< مزامیر 119 >

ا خوشا‌به‌حال کاملان طریق که به شریعت خداوند سالکند. ۱ 1
אשרי תמימי-דרך-- ההלכים בתורת יהוה
خوشا‌به‌حال آنانی که شهادات او را حفظ می‌کنند و به تمامی دل او را می‌طلبند. ۲ 2
אשרי נצרי עדתיו בכל-לב ידרשוהו
کج روی نیز نمی کنندو به طریق های وی سلوک می‌نمایند. ۳ 3
אף לא-פעלו עולה בדרכיו הלכו
تووصایای خود را امر فرموده‌ای تا آنها را تمام نگاه داریم. ۴ 4
אתה צויתה פקדיך-- לשמר מאד
کاش که راههای من مستحکم شودتا فرایض تو را حفظ کنم. ۵ 5
אחלי יכנו דרכי-- לשמר חקיך
آنگاه خجل نخواهم شد چون تمام اوامر تو را در مد نظر خود دارم. ۶ 6
אז לא-אבוש-- בהביטי אל-כל-מצותיך
تو را به راستی دل حمد خواهم گفت چون داوریهای عدالت تو را آموخته شوم. ۷ 7
אודך בישר לבב-- בלמדי משפטי צדקך
فرایض تورا نگاه می‌دارم. مرا بالکلیه ترک منما. ۸ 8
את-חקיך אשמר אל-תעזבני עד-מאד
به چه چیز مرد جوان راه خود را پاک می‌سازد؟ به نگاه داشتنش موافق کلام تو. ۹ 9
במה יזכה-נער את-ארחו-- לשמר כדברך
به تمامی دل تو را طلبیدم. مگذار که از اوامر توگمراه شوم. ۱۰ 10
בכל-לבי דרשתיך אל-תשגני ממצותיך
کلام تو را در دل خود مخفی داشتم که مبادا به تو گناه ورزم. ۱۱ 11
בלבי צפנתי אמרתך-- למען לא אחטא-לך
‌ای خداوند تومتبارک هستی فرایض خود را به من بیاموز. ۱۲ 12
ברוך אתה יהוה-- למדני חקיך
به لب های خود بیان کردم تمامی داوری های دهان تو را. ۱۳ 13
בשפתי ספרתי-- כל משפטי-פיך
در طریق شهادات تو شادمانم. ۱۴ 14
בדרך עדותיך ששתי-- כעל כל-הון
چنانکه در هر قسم توانگری، در وصایای توتفکر می‌کنم و به طریق های تو نگران خواهم بود. ۱۵ 15
בפקודיך אשיחה ואביטה ארחתיך
از فرایض تو لذت می‌برم، پس کلام تو رافراموش نخواهم کرد. ۱۶ 16
בחקתיך אשתעשע לא אשכח דברך
به بنده خود احسان بنما تا زنده شوم و کلام تو را حفظ نمایم. ۱۷ 17
גמל על-עבדך אחיה ואשמרה דברך
چشمان مرا بگشا تا ازشریعت تو چیزهای عجیب بینم. ۱۸ 18
גל-עיני ואביטה-- נפלאות מתורתך
من در زمین غریب هستم. اوامر خود را از من مخفی مدار. ۱۹ 19
גר אנכי בארץ אל-תסתר ממני מצותיך
جان من شکسته می‌شود از اشتیاق داوریهای تو در هر وقت. ۲۰ 20
גרסה נפשי לתאבה-- אל-משפטיך בכל-עת
متکبران ملعون را توبیخ نمودی، که از اوامر تو گمراه می‌شوند. ۲۱ 21
גערת זדים ארורים-- השגים ממצותיך
ننگ ورسوایی را از من بگردان، زیرا که شهادات تو راحفظ کرده‌ام. ۲۲ 22
גל מעלי חרפה ובוז כי עדתיך נצרתי
سروران نیز نشسته، به ضد من سخن‌گفتند. لیکن بنده تو در فرایض تو تفکرمی کند. ۲۳ 23
גם ישבו שרים בי נדברו-- עבדך ישיח בחקיך
شهادات تو نیز ابتهاج من و مشورت دهندگان من بوده‌اند. ۲۴ 24
