רוחי חבלה ימי נזעכו קברים לי׃ | 1 |
«روح من تلف شده، و روزهایم تمام گردیده، و قبر برای من حاضر است. | ۱ |
אם לא התלים עמדי ובהמרותם תלן עיני׃ | 2 |
به درستی که استهزاکنندگان نزد منند، و چشم من در منازعت ایشان دائم میماند. | ۲ |
שימה נא ערבני עמך מי הוא לידי יתקע׃ | 3 |
الان گرو بده و به جهت من نزد خود ضامن باش. والا کیست که به من دست دهد؟ | ۳ |
כי לבם צפנת משכל על כן לא תרמם׃ | 4 |
چونکه دل ایشان را از حکمت منع کردهای، بنابراین ایشان را بلند نخواهی ساخت. | ۴ |
לחלק יגיד רעים ועיני בניו תכלנה׃ | 5 |
کسیکه دوستان خود را به تاراج تسلیم کند، چشمان فرزندانش تار خواهد شد. | ۵ |
והצגני למשל עמים ותפת לפנים אהיה׃ | 6 |
مرا نزدامتها مثل ساخته است، و مثل کسیکه بر رویش آب دهان اندازند شدهام. | ۶ |
ותכה מכעש עיני ויצרי כצל כלם׃ | 7 |
چشم من از غصه کاهیده شده است، و تمامی اعضایم مثل سایه گردیده. | ۷ |
ישמו ישרים על זאת ונקי על חנף יתערר׃ | 8 |
راستان بهسبب این، حیران میمانند وصالحان خویشتن را بر ریاکاران برمی انگیزانند. | ۸ |
ויאחז צדיק דרכו וטהר ידים יסיף אמץ׃ | 9 |
لیکن مرد عادل به طریق خود متمسک میشود، و کسیکه دست پاک دارد، در قوت ترقی خواهدنمود. | ۹ |
ואולם כלם תשבו ובאו נא ולא אמצא בכם חכם׃ | 10 |
«اما همه شما برگشته، الان بیایید و در میان شما حکیمی نخواهم یافت. | ۱۰ |
ימי עברו זמתי נתקו מורשי לבבי׃ | 11 |
روزهای من گذشته، و قصدهای من و فکرهای دلم منقطع شده است. | ۱۱ |
לילה ליום ישימו אור קרוב מפני חשך׃ | 12 |
شب را به روز تبدیل میکنند و باوجود تاریکی میگویند روشنایی نزدیک است. | ۱۲ |
אם אקוה שאול ביתי בחשך רפדתי יצועי׃ (Sheol h7585) | 13 |
وقتی که امید دارم هاویه خانه من میباشد، وبستر خود را در تاریکی میگسترانم، (Sheol h7585) | ۱۳ |
לשחת קראתי אבי אתה אמי ואחתי לרמה׃ | 14 |
و به هلاکت میگویم تو پدر من هستی و به کرم که تومادر و خواهر من میباشی. | ۱۴ |
ואיה אפו תקותי ותקותי מי ישורנה׃ | 15 |
پس امید من کجااست؟ و کیست که امید مرا خواهد دید؟ | ۱۵ |