مزامیر 116
| خداوند را محبت می‌نمایم زیرا که آواز من و تضرع مرا شنیده است. | ۱ 1 |
Miłuję PANA, bo usłyszał mój głos i moje prośby.
| زیرا که گوش خود را به من فرا داشته است، پس مدت حیات خود، او را خواهم خواند. | ۲ 2 |
Nakłonił bowiem swego ucha ku mnie, dlatego będę go wzywał za moich dni.
| ریسمان های موت مرا احاطه کرد و تنگیهای هاویه مرا دریافت، تنگی و غم پیدا کردم. (Sheol h7585) | ۳ 3 |
Otoczyły mnie boleści śmierci, utrapienia piekła przeniknęły mnie; przyszły na mnie ucisk i boleść. (Sheol h7585)
| آنگاه نام خداوند را خواندم. آه‌ای خداوند جان مرارهایی ده! | ۴ 4 |
Wtedy wezwałem imienia PANA, [mówiąc]: PANIE, proszę, wybaw moją duszę.
| خداوند رئوف و عادل است و خدای ما رحیم است. | ۵ 5 |
Łaskawy jest PAN i sprawiedliwy, nasz Bóg jest miłosierny.
| خداوند ساده دلان را محافظت می‌کند. ذلیل بودم و مرا نجات داد. | ۶ 6 |
PAN strzeże ludzi prostych; byłem uciśniony, a wybawił mnie.
| ای جان من به آرامی خود برگرد، زیراخداوند به تو احسان نموده است. | ۷ 7 |
Powróć, moja duszo, do swego odpoczynku, bo PAN dobrze ci uczynił.
| زیرا که جان مرا از موت خلاصی دادی و چشمانم را از اشک و پایهایم را از لغزیدن. | ۸ 8 |
Wybawił bowiem moją duszę od śmierci, oczy moje od płaczu, moją nogę od upadku.
| به حضور خداوند سالک خواهم بود، در زمین زندگان. | ۹ 9 |
Będę chodził przed obliczem PANA w ziemi żyjących.
| ایمان آوردم پس سخن گفتم. من بسیار مستمند شدم. | ۱۰ 10 |
Uwierzyłem i dlatego przemówiłem; byłem bardzo strapiony.
| درپریشانی خود گفتم که «جمیع آدمیان دروغ گویند.» | ۱۱ 11 |
Powiedziałem w zatrwożeniu: Każdy człowiek to kłamca.
| خداوند را چه ادا کنم، برای همه احسانهایی که به من نموده است؟ | ۱۲ 12 |
Cóż oddam PANU za wszystkie jego dobrodziejstwa, które mi [wyświadczył]?
| پیاله نجات را خواهم گرفت و نام خداوند را خواهم خواند. | ۱۳ 13 |
Wezmę kielich zbawienia i będę wzywać imienia PANA.
| نذرهای خود را به خداوند ادا خواهم کرد، به حضور تمامی قوم او. | ۱۴ 14 |
Moje śluby złożone PANU wypełnię teraz przed całym jego ludem.
| موت مقدسان خداونددر نظر وی گرانبها است. | ۱۵ 15 |
Cenna jest w oczach PANA śmierć jego świętych.
| آه‌ای خداوند، من بنده تو هستم! من بنده تو و پسر کنیز تو هستم. بندهای مرا گشوده‌ای! | ۱۶ 16 |
O PANIE, jestem twoim sługą; jestem twoim sługą i synem twojej służącej; rozerwałeś moje więzy.
| قربانی های تشکر نزدتو خواهم گذرانید و نام خداوند را خواهم خواند. | ۱۷ 17 |
Tobie złożę ofiarę chwały i będę wzywać imienia PANA.
| نذرهای خود را به خداوند ادا خواهم کرد، به حضور تمامی قوم وی، | ۱۸ 18 |
Moje śluby złożone PANU wypełnię teraz przed całym jego ludem;
| در صحن های خانه خداوند، در اندرون تو‌ای اورشلیم. هللویاه! | ۱۹ 19 |
W dziedzińcach domu PANA, pośrodku ciebie, Jeruzalem! Alleluja.