גם-עדתיך שעשעי-- אנשי עצתי
جان من به خاک چسبیده است. مرا موافق کلام خود زنده ساز. ۲۵ 25
דבקה לעפר נפשי חיני כדברך
راههای خود را ذکر کردم و مرا اجابت نمودی. پس فرایض خویش را به من بیاموز. ۲۶ 26
דרכי ספרתי ותענני למדני חקיך
طریق وصایای خود را به من بفهمان و در کارهای عجیب تو تفکر خواهم نمود. ۲۷ 27
דרך-פקודיך הבינני ואשיחה בנפלאותיך
جان من از حزن گداخته می‌شود. مرا موافق کلام خود برپا بدار. ۲۸ 28
דלפה נפשי מתוגה קימני כדברך
راه دروغ را از من دور کن و شریعت خود را به من عنایت فرما. ۲۹ 29
דרך-שקר הסר ממני ותורתך חנני
طریق راستی رااختیار کردم و داوریهای تو را پیش خود گذاشتم. ۳۰ 30
דרך-אמונה בחרתי משפטיך שויתי
به شهادات تو چسبیدم. ای خداوند مرا خجل مساز. ۳۱ 31
דבקתי בעדותיך יהוה אל-תבישני
در طریق اوامر تو دوان خواهم رفت، وقتی که دل مرا وسعت دادی. ۳۲ 32
דרך-מצותיך ארוץ כי תרחיב לבי
‌ای خداوند طریق فرایض خود را به من بیاموز. پس آنها را تا به آخر نگاه خواهم داشت. ۳۳ 33
הורני יהוה דרך חקיך ואצרנה עקב
مرا فهم بده و شریعت تو را نگاه خواهم داشت و آن را به تمامی دل خود حفظ خواهم نمود. ۳۴ 34
הבינני ואצרה תורתך ואשמרנה בכל-לב
مرا در سبیل اوامر خود سالک گردان زیرا که درآن رغبت دارم. ۳۵ 35
הדריכני בנתיב מצותיך כי-בו חפצתי
دل مرا به شهادات خود مایل گردان و نه به سوی طمع. ۳۶ 36
הט-לבי אל-עדותיך ואל אל-בצע
چشمانم را از دیدن بطالت برگردان و در طریق خود مرا زنده ساز. ۳۷ 37
העבר עיני מראות שוא בדרכך חיני
کلام خود را بر بنده خویش استوار کن، که به ترس تو سپرده شده است. ۳۸ 38
הקם לעבדך אמרתך-- אשר ליראתך
ننگ مرا که از آن می‌ترسم از من دور کن زیرا که داوریهای تو نیکواست. ۳۹ 39
העבר חרפתי אשר יגרתי כי משפטיך טובים
هان به وصایای تو اشتیاق دارم. به حسب عدالت خود مرا زنده ساز. ۴۰ 40
הנה תאבתי לפקדיך בצדקתך חיני
‌ای خداوند رحمهای تو به من برسد ونجات تو به حسب کلام تو. ۴۱ 41
ויבאני חסדך יהוה תשועתך כאמרתך
تا بتوانم ملامت کننده خود را جواب دهم زیرا بر کلام تو توکل دارم. ۴۲ 42
ואענה חרפי דבר כי-בטחתי בדברך
و کلام راستی را از دهانم بالکل مگیرزیرا که به داوریهای تو امیدوارم ۴۳ 43
ואל-תצל מפי דבר-אמת עד-מאד כי למשפטך יחלתי
و شریعت تورا دائم نگاه خواهم داشت تا ابدالاباد. ۴۴ 44
ואשמרה תורתך תמיד-- לעולם ועד
و به آزادی راه خواهم رفت زیرا که وصایای تو را طلبیده‌ام. ۴۵ 45
ואתהלכה ברחבה כי פקדיך דרשתי
و در شهادات تو به حضور پادشاهان سخن خواهم گفت و خجل نخواهم شد. ۴۶ 46
ואדברה בעדתיך נגד מלכים ולא אבוש
