طُوبَى لِلْكَامِلِينَ طَرِيقًا، ٱلسَّالِكِينَ فِي شَرِيعَةِ ٱلرَّبِّ. | ١ 1 |
ا خوشابهحال کاملان طریق که به شریعت خداوند سالکند. | ۱ |
طُوبَى لِحَافِظِي شَهَادَاتِهِ. مِنْ كُلِّ قُلُوبِهِمْ يَطْلُبُونَهُ. | ٢ 2 |
خوشابهحال آنانی که شهادات او را حفظ میکنند و به تمامی دل او را میطلبند. | ۲ |
أَيْضًا لَا يَرْتَكِبُونَ إِثْمًا. فِي طُرُقِهِ يَسْلُكُونَ. | ٣ 3 |
کج روی نیز نمی کنندو به طریق های وی سلوک مینمایند. | ۳ |
أَنْتَ أَوْصَيْتَ بِوَصَايَاكَ أَنْ تُحْفَظَ تَمَامًا. | ٤ 4 |
تووصایای خود را امر فرمودهای تا آنها را تمام نگاه داریم. | ۴ |
لَيْتَ طُرُقِي تُثَبَّتُ فِي حِفْظِ فَرَائِضِكَ. | ٥ 5 |
کاش که راههای من مستحکم شودتا فرایض تو را حفظ کنم. | ۵ |
حِينَئِذٍ لَا أَخْزَى إِذَا نَظَرْتُ إِلَى كُلِّ وَصَايَاكَ. | ٦ 6 |
آنگاه خجل نخواهم شد چون تمام اوامر تو را در مد نظر خود دارم. | ۶ |
أَحْمَدُكَ بِٱسْتِقَامَةِ قَلْبٍ عِنْدَ تَعَلُّمِي أَحْكَامَ عَدْلِكَ. | ٧ 7 |
تو را به راستی دل حمد خواهم گفت چون داوریهای عدالت تو را آموخته شوم. | ۷ |
وَصَايَاكَ أَحْفَظُ. لَا تَتْرُكْنِي إِلَى ٱلْغَايَةِ. | ٨ 8 |
فرایض تورا نگاه میدارم. مرا بالکلیه ترک منما. | ۸ |
بِمَ يُزَكِّي ٱلشَّابُّ طَرِيقَهُ؟ بِحِفْظِهِ إِيَّاهُ حَسَبَ كَلَامِكَ. | ٩ 9 |
به چه چیز مرد جوان راه خود را پاک میسازد؟ به نگاه داشتنش موافق کلام تو. | ۹ |
بِكُلِّ قَلْبِي طَلَبْتُكَ. لَا تُضِلَّنِي عَنْ وَصَايَاكَ. | ١٠ 10 |
به تمامی دل تو را طلبیدم. مگذار که از اوامر توگمراه شوم. | ۱۰ |
خَبَأْتُ كَلَامَكَ فِي قَلْبِي لِكَيْلَا أُخْطِئَ إِلَيْكَ. | ١١ 11 |
کلام تو را در دل خود مخفی داشتم که مبادا به تو گناه ورزم. | ۱۱ |
مُبَارَكٌ أَنْتَ يَارَبُّ. عَلِّمْنِي فَرَائِضَكَ. | ١٢ 12 |
ای خداوند تومتبارک هستی فرایض خود را به من بیاموز. | ۱۲ |
بِشَفَتَيَّ حَسَبْتُ كُلَّ أَحْكَامِ فَمِكَ. | ١٣ 13 |
به لب های خود بیان کردم تمامی داوری های دهان تو را. | ۱۳ |
بِطَرِيقِ شَهَادَاتِكَ فَرِحْتُ كَمَا عَلَى كُلِّ ٱلْغِنَى. | ١٤ 14 |
در طریق شهادات تو شادمانم. | ۱۴ |
بِوَصَايَاكَ أَلْهَجُ، وَأُلَاحِظُ سُبُلَكَ. | ١٥ 15 |
چنانکه در هر قسم توانگری، در وصایای توتفکر میکنم و به طریق های تو نگران خواهم بود. | ۱۵ |
بِفَرَائِضِكَ أَتَلَذَّذُ. لَا أَنْسَى كَلَامَكَ. | ١٦ 16 |
از فرایض تو لذت میبرم، پس کلام تو رافراموش نخواهم کرد. | ۱۶ |
أَحْسِنْ إِلَى عَبْدِكَ، فَأَحْيَا وَأَحْفَظَ أَمْرَكَ. | ١٧ 17 |
به بنده خود احسان بنما تا زنده شوم و کلام تو را حفظ نمایم. | ۱۷ |
ٱكْشِفْ عَنْ عَيْنَيَّ فَأَرَى عَجَائِبَ مِنْ شَرِيعَتِكَ. | ١٨ 18 |
چشمان مرا بگشا تا ازشریعت تو چیزهای عجیب بینم. | ۱۸ |
غَرِيبٌ أَنَا فِي ٱلْأَرْضِ. لَا تُخْفِ عَنِّي وَصَايَاكَ. | ١٩ 19 |
من در زمین غریب هستم. اوامر خود را از من مخفی مدار. | ۱۹ |
ٱنْسَحَقَتْ نَفْسِي شَوْقًا إِلَى أَحْكَامِكَ فِي كُلِّ حِينٍ. | ٢٠ 20 |
جان من شکسته میشود از اشتیاق داوریهای تو در هر وقت. | ۲۰ |
ٱنْتَهَرْتَ ٱلْمُتَكَبِّرِينَ ٱلْمَلَاعِينَ ٱلضَّالِّينَ عَنْ وَصَايَاكَ. | ٢١ 21 |
متکبران ملعون را توبیخ نمودی، که از اوامر تو گمراه میشوند. | ۲۱ |
دَحْرِجْ عَنِّي ٱلْعَارَ وَٱلْإِهَانَةَ، لِأَنِّي حَفِظْتُ شَهَادَاتِكَ. | ٢٢ 22 |
ننگ ورسوایی را از من بگردان، زیرا که شهادات تو راحفظ کردهام. | ۲۲ |
جَلَسَ أَيْضًا رُؤَسَاءُ، تَقَاوَلُوا عَلَيَّ. أَمَّا عَبْدُكَ فَيُنَاجِي بِفَرَائِضِكَ. | ٢٣ 23 |
سروران نیز نشسته، به ضد من سخنگفتند. لیکن بنده تو در فرایض تو تفکرمی کند. | ۲۳ |
أَيْضًا شَهَادَاتُكَ هِيَ لَذَّتِي، أَهْلُ مَشُورَتِي. | ٢٤ 24 |
شهادات تو نیز ابتهاج من و مشورت دهندگان من بودهاند. | ۲۴ |
