و کلام خداوند بر من نازل شده، گفت: | ۱ 1 |
خداوند یهوه همچنین به من فرمود: «ای پسر انسان، پیشگویی کن و بگو که خداوند یهوه میفرماید: گریه کنید، چون آن روز هولناک نزدیک است. آن روز، روز خداوند است، روز ابرها و نابودی برای قومها! |
«ای پسر انسان نبوت کرده، بگو: خداوند یهوه چنین میفرماید: ولوله کنید وبگویید وای برآن روز! | ۲ 2 |
زیرا که آن روز نزدیک است و روز خداوند نزدیک است! روز ابرها وزمان امتها خواهد بود! | ۳ 3 |
و شمشیری بر مصرفرود میآید. و چون کشتگان در مصر بیفتند، آنگاه درد شدیدی بر حبش مستولی خواهد شد. و جمعیت آن را گرفتار خواهد کرد و اساسهایش منهدم خواهد گردید. | ۴ 4 |
شمشیری بر مصر فرود میآید، زمینش از اجساد کشتهشدگان پوشیده میشود و ثروتش غارت میگردد و اساس آن فرو میریزد. سرزمین حبشه نیز تاراج میشود. |
و حبش و فوط ولود وتمامی قومهای مختلف و کوب و اهل زمین عهدهمراه ایشان به شمشیر خواهند افتاد.» | ۵ 5 |
حبشه، فوط، لود، عربستان، لیبی و تمام سرزمینهای همپیمانشان نیز در آن جنگ نابود میشوند.» |
وخداوند چنین میفرماید: «معاونان مصر خواهندافتاد و فخر قوت آن فرود خواهد آمد. و ازمجدل تا اسوان در میان آن به شمشیر خواهندافتاد. قول خداوند یهوه این است. | ۶ 6 |
خداوند یهوه میفرماید: «تمام همپیمانان مصر سقوط میکنند و لشکر مغرور او در هم شکسته شده، از مِجدُل تا اَسوان با شمشیر قتل عام میگردند. |
و در میان زمینهای ویران ویران خواهند شد و شهرهایش در میان و شهرهای مخروب خواهد بود. | ۷ 7 |
مصر از همهٔ همسایگانش ویرانتر میشود و شهرهایش خرابتر از شهرهای ویران شدهٔ اطراف آنها میگردد. |
وچون آتشی در مصر افروخته باشم و جمیع انصارش شکسته شوند، آنگاه خواهند دانست که من یهوه هستم. | ۸ 8 |
وقتی مصر را به آتش بکشم و همپیمانانش را نابود کنم، آنگاه اهالی مصر خواهند دانست که من یهوه هستم. |
در آن روز قاصدان از حضور من به کشتیها بیرون رفته، حبشیان مطمئن را خواهندترسانید. و بر ایشان درد شدیدی مثل روز مصرمستولی خواهد شد، زیرا اینک آن میآید.» | ۹ 9 |
در آن زمان، قاصدان تندرو را با کشتیها میفرستم تا حبشیها را به وحشت بیفکنند. موقع نابودی مصر، ترس و وحشت سراپای ایشان را فرا میگیرد. آن روز نزدیک است!» |
وخداوند یهوه چنین میگوید: «من جمعیت مصررا بهدست نبوکدرصر پادشاه بابل تباه خواهم ساخت. | ۱۰ 10 |
خداوند یهوه میفرماید: «نِبوکَدنِصَّر، پادشاه بابِل، مردم مصر را از بین خواهد برد. |
او با قوم خود و ستمکیشان امت هاآورده خواهند شد تا آن زمین ویران را سازند. وشمشیرهای خود را بر مصر کشیده، زمین را از کشتگان پر خواهند ساخت. | ۱۱ 11 |
او و لشکرش که مایهٔ وحشت قومها هستند، فرستاده میشوند تا سرزمین مصر را خراب کنند. آنها با مصر میجنگند و زمین را از اجساد کشتهشدگان میپوشانند. |
و نهرها را خشک گردانیده، زمین را بهدست اشرار خواهم فروخت. و زمین را با هرچه در آن است، بهدست غریبان ویران خواهم ساخت. من که یهوه هستم گفتهام.» | ۱۲ 12 |
من رود نیل را خشک میکنم و تمام سرزمین مصر را به زیر سلطهٔ شروران درمیآورم. مصر و هر چه را که در آن است به دست بیگانگان از بین میبرم. من که یهوه هستم این را گفتهام. |
و خداوند یهوه چنین میفرماید: «بتها رانابود ساخته، اصنام را از نوف تلف خواهم نمود. و بار دیگر رئیسی از زمین مصر نخواهدبرخاست. و خوف بر زمین مصر مستولی خواهم ساخت. | ۱۳ 13 |
بتهای مصر و تمثالهای ممفیس را میشکنم. در مصر پادشاهی نخواهد بود، بلکه شورش و هرج و مرج در آنجا حکمفرما خواهد شد. |