و ازوصایای تو تلذذ خواهم یافت که آنها را دوست می‌دارم. ۴۷ 47
ואשתעשע במצותיך אשר אהבתי
و دستهای خود را به اوامر تو که دوست می‌دارم بر خواهم افراشت و در فرایض تو تفکر خواهم نمود. ۴۸ 48
ואשא-כפי--אל-מצותיך אשר אהבתי ואשיחה בחקיך
کلام خود را با بنده خویش به یاد آور که مرا بر آن امیدوار گردانیدی. ۴۹ 49
זכר-דבר לעבדך-- על אשר יחלתני
این در مصیبتم تسلی من است زیرا قول تو مرا زنده ساخت. ۵۰ 50
זאת נחמתי בעניי כי אמרתך חיתני
متکبران مرا بسیار استهزا کردند، لیکن ازشریعت تو رو نگردانیدم. ۵۱ 51
זדים הליצני עד-מאד מתורתך לא נטיתי
‌ای خداوندداوریهای تو را از قدیم به یاد آوردم و خویشتن راتسلی دادم. ۵۲ 52
זכרתי משפטיך מעולם יהוה ואתנחם
حدت خشم مرا در‌گرفته است، به‌سبب شریرانی که شریعت تو را ترک کرده‌اند. ۵۳ 53
זלעפה אחזתני מרשעים-- עזבי תורתך
فرایض تو سرودهای من گردید، در خانه غربت من. ۵۴ 54
זמרות היו-לי חקיך-- בבית מגורי
‌ای خداوند نام تو را در شب به یادآوردم و شریعت تو را نگاه داشتم. ۵۵ 55
זכרתי בלילה שמך יהוה ואשמרה תורתך
این بهره من گردید، زیرا که وصایای تو را نگاه داشتم. ۵۶ 56
זאת היתה-לי כי פקדיך נצרתי
خداوند نصیب من است. گفتم که کلام تو رانگاه خواهم داشت. ۵۷ 57
חלקי יהוה אמרתי-- לשמר דבריך
رضامندی تو را به تمامی دل خود طلبیدم. به حسب کلام خود بر من رحم فرما. ۵۸ 58
חליתי פניך בכל-לב חנני כאמרתך
در راههای خود تفکر کردم و پایهای خود را به شهادات تو مایل ساختم. ۵۹ 59
חשבתי דרכי ואשיבה רגלי אל-עדתיך
شتابیدم ودرنگ نکردم تا اوامر تو را نگاه دارم. ۶۰ 60
חשתי ולא התמהמהתי-- לשמר מצותיך
ریسمانهای شریران مرا احاطه کرد، لیکن شریعت تو را فراموش نکردم. ۶۱ 61
חבלי רשעים עודני תורתך לא שכחתי
در نصف شب برخاستم تا تو را حمد گویم برای داوریهای عدالت تو. ۶۲ 62
חצות-לילה--אקום להודות לך על משפטי צדקך
من همه ترسندگانت را رفیق هستم، و آنانی را که وصایای تو را نگاه می‌دارند. ۶۳ 63
חבר אני לכל-אשר יראוך ולשמרי פקודיך
‌ای خداوند زمین از رحمت تو پر است. فرایض خودرا به من بیاموز. ۶۴ 64
חסדך יהוה מלאה הארץ חקיך למדני
با بنده خود احسان نمودی، ای خداوندموافق کلام خویش. ۶۵ 65
טוב עשית עם-עבדך-- יהוה כדברך
خردمندی نیکو و معرفت را به من بیاموز زیرا که به اوامر تو ایمان آوردم. ۶۶ 66
טוב טעם ודעת למדני כי במצותיך האמנתי
قبل از آنکه مصیبت را ببینم من گمراه شدم لیکن الان کلام تو را نگاه داشتم. ۶۷ 67
טרם אענה אני שגג ועתה אמרתך שמרתי
تو نیکو هستی و نیکویی می‌کنی. فرایض خود را به من بیاموز. ۶۸ 68
טוב-אתה ומטיב למדני חקיך