لَصِقَتْ بِٱلتُّرَابِ نَفْسِي، فَأَحْيِنِي حَسَبَ كَلِمَتِكَ. | ٢٥ 25 |
جان من به خاک چسبیده است. مرا موافق کلام خود زنده ساز. | ۲۵ |
قَدْ صَرَّحْتُ بِطُرُقِي فَٱسْتَجَبْتَ لِي. عَلِّمْنِي فَرَائِضَكَ. | ٢٦ 26 |
راههای خود را ذکر کردم و مرا اجابت نمودی. پس فرایض خویش را به من بیاموز. | ۲۶ |
طَرِيقَ وَصَايَاكَ فَهِّمْنِي، فَأُنَاجِيَ بِعَجَائِبِكَ. | ٢٧ 27 |
طریق وصایای خود را به من بفهمان و در کارهای عجیب تو تفکر خواهم نمود. | ۲۷ |
قَطَرَتْ نَفْسِي مِنَ ٱلْحُزْنِ. أَقِمْنِي حَسَبَ كَلَامِكَ. | ٢٨ 28 |
جان من از حزن گداخته میشود. مرا موافق کلام خود برپا بدار. | ۲۸ |
طَرِيقَ ٱلْكَذِبِ أَبْعِدْ عَنِّي، وَبِشَرِيعَتِكَ ٱرْحَمْنِي. | ٢٩ 29 |
راه دروغ را از من دور کن و شریعت خود را به من عنایت فرما. | ۲۹ |
ٱخْتَرْتُ طَرِيقَ ٱلْحَقِّ. جَعَلْتُ أَحْكَامَكَ قُدَّامِي. | ٣٠ 30 |
طریق راستی رااختیار کردم و داوریهای تو را پیش خود گذاشتم. | ۳۰ |
لَصِقْتُ بِشَهَادَاتِكَ. يَارَبُّ، لَا تُخْزِنِي. | ٣١ 31 |
به شهادات تو چسبیدم. ای خداوند مرا خجل مساز. | ۳۱ |
فِي طَرِيقِ وَصَايَاكَ أَجْرِي، لِأَنَّكَ تُرَحِّبُ قَلْبِي. | ٣٢ 32 |
در طریق اوامر تو دوان خواهم رفت، وقتی که دل مرا وسعت دادی. | ۳۲ |
عَلِّمْنِي يَارَبُّ طَرِيقَ فَرَائِضِكَ، فَأَحْفَظَهَا إِلَى ٱلنِّهَايَةِ. | ٣٣ 33 |
ای خداوند طریق فرایض خود را به من بیاموز. پس آنها را تا به آخر نگاه خواهم داشت. | ۳۳ |
فَهِّمْنِي فَأُلَاحِظَ شَرِيعَتَكَ، وَأَحْفَظَهَا بِكُلِّ قَلْبِي. | ٣٤ 34 |
مرا فهم بده و شریعت تو را نگاه خواهم داشت و آن را به تمامی دل خود حفظ خواهم نمود. | ۳۴ |
دَرِّبْنِي فِي سَبِيلِ وَصَايَاكَ، لِأَنِّي بِهِ سُرِرْتُ. | ٣٥ 35 |
مرا در سبیل اوامر خود سالک گردان زیرا که درآن رغبت دارم. | ۳۵ |
أَمِلْ قَلْبِي إِلَى شَهَادَاتِكَ، لَا إِلَى ٱلْمَكْسَبِ. | ٣٦ 36 |
دل مرا به شهادات خود مایل گردان و نه به سوی طمع. | ۳۶ |
حَوِّلْ عَيْنَيَّ عَنِ ٱلنَّظَرِ إِلَى ٱلْبَاطِلِ. فِي طَرِيقِكَ أَحْيِنِي. | ٣٧ 37 |
چشمانم را از دیدن بطالت برگردان و در طریق خود مرا زنده ساز. | ۳۷ |
أَقِمْ لِعَبْدِكَ قَوْلَكَ ٱلَّذِي لِمُتَّقِيكَ. | ٣٨ 38 |
کلام خود را بر بنده خویش استوار کن، که به ترس تو سپرده شده است. | ۳۸ |
أَزِلْ عَارِي ٱلَّذِي حَذِرْتُ مِنْهُ، لِأَنَّ أَحْكَامَكَ طَيِّبَةٌ. | ٣٩ 39 |
ننگ مرا که از آن میترسم از من دور کن زیرا که داوریهای تو نیکواست. | ۳۹ |
هَأَنَذَا قَدِ ٱشْتَهَيْتُ وَصَايَاكَ. بِعَدْلِكَ أَحْيِنِي. | ٤٠ 40 |
هان به وصایای تو اشتیاق دارم. به حسب عدالت خود مرا زنده ساز. | ۴۰ |
لِتَأْتِنِي رَحْمَتُكَ يَارَبُّ، خَلَاصُكَ حَسَبَ قَوْلِكَ، | ٤١ 41 |
ای خداوند رحمهای تو به من برسد ونجات تو به حسب کلام تو. | ۴۱ |
فَأُجَاوِبَ مُعَيِّرِي كَلِمَةً، لِأَنِّي ٱتَّكَلْتُ عَلَى كَلَامِكَ. | ٤٢ 42 |
تا بتوانم ملامت کننده خود را جواب دهم زیرا بر کلام تو توکل دارم. | ۴۲ |
وَلَا تَنْزِعْ مِنْ فَمِي كَلَامَ ٱلْحَقِّ كُلَّ ٱلنَّزْعِ، لِأَنِّي ٱنْتَظَرْتُ أَحْكَامَكَ. | ٤٣ 43 |
و کلام راستی را از دهانم بالکل مگیرزیرا که به داوریهای تو امیدوارم | ۴۳ |
فَأَحْفَظَ شَرِيعَتَكَ دَائِمًا، إِلَى ٱلدَّهْرِ وَٱلْأَبَدِ، | ٤٤ 44 |
و شریعت تورا دائم نگاه خواهم داشت تا ابدالاباد. | ۴۴ |
وَأَتَمَشَّى فِي رَحْبٍ، لِأَنِّي طَلَبْتُ وَصَايَاكَ. | ٤٥ 45 |
و به آزادی راه خواهم رفت زیرا که وصایای تو را طلبیدهام. | ۴۵ |
وَأَتَكَلَّمُ بِشَهَادَاتِكَ قُدَّامَ مُلُوكٍ وَلَا أَخْزَى، | ٤٦ 46 |
و در شهادات تو به حضور پادشاهان سخن خواهم گفت و خجل نخواهم شد. | ۴۶ |
وَأَتَلَذَّذُ بِوَصَايَاكَ ٱلَّتِي أَحْبَبْتُ. | ٤٧ 47 |
