) son: descendant/people Jacob not to end: destroy
شما از ایام پدران خود از فرایض من تجاوزنموده، آنها را نگاه نداشتهاید. اما یهوه صبایوت میگوید: بسوی من بازگشت نمایید و من بسوی شما بازگشت خواهم کرد، اما شما میگویید به چه چیز بازگشت نماییم. | ۷ 7 |
to/for from day father your to turn aside: turn aside from statute: decree my and not to keep: obey to return: return to(wards) me and to return: return to(wards) you to say LORD Hosts and to say in/on/with what? to return: return
آیا انسان خدا را گول زند؟ اما شما مرا گول زدهاید و میگویید در چه چیز تو را گول زدهایم؟ در عشرها و هدایا. | ۸ 8 |
to rob man God for you(m. p.) to rob [obj] me and to say in/on/with what? to rob you [the] tithe and [the] contribution
شماسخت ملعون شدهاید زیرا که شما یعنی تمامی این امت مرا گول زدهاید. | ۹ 9 |
in/on/with curse you(m. p.) to curse and [obj] me you(m. p.) to rob [the] nation all his
تمامی عشرها را به مخزنهای من بیاورید تا در خانه من خوراک باشدو یهوه صبایوت میگوید مرا به اینطور امتحان نمایید که آیا روزنه های آسمان را برای شمانخواهم گشاد و چنان برکتی بر شما نخواهم ریخت که گنجایش آن نخواهد بود؟ | ۱۰ 10 |
to come (in): bring [obj] all [the] tithe to(wards) house: home [the] treasure and to be prey in/on/with house: home my and to test me please in/on/with this to say LORD Hosts if not to open to/for you [obj] window [the] heaven and to empty to/for you blessing till without sufficiency
و یهوه صبایوت میگوید: خورنده را به جهت شما منع خواهم نمود تا ثمرات زمین شما را ضایع نسازد و مو شما در صحرا بیبار نشود. | ۱۱ 11 |
and to rebuke to/for you in/on/with to eat and not to ruin to/for you [obj] fruit [the] land: soil and not be bereaved to/for you [the] vine in/on/with land: country to say LORD Hosts
و همه امت هاشما را خوشحال خواهند خواند زیرا یهوه صبایوت میگوید که شما زمین مرغوب خواهیدبود. | ۱۲ 12 |
and to bless [obj] you all [the] nation for to be you(m. p.) land: country/planet pleasure to say LORD Hosts
خداوند میگوید: به ضد من سخنان سخت گفتهاید و میگویید به ضد تو چه گفتهایم؟ | ۱۳ 13 |
to strengthen: strengthen upon me word your to say LORD and to say what? to speak: speak upon you
گفتهاید: بیفایده است که خدا را عبادت نماییم و چه سود از اینکه اوامر او را نگاه داریم وبحضور یهوه صبایوت با حزن سلوک نماییم؟ | ۱۴ 14 |
to say vanity: vain to serve: minister God and what? unjust-gain for to keep: obey charge his and for to go: walk mournfully from face: before LORD Hosts
و حال متکبران را سعادتمند میخوانیم وبدکاران نیز فیروز میشوند و ایشان خدا راامتحان میکنند و (معهذا) ناجی میگردند. | ۱۵ 15 |
and now we to bless arrogant also to build to make: [do] wickedness also to test God and to escape
آنگاه ترسندگان خداوند با یکدیگر مکالمه کردند و خداوند گوش گرفته، ایشان را استماع نمود و کتاب یادگاری به جهت ترسندگان خداوند و به جهت آنانی که اسم او را عزیزداشتند مکتوب شد. | ۱۶ 16 |
then to speak: speak afraid LORD man: anyone with neighbor his and to listen LORD and to hear: hear and to write scroll: book memorial to/for face: before his to/for afraid LORD and to/for to devise: count name his
و یهوه صبایوت میگویدکه ایشان در آن روزی که من تعیین نمودهام، ملک خاص من خواهند بود و بر ایشان ترحم خواهم نمود، چنانکه کسی بر پسرش که او راخدمت میکند ترحم مینماید. | ۱۷ 17 |
and to be to/for me to say LORD Hosts to/for day which I to make possession and to spare upon them like/as as which to spare man: anyone upon son: child his [the] to serve [obj] him
و شمابرگشته، در میان عادلان و شریران و در میان کسانی که خدا را خدمت مینمایند و کسانی که او را خدمت نمی نمایند، تشخیص خواهید نمود. | ۱۸ 18 |
and to return: again and to see: see between righteous to/for wicked between to serve: minister God to/for which not to serve: minister him