متکبران بر من دروغ بستند. و اما من به تمامی دل وصایای تو را نگاه داشتم. ۶۹ 69
טפלו עלי שקר זדים אני בכל-לב אצר פקודיך
دل ایشان مثل پیه فربه است. و اما من در شریعت تو تلذذمی یابم. ۷۰ 70
טפש כחלב לבם אני תורתך שעשעתי
مرا نیکو است که مصیبت را دیدم، تافرایض تو را بیاموزم. ۷۱ 71
טוב-לי כי-עניתי-- למען אלמד חקיך
شریعت دهان تو برای من بهتر است از هزاران طلا و نقره. ۷۲ 72
טוב-לי תורת-פיך-- מאלפי זהב וכסף
دستهای تو مرا ساخته و آفریده است. مرافهیم گردان تا اوامر تو را بیاموزم. ۷۳ 73
ידיך עשוני ויכוננוני הבינני ואלמדה מצותיך
ترسندگان توچون مرا بینند شادمان گردند زیرا به کلام توامیدوار هستم. ۷۴ 74
יראיך יראוני וישמחו כי לדברך יחלתי
‌ای خداوند دانسته‌ام که داوریهای تو عدل است، و بر‌حق مرا مصیبت داده‌ای. ۷۵ 75
ידעתי יהוה כי-צדק משפטיך ואמונה עניתני
پس رحمت تو برای تسلی من بشود، موافق کلام تو با بنده خویش. ۷۶ 76
יהי-נא חסדך לנחמני-- כאמרתך לעבדך
رحمت های توبه من برسد تا زنده شوم زیرا که شریعت تو تلذذمن است. ۷۷ 77
יבאוני רחמיך ואחיה כי-תורתך שעשעי
متکبران خجل شوند زیرا به دروغ مرا اذیت رسانیدند. و اما من در وصایای تو تفکرمی کنم. ۷۸ 78
יבשו זדים כי-שקר עותוני אני אשיח בפקודיך
ترسندگان تو به من رجوع کنند و آنانی که شهادات تو را می‌دانند. ۷۹ 79
ישובו לי יראיך וידעו (וידעי) עדתיך
دل من در فرایض تو کامل شود، تا خجل نشوم. ۸۰ 80
יהי-לבי תמים בחקיך-- למען לא אבוש
جان من برای نجات تو کاهیده می‌شود. لیکن به کلام تو امیدوار هستم. ۸۱ 81
כלתה לתשועתך נפשי לדברך יחלתי
چشمان من برای کلام تو تار گردیده است و می‌گویم کی مراتسلی خواهی داد. ۸۲ 82
כלו עיני לאמרתך-- לאמר מתי תנחמני
زیرا که مثل مشک در دودگردیده‌ام. لیکن فرایض تو را فراموش نکرده‌ام. ۸۳ 83
כי-הייתי כנאד בקיטור-- חקיך לא שכחתי
چند است روزهای بنده تو؟ و کی بر جفاکنندگانم داوری خواهی نمود؟ ۸۴ 84
כמה ימי-עבדך מתי תעשה ברדפי משפט
متکبران برای من حفره‌ها زدند زیرا که موافق شریعت تونیستند. ۸۵ 85
כרו-לי זדים שיחות-- אשר לא כתורתך
تمامی اوامر تو امین است. بر من ناحق جفا کردند. پس مرا امداد فرما. ۸۶ 86
כל-מצותיך אמונה שקר רדפוני עזרני
نزدیک بود که مرا از زمین نابود سازند. اما من وصایای تو را ترک نکردم. ۸۷ 87
כמעט כלוני בארץ ואני לא-עזבתי פקדיך
به حسب رحمت خود مرا زنده ساز تاشهادات دهان تو را نگاه دارم. ۸۸ 88
כחסדך חיני ואשמרה עדות פיך
‌ای خداوند کلام تو تا ابدالاباد در آسمانهاپایدار است. ۸۹ 89
לעולם יהוה-- דברך נצב בשמים
امانت تو نسلا بعد نسل است. زمین را آفریده‌ای و پایدار می‌ماند. ۹۰ 90
לדר ודר אמונתך כוננת ארץ ותעמד