و ازوصایای تو تلذذ خواهم یافت که آنها را دوست میدارم. | ۴۷ |
وَأَرْفَعُ يَدَيَّ إِلَى وَصَايَاكَ ٱلَّتِي وَدِدْتُ، وَأُنَاجِي بِفَرَائِضِكَ. | ٤٨ 48 |
و دستهای خود را به اوامر تو که دوست میدارم بر خواهم افراشت و در فرایض تو تفکر خواهم نمود. | ۴۸ |
اُذْكُرْ لِعَبْدِكَ ٱلْقَوْلَ ٱلَّذِي جَعَلْتَنِي أَنْتَظِرُهُ. | ٤٩ 49 |
کلام خود را با بنده خویش به یاد آور که مرا بر آن امیدوار گردانیدی. | ۴۹ |
هَذِهِ هِيَ تَعْزِيَتِي فِي مَذَلَّتِي، لِأَنَّ قَوْلَكَ أَحْيَانِي. | ٥٠ 50 |
این در مصیبتم تسلی من است زیرا قول تو مرا زنده ساخت. | ۵۰ |
ٱلْمُتَكَبِّرُونَ ٱسْتَهْزَأُوا بِي إِلَى ٱلْغَايَةِ. عَنْ شَرِيعَتِكَ لَمْ أَمِلْ. | ٥١ 51 |
متکبران مرا بسیار استهزا کردند، لیکن ازشریعت تو رو نگردانیدم. | ۵۱ |
تَذَكَّرْتُ أَحْكَامَكَ مُنْذُ ٱلدَّهْرِ يَارَبُّ، فَتَعَزَّيْتُ. | ٥٢ 52 |
ای خداوندداوریهای تو را از قدیم به یاد آوردم و خویشتن راتسلی دادم. | ۵۲ |
ٱلْحَمِيَّةُ أَخَذَتْنِي بِسَبَبِ ٱلْأَشْرَارِ تَارِكِي شَرِيعَتِكَ. | ٥٣ 53 |
حدت خشم مرا درگرفته است، بهسبب شریرانی که شریعت تو را ترک کردهاند. | ۵۳ |
تَرْنِيمَاتٍ صَارَتْ لِي فَرَائِضُكَ فِي بَيْتِ غُرْبَتِي. | ٥٤ 54 |
فرایض تو سرودهای من گردید، در خانه غربت من. | ۵۴ |
ذَكَرْتُ فِي ٱللَّيْلِ ٱسْمَكَ يَارَبُّ، وَحَفِظْتُ شَرِيعَتَكَ. | ٥٥ 55 |
ای خداوند نام تو را در شب به یادآوردم و شریعت تو را نگاه داشتم. | ۵۵ |
هَذَا صَارَ لِي، لِأَنِّي حَفِظْتُ وَصَايَاكَ. | ٥٦ 56 |
این بهره من گردید، زیرا که وصایای تو را نگاه داشتم. | ۵۶ |
نَصِيبِي ٱلرَّبُّ، قُلْتُ لِحِفْظِ كَلَامِكَ. | ٥٧ 57 |
خداوند نصیب من است. گفتم که کلام تو رانگاه خواهم داشت. | ۵۷ |
تَرَضَّيْتُ وَجْهَكَ بِكُلِّ قَلْبِي. ٱرْحَمْنِي حَسَبَ قَوْلِكَ. | ٥٨ 58 |
رضامندی تو را به تمامی دل خود طلبیدم. به حسب کلام خود بر من رحم فرما. | ۵۸ |
تَفَكَّرْتُ فِي طُرُقِي، وَرَدَدْتُ قَدَمَيَّ إِلَى شَهَادَاتِكَ. | ٥٩ 59 |
در راههای خود تفکر کردم و پایهای خود را به شهادات تو مایل ساختم. | ۵۹ |
أَسْرَعْتُ وَلَمْ أَتَوَانَ لِحِفْظِ وَصَايَاكَ. | ٦٠ 60 |
شتابیدم ودرنگ نکردم تا اوامر تو را نگاه دارم. | ۶۰ |
حِبَالُ ٱلْأَشْرَارِ ٱلْتَفَّتْ عَلَيَّ. أَمَّا شَرِيعَتُكَ فَلَمْ أَنْسَهَا. | ٦١ 61 |
ریسمانهای شریران مرا احاطه کرد، لیکن شریعت تو را فراموش نکردم. | ۶۱ |
فِي مُنْتَصَفِ ٱللَّيْلِ أَقُومُ لِأَحْمَدَكَ عَلَى أَحْكَامِ بِرِّكَ. | ٦٢ 62 |
در نصف شب برخاستم تا تو را حمد گویم برای داوریهای عدالت تو. | ۶۲ |
رَفِيقٌ أَنَا لِكُلِّ ٱلَّذِينَ يَتَّقُونَكَ وَلِحَافِظِي وَصَايَاكَ. | ٦٣ 63 |
من همه ترسندگانت را رفیق هستم، و آنانی را که وصایای تو را نگاه میدارند. | ۶۳ |
رَحْمَتُكَ يَارَبُّ قَدْ مَلَأَتِ ٱلْأَرْضَ. عَلِّمْنِي فَرَائِضَكَ. | ٦٤ 64 |
ای خداوند زمین از رحمت تو پر است. فرایض خودرا به من بیاموز. | ۶۴ |
خَيْرًا صَنَعْتَ مَعَ عَبْدِكَ يَارَبُّ حَسَبَ كَلَامِكَ. | ٦٥ 65 |
با بنده خود احسان نمودی، ای خداوندموافق کلام خویش. | ۶۵ |
ذَوْقًا صَالِحًا وَمَعْرِفَةً عَلِّمْنِي، لِأَنِّي بِوَصَايَاكَ آمَنْتُ. | ٦٦ 66 |
خردمندی نیکو و معرفت را به من بیاموز زیرا که به اوامر تو ایمان آوردم. | ۶۶ |
قَبْلَ أَنْ أُذَلَّلَ أَنَا ضَلَلْتُ، أَمَّا ٱلْآنَ فَحَفِظْتُ قَوْلَكَ. | ٦٧ 67 |
قبل از آنکه مصیبت را ببینم من گمراه شدم لیکن الان کلام تو را نگاه داشتم. | ۶۷ |
صَالِحٌ أَنْتَ وَمُحْسِنٌ. عَلِّمْنِي فَرَائِضَكَ. | ٦٨ 68 |
تو نیکو هستی و نیکویی میکنی. فرایض خود را به من بیاموز. | ۶۸ |
ٱلْمُتَكَبِّرُونَ قَدْ لَفَّقُوا عَلَيَّ كَذِبًا، أَمَّا أَنَا فَبِكُلِّ قَلْبِي أَحْفَظُ وَصَايَاكَ. | ٦٩ 69 |