و فترس را خراب نموده، آتشی درصوعن خواهم افروخت. و بر نو داوری خواهم نمود. | ۱۴ 14 |
«شهرهای فَتروس، صوعَن و تِبس را با دست خود خراب میکنم. |
و غضب خود را برسین که ملاذ مصراست ریخته، جمعیت نو را منقطع خواهم ساخت. | ۱۵ 15 |
خشم شدیدم را بر پلوسیوم که محکمترین قلعهٔ مصر است فرو میریزم و مردم تِبِس را نابود میکنم. |
و چون آتشی در مصر افروخته باشم، سین به درد سخت مبتلا و نومفتوح خواهد شد. وخصمان در وقت روز بر نوف خواهند آمد. | ۱۶ 16 |
بله، مصر را به آتش میکشم. پلوسیوم به درد و عذاب شدید مبتلا میگردد. حصار تِبِس در هم میشکند و ممفیس دچار وحشت دائمی میشود. |
جوانان آون و فیبست به شمشیر خواهند افتادو اهل آنها به اسیری خواهند رفت. | ۱۷ 17 |
جوانان اون و فیبِسِت به دم شمشیر میافتند و بقیهٔ مردم به اسیری برده میشوند. |
و روزدرتحفنحیس تاریک خواهد شد حینی که یوغهای مصر را در آنجا شکسته باشم و فخرقوتش در آن تلف شده باشد. و ابرها آن را خواهدپوشانید و دخترانش به اسیری خواهند رفت. | ۱۸ 18 |
وقتی برای در هم شکستن قدرت مصر بیایم، آن روز برای تحفنحیس هم یک روز تاریک خواهد بود. ابر سیاهی آن را خواهد پوشاند و مردم آن به اسارت خواهند رفت. |
پس چون بر مصر داوری کرده باشم، آنگاه خواهند دانست که من یهوه هستم.» | ۱۹ 19 |
پس، وقتی مصر را به شدت مجازات کنم، آنگاه خواهند دانست که من یهوه هستم.» |
و در روز هفتم ماه اول از سال یازدهم، کلام خداوند بر من نازل شده، گفت: | ۲۰ 20 |
یک سال بعد، یعنی در یازدهمین سال تبعیدمان، در روز هفتم از ماه اول، از طرف خداوند این پیغام به من رسید: |
«ای پسر انسان بازوی فرعون پادشاه مصر را خواهم شکست. واینک شکسته بندی نخواهد شد و بر آن مرهم نخواهند گذارد و کرباس نخواهند بست تا قادر برگرفتن شمشیر بشود. | ۲۱ 21 |
«ای پسر انسان، من بازوی پادشاه مصر را شکستهام و کسی آن را شکستهبندی نکرده و بر آن مرهم نگذاشته تا شفا یابد و بتواند شمشیر به دست گیرد. |
بنابراین خداوند یهوه چنین میگوید: هان من به ضد فرعون پادشاه مصرهستم و هر دو بازوی او هم درست و هم شکسته را خرد خواهم کرد و شمشیر را از دستش خواهم انداخت. | ۲۲ 22 |
من که خداوند یهوه هستم میگویم که بر ضد پادشاه مصر میباشم و هر دو بازویش را میشکنم (هم آنکه قبلاً شکسته شده و هم آنکه سالم است) و شمشیرش را از دستش میاندازم. |
و مصریان را در میان امتها پراکنده و در میان کشورها متفرق خواهم ساخت. | ۲۳ 23 |
مصریها را به کشورهای دیگر تبعید میکنم. |
وبازوهای پادشاه بابل را تقویت نموده، شمشیرخود را بهدست او خواهم داد. و بازوهای فرعون را خواهم شکست که به حضور وی به ناله کشتگان ناله خواهد کرد. | ۲۴ 24 |
آنگاه، بازوهای پادشاه بابِل را قوی میگردانم و شمشیر خودم را به دست او میدهم. اما بازوهای پادشاه مصر را میشکنم و او مثل شخص مجروحی که به دم مرگ رسیده باشد در حضور پادشاه بابِل خواهد نالید، |
پس بازوهای پادشاه بابل را تقویت خواهم نمود. و بازوهای فرعون خواهد افتاد و چون شمشیر خود را بهدست پادشاه بابل داده باشم و او آن را بر زمین مصر درازکرده باشد، آنگاه خواهند دانست که من یهوه هستم. | ۲۵ 25 |
بله، پادشاه بابِل را قوی میسازم، ولی پادشاه مصر را ضعیف میکنم. وقتی شمشیرم را به دست پادشاه بابِل بدهم و او آن را بر سر مصر به حرکت درآورد، آنگاه مصر خواهد دانست که من یهوه هستم. |
و چون مصریان را در میان امت هاپراکنده و ایشان را در کشورها متفرق ساخته باشم، ایشان خواهند دانست که من یهوه هستم.» | ۲۶ 26 |
هنگامی که مصریها را در میان قومها پراکنده سازم، آنگاه خواهند دانست که من یهوه هستم.» |