برای داوریهای تو تا امروز ایستاده‌اند زیرا که همه بنده تو هستند. ۹۱ 91
למשפטיך עמדו היום כי הכל עבדיך
اگر شریعت تو تلذذ من نمی بود، هرآینه در مذلت خود هلاک می‌شدم. ۹۲ 92
לולי תורתך שעשעי-- אז אבדתי בעניי
وصایای تو را تا به ابد فراموش نخواهم کردزیرا به آنها مرا زنده ساخته‌ای. ۹۳ 93
לעולם לא-אשכח פקודיך כי בם חייתני
من از آن توهستم مرا نجات ده زیرا که وصایای تو را طلبیدم. ۹۴ 94
לך-אני הושיעני כי פקודיך דרשתי
شریران برای من انتظار کشیدند تا مرا هلاک کنند. لیکن در شهادات تو تامل می‌کنم. ۹۵ 95
לי קוו רשעים לאבדני עדתיך אתבונן
برای هر کمالی انتهایی دیدم، لیکن حکم تو بی‌نهایت وسیع است. ۹۶ 96
לכל-תכלה ראיתי קץ רחבה מצותך מאד
شریعت تو را چقدر دوست می‌دارم. ۹۷ 97
מה-אהבתי תורתך כל-היום היא שיחתי
اوامر تو مرا ازدشمنانم حکیم تر ساخته است زیرا که همیشه نزد من می‌باشد. ۹۸ 98
מאיבי תחכמני מצותך כי לעולם היא-לי
از جمیع معلمان خود فهیم ترشدم زیرا که شهادات تو تفکر من است. ۹۹ 99
מכל-מלמדי השכלתי כי עדותיך שיחה לי
ازمشایخ خردمندتر شدم زیرا که وصایای تو رانگاه داشتم. ۱۰۰ 100
מזקנים אתבונן כי פקודיך נצרתי
پایهای خود را از هر راه بد نگاه داشتم تا آن که کلام تو را حفظ کنم. ۱۰۱ 101
מכל-ארח רע כלאתי רגלי-- למען אשמר דברך
ازداوریهای تو رو برنگردانیدم، زیرا که تو مرا تعلیم دادی. ۱۰۲ 102
ממשפטיך לא-סרתי כי-אתה הורתני
کلام تو به مذاق من چه شیرین است وبه دهانم از عسل شیرین تر. ۱۰۳ 103
מה-נמלצו לחכי אמרתך-- מדבש לפי
از وصایای توفطانت را تحصیل کردم. بنابراین هر راه دروغ رامکروه می‌دارم. ۱۰۴ 104
מפקודיך אתבונן על כן שנאתי כל-ארח שקר
کلام تو برای پایهای من چراغ، و برای راههای من نور است. ۱۰۵ 105
נר-לרגלי דברך ואור לנתיבתי
قسم خوردم و آن راوفا خواهم نمود که داوریهای عدالت تو را نگاه خواهم داشت. ۱۰۶ 106
נשבעתי ואקימה-- לשמר משפטי צדקך
بسیار ذلیل شده‌ام. ای خداوند، موافق کلام خود مرا زنده ساز! ۱۰۷ 107
נעניתי עד-מאד יהוה חיני כדברך
‌ای خداوند هدایای تبرعی دهان مرا منظور فرما وداوریهای خود را به من بیاموز. ۱۰۸ 108
נדבות פי רצה-נא יהוה ומשפטיך למדני
جان من همیشه در کف من است، لیکن شریعت تو رافراموش نمی کنم. ۱۰۹ 109
נפשי בכפי תמיד ותורתך לא שכחתי
شریران برای من دام گذاشته‌اند، اما از وصایای تو گمراه نشدم. ۱۱۰ 110
נתנו רשעים פח לי ומפקודיך לא תעיתי
شهادات تو را تا به ابد میراث خود ساخته‌ام زیرا که آنها شادمانی دل من است. ۱۱۱ 111
נחלתי עדותיך לעולם כי-ששון לבי המה
دل خود رابرای بجا آوردن فرایض تو مایل ساختم، تاابدالاباد و تا نهایت. ۱۱۲ 112