متکبران بر من دروغ بستند. و اما من به تمامی دل وصایای تو را نگاه داشتم. | ۶۹ |
سَمِنَ مِثْلَ ٱلشَّحْمِ قَلْبُهُمْ، أَمَّا أَنَا فَبِشَرِيعَتِكَ أَتَلَذَّذُ. | ٧٠ 70 |
دل ایشان مثل پیه فربه است. و اما من در شریعت تو تلذذمی یابم. | ۷۰ |
خَيْرٌ لِي أَنِّي تَذَلَّلْتُ لِكَيْ أَتَعَلَّمَ فَرَائِضَكَ. | ٧١ 71 |
مرا نیکو است که مصیبت را دیدم، تافرایض تو را بیاموزم. | ۷۱ |
شَرِيعَةُ فَمِكَ خَيْرٌ لِي مِنْ أُلُوفِ ذَهَبٍ وَفِضَّةٍ. | ٧٢ 72 |
شریعت دهان تو برای من بهتر است از هزاران طلا و نقره. | ۷۲ |
يَدَاكَ صَنَعَتَانِي وَأَنْشَأَتَانِي. فَهِّمْنِي فَأَتَعَلَّمَ وَصَايَاكَ. | ٧٣ 73 |
دستهای تو مرا ساخته و آفریده است. مرافهیم گردان تا اوامر تو را بیاموزم. | ۷۳ |
مُتَّقُوكَ يَرَوْنَنِي فَيَفْرَحُونَ، لِأَنِّي ٱنْتَظَرْتُ كَلَامَكَ. | ٧٤ 74 |
ترسندگان توچون مرا بینند شادمان گردند زیرا به کلام توامیدوار هستم. | ۷۴ |
قَدْ عَلِمْتُ يَارَبُّ أَنَّ أَحْكَامَكَ عَدْلٌ، وَبِٱلْحَقِّ أَذْلَلْتَنِي. | ٧٥ 75 |
ای خداوند دانستهام که داوریهای تو عدل است، و برحق مرا مصیبت دادهای. | ۷۵ |
فَلْتَصِرْ رَحْمَتُكَ لِتَعْزِيَتِي، حَسَبَ قَوْلِكَ لِعَبْدِكَ. | ٧٦ 76 |
پس رحمت تو برای تسلی من بشود، موافق کلام تو با بنده خویش. | ۷۶ |
لِتَأْتِنِي مَرَاحِمُكَ فَأَحْيَا، لِأَنَّ شَرِيعَتَكَ هِيَ لَذَّتِي. | ٧٧ 77 |
رحمت های توبه من برسد تا زنده شوم زیرا که شریعت تو تلذذمن است. | ۷۷ |
لِيَخْزَ ٱلْمُتَكَبِّرُونَ لِأَنَّهُمْ زُورًا ٱفْتَرَوْا عَلَيَّ. أَمَّا أَنَا فَأُنَاجِي بِوَصَايَاكَ. | ٧٨ 78 |
متکبران خجل شوند زیرا به دروغ مرا اذیت رسانیدند. و اما من در وصایای تو تفکرمی کنم. | ۷۸ |
لِيَرْجِعْ إِلَيَّ مُتَّقُوكَ وَعَارِفُو شَهَادَاتِكَ. | ٧٩ 79 |
ترسندگان تو به من رجوع کنند و آنانی که شهادات تو را میدانند. | ۷۹ |
لِيَكُنْ قَلْبِي كَامِلًا فِي فَرَائِضِكَ لِكَيْلَا أَخْزَى. | ٨٠ 80 |
دل من در فرایض تو کامل شود، تا خجل نشوم. | ۸۰ |
تَاقَتْ نَفْسِي إِلَى خَلَاصِكَ. كَلَامَكَ ٱنْتَظَرْتُ. | ٨١ 81 |
جان من برای نجات تو کاهیده میشود. لیکن به کلام تو امیدوار هستم. | ۸۱ |
كَلَّتْ عَيْنَايَ مِنَ ٱلنَّظَرِ إِلَى قَوْلِكَ، فَأَقُولُ: «مَتَى تُعَزِّينِي؟». | ٨٢ 82 |
چشمان من برای کلام تو تار گردیده است و میگویم کی مراتسلی خواهی داد. | ۸۲ |
لِأَنِّي قَدْ صِرْتُ كَزِقٍّ فِي ٱلدُّخَانِ، أَمَّا فَرَائِضُكَ فَلَمْ أَنْسَهَا. | ٨٣ 83 |
زیرا که مثل مشک در دودگردیدهام. لیکن فرایض تو را فراموش نکردهام. | ۸۳ |
كَمْ هِيَ أَيَّامُ عَبْدِكَ؟ مَتَى تُجْرِي حُكْمًا عَلَى مُضْطَهِدِيَّ؟ | ٨٤ 84 |
چند است روزهای بنده تو؟ و کی بر جفاکنندگانم داوری خواهی نمود؟ | ۸۴ |
ٱلْمُتَكَبِّرُونَ قَدْ كَرَوْا لِي حَفَائِرَ. ذَلِكَ لَيْسَ حَسَبَ شَرِيعَتِكَ. | ٨٥ 85 |
متکبران برای من حفرهها زدند زیرا که موافق شریعت تونیستند. | ۸۵ |
كُلُّ وَصَايَاكَ أَمَانَةٌ. زُورًا يَضْطَهِدُونَنِي. أَعِنِّي. | ٨٦ 86 |
تمامی اوامر تو امین است. بر من ناحق جفا کردند. پس مرا امداد فرما. | ۸۶ |
لَوْلَا قَلِيلٌ لَأَفْنَوْنِي مِنَ ٱلْأَرْضِ. أَمَّا أَنَا فَلَمْ أَتْرُكْ وَصَايَاكَ. | ٨٧ 87 |
نزدیک بود که مرا از زمین نابود سازند. اما من وصایای تو را ترک نکردم. | ۸۷ |
حَسَبَ رَحْمَتِكَ أَحْيِنِي، فَأَحْفَظَ شَهَادَاتِ فَمِكَ. | ٨٨ 88 |
به حسب رحمت خود مرا زنده ساز تاشهادات دهان تو را نگاه دارم. | ۸۸ |
إِلَى ٱلْأَبَدِ يَارَبُّ كَلِمَتُكَ مُثَبَّتَةٌ فِي ٱلسَّمَاوَاتِ. | ٨٩ 89 |
ای خداوند کلام تو تا ابدالاباد در آسمانهاپایدار است. | ۸۹ |
إِلَى دَوْرٍ فَدَوْرٍ أَمَانَتُكَ. أَسَّسْتَ ٱلْأَرْضَ فَثَبَتَتْ. | ٩٠ 90 |
امانت تو نسلا بعد نسل است. زمین را آفریدهای و پایدار میماند. | ۹۰ |
