در توای خداوند پناه بردهام، پس تا به ابد خجل نخواهم شد. | ۱ 1 |
בך-יהוה חסיתי אל-אבושה לעולם |
به عدالت خودمرا خلاصی ده و برهان. گوش خود را به من فراگیر و مرا نجات ده. | ۲ 2 |
בצדקתך תצילני ותפלטני הטה-אלי אזנך והושיעני |
برای من صخره سکونت باش تا همه وقت داخل آن شوم. تو به نجات من امر فرمودهای، زیرا صخره و قلعه من تو هستی. | ۳ 3 |
היה לי לצור מעון לבוא-- תמיד צוית להושיעני כי-סלעי ומצודתי אתה |
خدایا مرا از دست شریر برهان و از کف بدکار وظالم. | ۴ 4 |
אלהי--פלטני מיד רשע מכף מעול וחומץ |
زیراای خداوند یهوه، تو امید من هستی و ازطفولیتم اعتماد من بودهای. | ۵ 5 |
כי-אתה תקותי אדני יהוה מבטחי מנעורי |
از شکم بر توانداخته شدهام. از رحم مادرم ملجای من توبودهای و تسبیح من دائم درباره تو خواهد بود. | ۶ 6 |
עליך נסמכתי מבטן--ממעי אמי אתה גוזי בך תהלתי תמיד |
بسیاری را آیتی عجیب شدهام. لیکن تو ملجای زورآور من هستی. | ۷ 7 |
כמופת הייתי לרבים ואתה מחסי-עז |
دهانم از تسبیح تو پر است واز کبریایی تو تمامی روز. | ۸ 8 |
ימלא פי תהלתך כל-היום תפארתך |
در زمان پیری مرا دور مینداز چون قوتم زایل شود مرا ترک منما. | ۹ 9 |
אל-תשליכני לעת זקנה ככלות כחי אל-תעזבני |
زیرا دشمنانم بر من حرف میزنند و مترصدان جانم با یکدیگرمشورت میکنند | ۱۰ 10 |
כי-אמרו אויבי לי ושמרי נפשי נועצו יחדו |
و میگویند: «خدا او را ترک کرده است. پس او را تعاقب کرده، بگیرید، زیرا که رهانندهای نیست.» | ۱۱ 11 |
לאמר אלהים עזבו רדפו ותפשוהו כי-אין מציל |
ای خدا از من دور مشو. خدایا به اعانت من تعجیل نما. | ۱۲ 12 |
אלהים אל-תרחק ממני אלהי לעזרתי חישה (חושה) |
خصمان جانم خجل و فانی شوند. | ۱۳ 13 |
יבשו יכלו שטני נפשי יעטו חרפה וכלמה--מבקשי רעתי |
و اما من دائم امیدوارخواهم بود و بر همه تسبیح تو خواهم افزود. | ۱۴ 14 |
ואני תמיד איחל והוספתי על-כל-תהלתך |
زبانم عدالت تو را بیان خواهد کرد و نجاتت راتمامی روز. زیرا که حد شماره آن را نمی دانم. | ۱۵ 15 |
פי יספר צדקתך--כל-היום תשועתך כי לא ידעתי ספרות |
در توانایی خداوند یهوه خواهم آمد. و ازعدالت تو و بس خبر خواهم داد. | ۱۶ 16 |
אבוא--בגברות אדני יהוה אזכיר צדקתך לבדך |
ای خدا ازطفولیتم مرا تعلیم دادهای و تا الان، عجایب تو رااعلان کردهام. | ۱۷ 17 |
אלהים למדתני מנעורי ועד-הנה אגיד נפלאותיך |
پسای خدا، مرا تا زمان پیری وسفید مویی نیز ترک مکن، تا این طبقه را از بازوی تو خبر دهم و جمیع آیندگان را از توانایی تو. | ۱۸ 18 |
וגם עד-זקנה ושיבה-- אלהים אל-תעזבני עד-אגיד זרועך לדור לכל-יבוא גבורתך |
خدایا عدالت تو تا اعلی علیین است. توکارهای عظیم کردهای. خدایا مانند تو کیست؟ | ۱۹ 19 |
וצדקתך אלהים עד-מרום אשר-עשית גדלות אלהים מי כמוך |
ای که تنگیهای بسیار و سخت را به ما نشان دادهای، رجوع کرده، باز ما را زنده خواهی ساخت؛ و برگشته، ما را از عمق های زمین برخواهی آورد. | ۲۰ 20 |
אשר הראיתנו (הראיתני) צרות רבות-- ורעות תשוב תחינו (תחיני) ומתהמות הארץ תשוב תעלני |
بزرگی مرا مزید خواهی کرد وبرگشته، مرا تسلی خواهی بخشید. | ۲۱ 21 |
תרב גדלתי ותסב תנחמני |
پس من نیزتو را با بربط خواهم ستود، یعنی راستی تو راای خدای من. و تو راای قدوس اسرائیل با عود ترنم خواهم نمود. | ۲۲ 22 |
גם-אני אודך בכלי-נבל-- אמתך אלהי אזמרה לך בכנור-- קדוש ישראל |
چون برای تو سرود میخوانم لبهایم بسیار شادی خواهد کرد و جانم نیز که آن را فدیه دادهای. | ۲۳ 23 |
תרננה שפתי כי אזמרה-לך ונפשי אשר פדית |
زبانم نیز تمامی روز عدالت تورا ذکر خواهد کرد. زیرا آنانی که برای ضرر من میکوشیدند خجل و رسوا گردیدند. | ۲۴ 24 |
גם-לשוני-- כל-היום תהגה צדקתך כי-בשו כי-חפרו מבקשי רעתי |