נטיתי לבי לעשות חקיך-- לעולם עקב
مردمان دو رو را مکروه داشته‌ام، لیکن شریعت تو را دوست می‌دارم. ۱۱۳ 113
סעפים שנאתי ותורתך אהבתי
ستر و سپر من تو هستی. به کلام تو انتظار می‌کشم. ۱۱۴ 114
סתרי ומגני אתה לדברך יחלתי
‌ای بدکاران، از من دور شوید! و اوامر خدای خویش را نگاه خواهم داشت. ۱۱۵ 115
סורו-ממני מרעים ואצרה מצות אלהי
مرا به حسب کلام خود تایید کن تا زنده شوم و از امید خود خجل نگردم. ۱۱۶ 116
סמכני כאמרתך ואחיה ואל-תבישני משברי
مرا تقویت کن تا رستگار گردم و برفرایض تو دائم نظر نمایم. ۱۱۷ 117
סעדני ואושעה ואשעה בחקיך תמיד
همه کسانی را که از فرایض تو گمراه شده‌اند، حقیر شمرده‌ای زیراکه مکر ایشان دروغ است. ۱۱۸ 118
סלית כל-שוגים מחקיך כי-שקר תרמיתם
جمیع شریران زمین را مثل درد هلاک می‌کنی. بنابراین شهادات تو را دوست می‌دارم. ۱۱۹ 119
סגים--השבת כל-רשעי-ארץ לכן אהבתי עדתיך
موی بدن من از خوف تو برخاسته است و از داوریهای تو ترسیدم. ۱۲۰ 120
סמר מפחדך בשרי וממשפטיך יראתי
داد و عدالت را به‌جا آوردم. مرا به ظلم کنندگانم تسلیم منما. ۱۲۱ 121
עשיתי משפט וצדק בל-תניחני לעשקי
برای سعادت بنده خود ضامن شو تا متکبران بر من ظلم نکنند. ۱۲۲ 122
ערב עבדך לטוב אל-יעשקני זדים
چشمانم برای نجات تو تار شده است و برای کلام عدالت تو. ۱۲۳ 123
עיני כלו לישועתך ולאמרת צדקך
با بنده خویش موافق رحمانیتت عمل نما و فرایض خود را به من بیاموز. ۱۲۴ 124
עשה עם-עבדך כחסדך וחקיך למדני
من بنده تو هستم. مرا فهیم گردان تاشهادات تو را دانسته باشم. ۱۲۵ 125
עבדך-אני הבינני ואדעה עדתיך
وقت است که خداوند عمل کند زیرا که شریعت تو را باطل نموده‌اند. ۱۲۶ 126
עת לעשות ליהוה-- הפרו תורתך
بنابراین، اوامر تو را دوست می‌دارم، زیادتر از طلا و زر خالص. ۱۲۷ 127
על-כן אהבתי מצותיך-- מזהב ומפז
بنابراین، همه وصایای تو را در هر چیز راست می‌دانم، وهر راه دروغ را مکروه می‌دارم. ۱۲۸ 128
על-כן כל-פקודי כל ישרתי כל-ארח שקר שנאתי
شهادات تو عجیب است. ازین سبب جان من آنها را نگاه می‌دارد. ۱۲۹ 129
פלאות עדותיך על-כן נצרתם נפשי
کشف کلام تو نورمی بخشد و ساده دلان را فهیم می‌گرداند. ۱۳۰ 130
פתח דבריך יאיר מבין פתיים
دهان خود را نیکو باز کرده، نفس زدم زیرا که مشتاق وصایای تو بودم. ۱۳۱ 131
פי-פערתי ואשאפה כי למצותיך יאבתי
بر من نظر کن و کرم فرما، برحسب عادت تو به آنانی که نام تو رادوست می‌دارند. ۱۳۲ 132
פנה-אלי וחנני-- כמשפט לאהבי שמך
قدم های مرا در کلام خودت پایدار ساز، تا هیچ بدی بر من تسلط نیابد. ۱۳۳ 133
פעמי הכן באמרתך ואל-תשלט-בי כל-און