عَلَى أَحْكَامِكَ ثَبَتَتِ ٱلْيَوْمَ، لِأَنَّ ٱلْكُلَّ عَبِيدُكَ. | ٩١ 91 |
برای داوریهای تو تا امروز ایستادهاند زیرا که همه بنده تو هستند. | ۹۱ |
لَوْ لَمْ تَكُنْ شَرِيعَتُكَ لَذَّتِي، لَهَلَكْتُ حِينَئِذٍ فِي مَذَلَّتِي. | ٩٢ 92 |
اگر شریعت تو تلذذ من نمی بود، هرآینه در مذلت خود هلاک میشدم. | ۹۲ |
إِلَى ٱلدَّهْرِ لَا أَنْسَى وَصَايَاكَ، لِأَنَّكَ بِهَا أَحْيَيْتَنِي. | ٩٣ 93 |
وصایای تو را تا به ابد فراموش نخواهم کردزیرا به آنها مرا زنده ساختهای. | ۹۳ |
لَكَ أَنَا فَخَلِّصْنِي، لِأَنِّي طَلَبْتُ وَصَايَاكَ. | ٩٤ 94 |
من از آن توهستم مرا نجات ده زیرا که وصایای تو را طلبیدم. | ۹۴ |
إِيَّايَ ٱنْتَظَرَ ٱلْأَشْرَارُ لِيُهْلِكُونِي. بِشَهَادَاتِكَ أَفْطُنُ. | ٩٥ 95 |
شریران برای من انتظار کشیدند تا مرا هلاک کنند. لیکن در شهادات تو تامل میکنم. | ۹۵ |
لِكُلِّ كَمَالٍ رَأَيْتُ حَدًّا، أَمَّا وَصِيَّتُكَ فَوَاسِعَةٌ جِدًّا. | ٩٦ 96 |
برای هر کمالی انتهایی دیدم، لیکن حکم تو بینهایت وسیع است. | ۹۶ |
كَمْ أَحْبَبْتُ شَرِيعَتَكَ! ٱلْيَوْمَ كُلَّهُ هِيَ لَهَجِي. | ٩٧ 97 |
شریعت تو را چقدر دوست میدارم. | ۹۷ |
وَصِيَّتُكَ جَعَلَتْنِي أَحْكَمَ مِنْ أَعْدَائِي، لِأَنَّهَا إِلَى ٱلدَّهْرِ هِيَ لِي. | ٩٨ 98 |
اوامر تو مرا ازدشمنانم حکیم تر ساخته است زیرا که همیشه نزد من میباشد. | ۹۸ |
أَكْثَرَ مِنْ كُلِّ مُعَلِّمِيَّ تَعَقَّلْتُ، لِأَنَّ شَهَادَاتِكَ هِيَ لَهَجِي. | ٩٩ 99 |
از جمیع معلمان خود فهیم ترشدم زیرا که شهادات تو تفکر من است. | ۹۹ |
أَكْثَرَ مِنَ ٱلشُّيُوخِ فَطِنْتُ، لِأَنِّي حَفِظْتُ وَصَايَاكَ. | ١٠٠ 100 |
ازمشایخ خردمندتر شدم زیرا که وصایای تو رانگاه داشتم. | ۱۰۰ |
مِنْ كُلِّ طَرِيقِ شَرٍّ مَنَعْتُ رِجْلَيَّ، لِكَيْ أَحْفَظَ كَلَامَكَ. | ١٠١ 101 |
پایهای خود را از هر راه بد نگاه داشتم تا آن که کلام تو را حفظ کنم. | ۱۰۱ |
عَنْ أَحْكَامِكَ لَمْ أَمِلْ، لِأَنَّكَ أَنْتَ عَلَّمْتَنِي. | ١٠٢ 102 |
ازداوریهای تو رو برنگردانیدم، زیرا که تو مرا تعلیم دادی. | ۱۰۲ |
مَا أَحْلَى قَوْلَكَ لِحَنَكِي! أَحْلَى مِنَ ٱلْعَسَلِ لِفَمِي. | ١٠٣ 103 |
کلام تو به مذاق من چه شیرین است وبه دهانم از عسل شیرین تر. | ۱۰۳ |
مِنْ وَصَايَاكَ أَتَفَطَّنُ، لِذَلِكَ أَبْغَضْتُ كُلَّ طَرِيقِ كَذِبٍ. | ١٠٤ 104 |
از وصایای توفطانت را تحصیل کردم. بنابراین هر راه دروغ رامکروه میدارم. | ۱۰۴ |
سِرَاجٌ لِرِجْلِي كَلَامُكَ وَنُورٌ لِسَبِيلِي. | ١٠٥ 105 |
کلام تو برای پایهای من چراغ، و برای راههای من نور است. | ۱۰۵ |
حَلَفْتُ فَأَبِرُّهُ، أَنْ أَحْفَظَ أَحْكَامَ بِرِّكَ. | ١٠٦ 106 |
قسم خوردم و آن راوفا خواهم نمود که داوریهای عدالت تو را نگاه خواهم داشت. | ۱۰۶ |
تَذَلَّلْتُ إِلَى ٱلْغَايَةِ. يَارَبُّ، أَحْيِنِي حَسَبَ كَلَامِكَ. | ١٠٧ 107 |
بسیار ذلیل شدهام. ای خداوند، موافق کلام خود مرا زنده ساز! | ۱۰۷ |
ٱرْتَضِ بِمَنْدُوبَاتِ فَمِي يَارَبُّ، وَأَحْكَامَكَ عَلِّمْنِي. | ١٠٨ 108 |
ای خداوند هدایای تبرعی دهان مرا منظور فرما وداوریهای خود را به من بیاموز. | ۱۰۸ |
نَفْسِي دَائِمًا فِي كَفِّي، أَمَّا شَرِيعَتُكَ فَلَمْ أَنْسَهَا. | ١٠٩ 109 |
جان من همیشه در کف من است، لیکن شریعت تو رافراموش نمی کنم. | ۱۰۹ |
ٱلْأَشْرَارُ وَضَعُوا لِي فَخًّا، أَمَّا وَصَايَاكَ فَلَمْ أَضِلَّ عَنْهَا. | ١١٠ 110 |
شریران برای من دام گذاشتهاند، اما از وصایای تو گمراه نشدم. | ۱۱۰ |
وَرِثْتُ شَهَادَاتِكَ إِلَى ٱلدَّهْرِ، لِأَنَّهَا هِيَ بَهْجَةُ قَلْبِي. | ١١١ 111 |
شهادات تو را تا به ابد میراث خود ساختهام زیرا که آنها شادمانی دل من است. | ۱۱۱ |
عَطَفْتُ قَلْبِي لِأَصْنَعَ فَرَائِضَكَ إِلَى ٱلدَّهْرِ إِلَى ٱلنِّهَايَةِ. | ١١٢ 112 |
دل خود رابرای بجا آوردن فرایض تو مایل ساختم، تاابدالاباد و تا نهایت. | ۱۱۲ |
ٱلْمُتَقَلِّبِينَ أَبْغَضْتُ، وَشَرِيعَتَكَ أَحْبَبْتُ. | ١١٣ 113 |
مردمان دو رو را مکروه داشتهام، لیکن شریعت تو را دوست میدارم. | ۱۱۳ |
سِتْرِي وَمِجَنِّي أَنْتَ. كَلَامَكَ ٱنْتَظَرْتُ. | ١١٤ 114 |
ستر و سپر من تو هستی. به کلام تو انتظار میکشم. | ۱۱۴ |
ٱنْصَرِفُوا عَنِّي أَيُّهَا ٱلْأَشْرَارُ، فَأَحْفَظَ وَصَايَا إِلَهِي. | ١١٥ 115 |
ای بدکاران، از من دور شوید! و اوامر خدای خویش را نگاه خواهم داشت. | ۱۱۵ |
ٱعْضُدْنِي حَسَبَ قَوْلِكَ فَأَحْيَا، وَلَا تُخْزِنِي مِنْ رَجَائِي. | ١١٦ 116 |
مرا به حسب کلام خود تایید کن تا زنده شوم و از امید خود خجل نگردم. | ۱۱۶ |
أَسْنِدْنِي فَأَخْلُصَ، وَأُرَاعِيَ فَرَائِضَكَ دَائِمًا. | ١١٧ 117 |
مرا تقویت کن تا رستگار گردم و برفرایض تو دائم نظر نمایم. | ۱۱۷ |
ٱحْتَقَرْتَ كُلَّ ٱلضَّالِّينَ عَنْ فَرَائِضِكَ، لِأَنَّ مَكْرَهُمْ بَاطِلٌ. | ١١٨ 118 |
همه کسانی را که از فرایض تو گمراه شدهاند، حقیر شمردهای زیراکه مکر ایشان دروغ است. | ۱۱۸ |
كَزَغَلٍ عَزَلْتَ كُلَّ أَشْرَارِ ٱلْأَرْضِ، لِذَلِكَ أَحْبَبْتُ شَهَادَاتِكَ. | ١١٩ 119 |
جمیع شریران زمین را مثل درد هلاک میکنی. بنابراین شهادات تو را دوست میدارم. | ۱۱۹ |
قَدِ ٱقْشَعَرَّ لَحْمِي مِنْ رُعْبِكَ، وَمِنْ أَحْكَامِكَ جَزِعْتُ. | ١٢٠ 120 |
موی بدن من از خوف تو برخاسته است و از داوریهای تو ترسیدم. | ۱۲۰ |
أَجْرَيْتُ حُكْمًا وَعَدْلًا. لَا تُسْلِمْنِي إِلَى ظَالِمِيَّ. | ١٢١ 121 |
داد و عدالت را بهجا آوردم. مرا به ظلم کنندگانم تسلیم منما. | ۱۲۱ |
كُنْ ضَامِنَ عَبْدِكَ لِلْخَيْرِ، لِكَيْلَا يَظْلِمَنِي ٱلْمُسْتَكْبِرُونَ. | ١٢٢ 122 |
برای سعادت بنده خود ضامن شو تا متکبران بر من ظلم نکنند. | ۱۲۲ |
كَلَّتْ عَيْنَايَ ٱشْتِيَاقًا إِلَى خَلَاصِكَ وَإِلَى كَلِمَةِ بِرِّكَ. | ١٢٣ 123 |
چشمانم برای نجات تو تار شده است و برای کلام عدالت تو. | ۱۲۳ |
ٱصْنَعْ مَعَ عَبْدِكَ حَسَبَ رَحْمَتِكَ، وَفَرَائِضَكَ عَلِّمْنِي. | ١٢٤ 124 |
با بنده خویش موافق رحمانیتت عمل نما و فرایض خود را به من بیاموز. | ۱۲۴ |
عَبْدُكَ أَنَا. فَهِّمْنِي فَأَعْرِفَ شَهَادَاتِكَ. | ١٢٥ 125 |
من بنده تو هستم. مرا فهیم گردان تاشهادات تو را دانسته باشم. | ۱۲۵ |
إِنَّهُ وَقْتُ عَمَلٍ لِلرَّبِّ. قَدْ نَقَضُوا شَرِيعَتَكَ. | ١٢٦ 126 |
وقت است که خداوند عمل کند زیرا که شریعت تو را باطل نمودهاند. | ۱۲۶ |
لِأَجْلِ ذَلِكَ أَحْبَبْتُ وَصَايَاكَ أَكْثَرَ مِنَ ٱلذَّهَبِ وَٱلْإِبْرِيزِ. | ١٢٧ 127 |
بنابراین، اوامر تو را دوست میدارم، زیادتر از طلا و زر خالص. | ۱۲۷ |
لِأَجْلِ ذَلِكَ حَسِبْتُ كُلَّ وَصَايَاكَ فِي كُلِّ شَيْءٍ مُسْتَقِيمَةً. كُلَّ طَرِيقِ كَذِبٍ أَبْغَضْتُ. | ١٢٨ 128 |
بنابراین، همه وصایای تو را در هر چیز راست میدانم، وهر راه دروغ را مکروه میدارم. | ۱۲۸ |
عَجِيبَةٌ هِيَ شَهَادَاتُكَ، لِذَلِكَ حَفِظَتْهَا نَفْسِي. | ١٢٩ 129 |
شهادات تو عجیب است. ازین سبب جان من آنها را نگاه میدارد. | ۱۲۹ |
فَتْحُ كَلَامِكَ يُنِيرُ، يُعَقِّلُ ٱلْجُهَّالَ. | ١٣٠ 130 |
کشف کلام تو نورمی بخشد و ساده دلان را فهیم میگرداند. | ۱۳۰ |
فَغَرْتُ فَمِي وَلَهَثْتُ، لِأَنِّي إِلَى وَصَايَاكَ ٱشْتَقْتُ. | ١٣١ 131 |
دهان خود را نیکو باز کرده، نفس زدم زیرا که مشتاق وصایای تو بودم. | ۱۳۱ |
ٱلْتَفِتْ إِلَيَّ وَٱرْحَمْنِي، كَحَقِّ مُحِبِّي ٱسْمِكَ. | ١٣٢ 132 |
بر من نظر کن و کرم فرما، برحسب عادت تو به آنانی که نام تو رادوست میدارند. | ۱۳۲ |
ثَبِّتْ خُطُوَاتِي فِي كَلِمَتِكَ، وَلَا يَتَسَلَّطْ عَلَيَّ إِثْمٌ. | ١٣٣ 133 |