مرا از ظلم انسان خلاصی ده، تا وصایای تورا نگاه دارم. ۱۳۴ 134
פדני מעשק אדם ואשמרה פקודיך
روی خود را بر بنده خود روشن ساز، و فرایض خود را به من بیاموز. ۱۳۵ 135
פניך האר בעבדך ולמדני את-חקיך
نهرهای آب از چشمانم جاری است زیرا که شریعت تو رانگاه نمی دارند. ۱۳۶ 136
פלגי-מים ירדו עיני-- על לא-שמרו תורתך
‌ای خداوند تو عادل هستی و داوریهای تو راست است. ۱۳۷ 137
צדיק אתה יהוה וישר משפטיך
شهادات خود را به راستی امر فرمودی و به امانت الی نهایت. ۱۳۸ 138
צוית צדק עדתיך ואמונה מאד
غیرت من مرا هلاک کرده است زیرا که دشمنان من کلام تورا فراموش کرده‌اند. ۱۳۹ 139
צמתתני קנאתי כי-שכחו דבריך צרי
کلام تو بی‌نهایت مصفی است و بنده تو آن را دوست می‌دارد. ۱۴۰ 140
צרופה אמרתך מאד ועבדך אהבה
من کوچک و حقیر هستم، اما وصایای تو را فراموش نکردم. ۱۴۱ 141
צעיר אנכי ונבזה פקדיך לא שכחתי
عدالت تو عدل است تا ابدالاباد وشریعت تو راست است. ۱۴۲ 142
צדקתך צדק לעולם ותורתך אמת
تنگی و ضیق مرا درگرفته است، اما اوامر تو تلذذ من است. ۱۴۳ 143
צר-ומצוק מצאוני מצותיך שעשעי
شهادات تو عادل است تا ابدالاباد. مرا فهیم گردان تا زنده شوم. ۱۴۴ 144
צדק עדותיך לעולם הבינני ואחיה
به تمامی دل خوانده‌ام. ای خداوند مراجواب ده تا فرایض تو را نگاه دارم! ۱۴۵ 145
קראתי בכל-לב ענני יהוה חקיך אצרה
تو راخوانده‌ام، پس مرا نجات ده. و شهادات تو را نگاه خواهم داشت. ۱۴۶ 146
קראתיך הושיעני ואשמרה עדתיך
بر طلوع فجر سبقت جسته، استغاثه کردم، و کلام تو را انتظار کشیدم. ۱۴۷ 147
קדמתי בנשף ואשועה לדבריך (לדברך) יחלתי
چشمانم بر پاسهای شب سبقت جست، تا درکلام تو تفکر بنمایم. ۱۴۸ 148
קדמו עיני אשמרות-- לשיח באמרתך
به حسب رحمت خود آواز مرا بشنو. ای خداوند موافق داوریهای خودمرا زنده ساز. ۱۴۹ 149
קולי שמעה כחסדך יהוה כמשפטך חיני
آنانی که در‌پی خباثت می‌روند، نزدیک می‌آیند، و از شریعت تو دورمی باشند. ۱۵۰ 150
קרבו רדפי זמה מתורתך רחקו
‌ای خداوند تو نزدیک هستی وجمیع اوامر تو راست است. ۱۵۱ 151
קרוב אתה יהוה וכל-מצותיך אמת
شهادات تو را اززمان پیش دانسته‌ام که آنها را بنیان کرده‌ای تاابدالاباد. ۱۵۲ 152
קדם ידעתי מעדתיך כי לעולם יסדתם
بر مذلت من نظر کن و مرا خلاصی ده زیراکه شریعت تو را فراموش نکرده‌ام. ۱۵۳ 153
ראה-עניי וחלצני כי-תורתך לא שכחתי
در دعوای من دادرسی فرموده، مرا نجات ده و به حسب کلام خویش مرا زنده ساز. ۱۵۴ 154
ריבה ריבי וגאלני לאמרתך חיני
نجات از شریران دور است زیرا که فرایض تو را نمی طلبند. ۱۵۵ 155
רחוק מרשעים ישועה כי חקיך לא דרשו
‌ای خداوند، رحمت های تو بسیار است. به حسب داوریهای خود مرا زنده ساز. ۱۵۶ 156