قدم های مرا در کلام خودت پایدار ساز، تا هیچ بدی بر من تسلط نیابد. | ۱۳۳ |
ٱفْدِنِي مِنْ ظُلْمِ ٱلْإِنْسَانِ، فَأَحْفَظَ وَصَايَاكَ. | ١٣٤ 134 |
مرا از ظلم انسان خلاصی ده، تا وصایای تورا نگاه دارم. | ۱۳۴ |
أَضِئْ بِوَجْهِكَ عَلَى عَبْدِكَ، وَعَلِّمْنِي فَرَائِضَكَ. | ١٣٥ 135 |
روی خود را بر بنده خود روشن ساز، و فرایض خود را به من بیاموز. | ۱۳۵ |
جَدَاوِلُ مِيَاهٍ جَرَتْ مِنْ عَيْنَيَّ، لِأَنَّهُمْ لَمْ يَحْفَظُوا شَرِيعَتَكَ. | ١٣٦ 136 |
نهرهای آب از چشمانم جاری است زیرا که شریعت تو رانگاه نمی دارند. | ۱۳۶ |
بَارٌّ أَنْتَ يَارَبُّ، وَأَحْكَامُكَ مُسْتَقِيمَةٌ. | ١٣٧ 137 |
ای خداوند تو عادل هستی و داوریهای تو راست است. | ۱۳۷ |
عَدْلًا أَمَرْتَ بِشَهَادَاتِكَ، وَحَقًّا إِلَى ٱلْغَايَةِ. | ١٣٨ 138 |
شهادات خود را به راستی امر فرمودی و به امانت الی نهایت. | ۱۳۸ |
أَهْلَكَتْنِي غَيْرَتِي، لِأَنَّ أَعْدَائِي نَسُوا كَلَامَكَ. | ١٣٩ 139 |
غیرت من مرا هلاک کرده است زیرا که دشمنان من کلام تورا فراموش کردهاند. | ۱۳۹ |
كَلِمَتُكَ مُمَحَّصَةٌ جِدًّا، وَعَبْدُكَ أَحَبَّهَا. | ١٤٠ 140 |
کلام تو بینهایت مصفی است و بنده تو آن را دوست میدارد. | ۱۴۰ |
صَغِيرٌ أَنَا وَحَقِيرٌ، أَمَّا وَصَايَاكَ فَلَمْ أَنْسَهَا. | ١٤١ 141 |
من کوچک و حقیر هستم، اما وصایای تو را فراموش نکردم. | ۱۴۱ |
عَدْلُكَ عَدْلٌ إِلَى ٱلدَّهْرِ، وَشَرِيعَتُكَ حَقٌّ. | ١٤٢ 142 |
عدالت تو عدل است تا ابدالاباد وشریعت تو راست است. | ۱۴۲ |
ضِيْقٌ وَشِدَّةٌ أَصَابَانِي، أَمَّا وَصَايَاكَ فَهِيَ لَذَّاتِي. | ١٤٣ 143 |
تنگی و ضیق مرا درگرفته است، اما اوامر تو تلذذ من است. | ۱۴۳ |
عَادِلَةٌ شَهَادَاتُكَ إِلَى ٱلدَّهْرِ. فَهِّمْنِي فَأَحْيَا. | ١٤٤ 144 |
شهادات تو عادل است تا ابدالاباد. مرا فهیم گردان تا زنده شوم. | ۱۴۴ |
صَرَخْتُ مِنْ كُلِّ قَلْبِي. ٱسْتَجِبْ لِي يَارَبُّ. فَرَائِضَكَ أَحْفَظُ. | ١٤٥ 145 |
به تمامی دل خواندهام. ای خداوند مراجواب ده تا فرایض تو را نگاه دارم! | ۱۴۵ |
دَعَوْتُكَ. خَلِّصْنِي، فَأَحْفَظَ شَهَادَاتِكَ. | ١٤٦ 146 |
تو راخواندهام، پس مرا نجات ده. و شهادات تو را نگاه خواهم داشت. | ۱۴۶ |
تَقَدَّمْتُ فِي ٱلصُّبْحِ وَصَرَخْتُ. كَلَامَكَ ٱنْتَظَرْتُ. | ١٤٧ 147 |
بر طلوع فجر سبقت جسته، استغاثه کردم، و کلام تو را انتظار کشیدم. | ۱۴۷ |
تَقَدَّمَتْ عَيْنَايَ ٱلْهُزُعَ، لِكَيْ أَلْهَجَ بِأَقْوَالِكَ. | ١٤٨ 148 |
چشمانم بر پاسهای شب سبقت جست، تا درکلام تو تفکر بنمایم. | ۱۴۸ |
صَوْتِيَ ٱسْتَمِعْ حَسَبَ رَحْمَتِكَ. يَارَبُّ، حَسَبَ أَحْكَامِكَ أَحْيِنِي. | ١٤٩ 149 |
به حسب رحمت خود آواز مرا بشنو. ای خداوند موافق داوریهای خودمرا زنده ساز. | ۱۴۹ |
ٱقْتَرَبَ ٱلتَّابِعُونَ ٱلرَّذِيلَةَ. عَنْ شَرِيعَتِكَ بَعُدُوا. | ١٥٠ 150 |
آنانی که درپی خباثت میروند، نزدیک میآیند، و از شریعت تو دورمی باشند. | ۱۵۰ |
قَرِيبٌ أَنْتَ يَارَبُّ، وَكُلُّ وَصَايَاكَ حَقٌّ. | ١٥١ 151 |
ای خداوند تو نزدیک هستی وجمیع اوامر تو راست است. | ۱۵۱ |
مُنْذُ زَمَانٍ عَرَفْتُ مِنْ شَهَادَاتِكَ أَنَّكَ إِلَى ٱلدَّهْرِ أَسَّسْتَهَا. | ١٥٢ 152 |
شهادات تو را اززمان پیش دانستهام که آنها را بنیان کردهای تاابدالاباد. | ۱۵۲ |
اُنْظُرْ إِلَى ذُلِّي وَأَنْقِذْنِي، لِأَنِّي لَمْ أَنْسَ شَرِيعَتَكَ. | ١٥٣ 153 |
بر مذلت من نظر کن و مرا خلاصی ده زیراکه شریعت تو را فراموش نکردهام. | ۱۵۳ |
أَحْسِنْ دَعْوَايَ. | ١٥٤ 154 |
در دعوای من دادرسی فرموده، مرا نجات ده و به حسب کلام خویش مرا زنده ساز. | ۱۵۴ |
ٱلْخَلَاصُ بَعِيدٌ عَنِ ٱلْأَشْرَارِ، لِأَنَّهُمْ لَمْ يَلْتَمِسُوا فَرَائِضَكَ. | ١٥٥ 155 |
نجات از شریران دور است زیرا که فرایض تو را نمی طلبند. | ۱۵۵ |
كَثِيرَةٌ هِيَ مَرَاحِمُكَ يَارَبُّ. حَسَبَ أَحْكَامِكَ أَحْيِنِي. | ١٥٦ 156 |
ای خداوند، رحمت های تو بسیار است. به حسب داوریهای خود مرا زنده ساز. | ۱۵۶ |
كَثِيرُونَ مُضْطَهِدِيَّ وَمُضَايِقِيَّ، أَمَّا شَهَادَاتُكَ فَلَمْ أَمِلْ عَنْهَا. | ١٥٧ 157 |
جفاکنندگان و خصمان من بسیارند. اما ازشهادات تو رو برنگردانیدم. | ۱۵۷ |
رَأَيْتُ ٱلْغَادِرِينَ وَمَقَتُّ، لِأَنَّهُمْ لَمْ يَحْفَظُوا كَلِمَتَكَ. | ١٥٨ 158 |
خیانت کاران رادیدم و مکروه داشتم زیرا کلام تو را نگاه نمی دارند. | ۱۵۸ |
ٱنْظُرْ أَنِّي أَحْبَبْتُ وَصَايَاكَ. يَارَبُّ، حَسَبَ رَحْمَتِكَ أَحْيِنِي. | ١٥٩ 159 |
ببین که وصایای تو را دوست میدارم. ای خداوند، به حسب رحمت خود مرازنده ساز! | ۱۵۹ |
رَأْسُ كَلَامِكَ حَقٌّ، وَإِلَى ٱلدَّهْرِ كُلُّ أَحْكَامِ عَدْلِكَ. | ١٦٠ 160 |
جمله کلام تو راستی است وتمامی داوری عدالت تو تا ابدالاباد است. | ۱۶۰ |
رُؤَسَاءُ ٱضْطَهَدُونِي بِلَا سَبَبٍ، وَمِنْ كَلَامِكَ جَزِعَ قَلْبِي. | ١٦١ 161 |
سروران بیجهت بر من جفا کردند. اما دل من از کلام تو ترسان است. | ۱۶۱ |
أَبْتَهِجُ أَنَا بِكَلَامِكَ كَمَنْ وَجَدَ غَنِيمَةً وَافِرَةً. | ١٦٢ 162 |
من در کلام توشادمان هستم، مثل کسیکه غنیمت وافر پیدانموده باشد. | ۱۶۲ |
أَبْغَضْتُ ٱلْكَذِبَ وَكَرِهْتُهُ، أَمَّا شَرِيعَتُكَ فَأَحْبَبْتُهَا. | ١٦٣ 163 |
از دروغ کراهت و نفرت دارم. اماشریعت تو را دوست میدارم. | ۱۶۳ |
سَبْعَ مَرَّاتٍ فِي ٱلنَّهَارِ سَبَّحْتُكَ عَلَى أَحْكَامِ عَدْلِكَ. | ١٦٤ 164 |
هر روز تو راهفت مرتبه تسبیح میخوانم، برای داوریهای عدالت تو. | ۱۶۴ |
سَلَامَةٌ جَزِيلَةٌ لِمُحِبِّي شَرِيعَتِكَ، وَلَيْسَ لَهُمْ مَعْثَرَةٌ. | ١٦٥ 165 |
آنانی را که شریعت تو را دوست می دارند، سلامتی عظیم است و هیچچیز باعث لغزش ایشان نخواهد شد. | ۱۶۵ |
رَجَوْتُ خَلَاصَكَ يَارَبُّ، وَوَصَايَاكَ عَمِلْتُ. | ١٦٦ 166 |
ای خداوند، برای نجات تو امیدوار هستم و اوامر تو را بجا میآورم. | ۱۶۶ |
حَفِظَتْ نَفْسِي شَهَادَاتِكَ، وَأُحِبُّهَا جِدًّا. | ١٦٧ 167 |
جان من شهادات تو را نگاه داشته است و آنهارا بینهایت دوست میدارم. | ۱۶۷ |
حَفِظْتُ وَصَايَاكَ وَشَهَادَاتِكَ، لِأَنَّ كُلَّ طُرُقِي أَمَامَكَ. | ١٦٨ 168 |
وصایا وشهادات تو را نگاه داشتهام زیرا که تمام طریقهای من در مد نظر تو است. | ۱۶۸ |
لِيَبْلُغْ صُرَاخِي إِلَيْكَ يَارَبُّ. حَسَبَ كَلَامِكَ فَهِّمْنِي. | ١٦٩ 169 |
ای خداوند، فریاد من به حضور تو برسد. به حسب کلام خود مرا فهیم گردان. | ۱۶۹ |
لِتَدْخُلْ طِلْبَتِي إِلَى حَضْرَتِكَ. كَكَلِمَتِكَ نَجِّنِي. | ١٧٠ 170 |
مناجات من به حضور تو برسد. به حسب کلام خود مراخلاصی ده. | ۱۷۰ |
تُنَبِّعُ شَفَتَايَ تَسْبِيحًا إِذَا عَلَّمْتَنِي فَرَائِضَكَ. | ١٧١ 171 |
لبهای من حمد تو را جاری کندزیرا فرایض خود را به من آموختهای. | ۱۷۱ |
يُغَنِّي لِسَانِي بِأَقْوَالِكَ، لِأَنَّ كُلَّ وَصَايَاكَ عَدْلٌ. | ١٧٢ 172 |
زبان من کلام تو را بسراید زیرا که تمام اوامر تو عدل است. | ۱۷۲ |
لِتَكُنْ يَدُكَ لِمَعُونَتِي، لِأَنَّنِي ٱخْتَرْتُ وَصَايَاكَ. | ١٧٣ 173 |
دست تو برای اعانت من بشود زیرا که وصایای تو را برگزیدهام. | ۱۷۳ |
ٱشْتَقْتُ إِلَى خَلَاصِكَ يَارَبُّ، وَشَرِيعَتُكَ هِيَ لَذَّتِي. | ١٧٤ 174 |
ای خداوند برای نجات تو مشتاق بودهام و شریعت تو تلذذ من است. | ۱۷۴ |
لِتَحْيَ نَفْسِي وَتُسَبِّحَكَ، وَأَحْكَامُكَ لِتُعِنِّي. | ١٧٥ 175 |
جان من زنده شود تا تو را تسبیح بخواند و داوریهای تو معاون من باشد. | ۱۷۵ |
ضَلَلْتُ، كَشَاةٍ ضَالَّةٍ. ٱطْلُبْ عَبْدَكَ، لِأَنِّي لَمْ أَنْسَ وَصَايَاكَ. | ١٧٦ 176 |
مثل گوسفند گم شده، آواره گشتم. بنده خود را طلب نما، زیرا که اوامر تو را فراموش نکردم. | ۱۷۶ |