רחמיך רבים יהוה כמשפטיך חיני
جفاکنندگان و خصمان من بسیارند. اما ازشهادات تو رو برنگردانیدم. ۱۵۷ 157
רבים רדפי וצרי מעדותיך לא נטיתי
خیانت کاران رادیدم و مکروه داشتم زیرا کلام تو را نگاه نمی دارند. ۱۵۸ 158
ראיתי בגדים ואתקוטטה-- אשר אמרתך לא שמרו
ببین که وصایای تو را دوست می‌دارم. ای خداوند، به حسب رحمت خود مرازنده ساز! ۱۵۹ 159
ראה כי-פקודיך אהבתי יהוה כחסדך חיני
جمله کلام تو راستی است وتمامی داوری عدالت تو تا ابدالاباد است. ۱۶۰ 160
ראש-דברך אמת ולעולם כל-משפט צדקך
سروران بی‌جهت بر من جفا کردند. اما دل من از کلام تو ترسان است. ۱۶۱ 161
שרים רדפוני חנם ומדבריך (ומדברך) פחד לבי
من در کلام توشادمان هستم، مثل کسی‌که غنیمت وافر پیدانموده باشد. ۱۶۲ 162
שש אנכי על-אמרתך-- כמוצא שלל רב
از دروغ کراهت و نفرت دارم. اماشریعت تو را دوست می‌دارم. ۱۶۳ 163
שקר שנאתי ואתעבה תורתך אהבתי
هر روز تو راهفت مرتبه تسبیح می‌خوانم، برای داوریهای عدالت تو. ۱۶۴ 164
שבע ביום הללתיך-- על משפטי צדקך
آنانی را که شریعت تو را دوست می دارند، سلامتی عظیم است و هیچ‌چیز باعث لغزش ایشان نخواهد شد. ۱۶۵ 165
שלום רב לאהבי תורתך ואין-למו מכשול
‌ای خداوند، برای نجات تو امیدوار هستم و اوامر تو را بجا می‌آورم. ۱۶۶ 166
שברתי לישועתך יהוה ומצותיך עשיתי
جان من شهادات تو را نگاه داشته است و آنهارا بی‌نهایت دوست می‌دارم. ۱۶۷ 167
שמרה נפשי עדתיך ואהבם מאד
وصایا وشهادات تو را نگاه داشته‌ام زیرا که تمام طریقهای من در مد نظر تو است. ۱۶۸ 168
שמרתי פקודיך ועדתיך כי כל-דרכי נגדך
‌ای خداوند، فریاد من به حضور تو برسد. به حسب کلام خود مرا فهیم گردان. ۱۶۹ 169
תקרב רנתי לפניך יהוה כדברך הבינני
مناجات من به حضور تو برسد. به حسب کلام خود مراخلاصی ده. ۱۷۰ 170
תבוא תחנתי לפניך כאמרתך הצילני
لبهای من حمد تو را جاری کندزیرا فرایض خود را به من آموخته‌ای. ۱۷۱ 171
תבענה שפתי תהלה כי תלמדני חקיך
زبان من کلام تو را بسراید زیرا که تمام اوامر تو عدل است. ۱۷۲ 172
תען לשוני אמרתך כי כל-מצותיך צדק
دست تو برای اعانت من بشود زیرا که وصایای تو را برگزیده‌ام. ۱۷۳ 173
תהי-ידך לעזרני כי פקודיך בחרתי
‌ای خداوند برای نجات تو مشتاق بوده‌ام و شریعت تو تلذذ من است. ۱۷۴ 174
תאבתי לישועתך יהוה ותורתך שעשעי
جان من زنده شود تا تو را تسبیح بخواند و داوریهای تو معاون من باشد. ۱۷۵ 175
תחי-נפשי ותהללך ומשפטך יעזרני
مثل گوسفند گم شده، آواره گشتم. بنده خود را طلب نما، زیرا که اوامر تو را فراموش نکردم. ۱۷۶ 176
תעיתי-- כשה אבד בקש עבדך כי מצותיך לא שכחתי

< مزامیر 119 >