وحی درباره صور ای کشتیهای ترشیش ولوله نمایید زیراکه بحدی خراب شده است که نه خانهای و نه مدخلی باقیمانده. از زمین کتیم خبر به ایشان رسیده است. | ۱ 1 |
משא צר הילילו אניות תרשיש כי שדד מבית מבוא מארץ כתים נגלה למו |
ای ساکنان ساحل که تاجران صیدون که از دریا عبور میکنند تو را پرساختهاند آرام گیرید. | ۲ 2 |
דמו ישבי אי סחר צידון עבר ים מלאוך |
و دخل او از محصول شیحور و حصاد نیل بر آبهای بسیار میبود پس اوتجارت گاه امتها شده است. | ۳ 3 |
ובמים רבים זרע שחר קציר יאור תבואתה ותהי סחר גוים |
ای صیدون خجل شو زیرا که دریا یعنی قلعه دریا متکلم شده، میگوید درد زه نکشیدهام و نزاییدهام وجوانان را نپروردهام و دوشیزگان را تربیت نکردهام. | ۴ 4 |
בושי צידון--כי אמר ים מעוז הים לאמר לא חלתי ולא ילדתי ולא גדלתי בחורים--רוממתי בתולות |
چون این خبر به مصر برسد از اخبارصور بسیار دردناک خواهند شد. | ۵ 5 |
כאשר שמע למצרים יחילו כשמע צר |
ای ساکنان ساحل دریا به ترشیش بگذرید وولوله نمایید. | ۶ 6 |
עברו תרשישה הילילו ישבי אי |
آیا این شهر مفتخر شما است که قدیمی و از ایام سلف بوده است و پایهایش او رابهجای دور برده، تا در آنجا ماوا گزیند؟ | ۷ 7 |
הזאת לכם עליזה מימי קדם קדמתה יבלוה רגליה מרחוק לגור |
کیست که این قصد را درباره صور آن شهر تاج بخش که تجار وی سروران و بازرگانان او شرفای جهان بودهاند نموده است. | ۸ 8 |
מי יעץ זאת על צר המעטירה אשר סחריה שרים כנעניה נכבדי ארץ |
یهوه صبایوت این قصد رانموده است تا تکبر تمامی جلال را خوار سازد وجمیع شرفای جهان را محقر نماید. | ۹ 9 |
יהוה צבאות יעצה--לחלל גאון כל צבי להקל כל נכבדי ארץ |
ای دختر ترشیش از زمین خود مثل نیل بگذر زیرا که دیگر هیچ بند برای تو نیست. | ۱۰ 10 |
עברי ארצך כיאר בת תרשיש אין מזח עוד |
اودست خود را بر دریا دراز کرده، مملکتها رامتحرک ساخته است. خداوند درباره کنعان امرفرموده است تا قلعه هایش را خراب نمایند. | ۱۱ 11 |
ידו נטה על הים הרגיז ממלכות יהוה צוה אל כנען לשמד מעזניה |
وگفته است: ای دوشیزه ستم رسیده وای دخترصیدون دیگر مفتخر نخواهی شد. برخاسته، به کتیم بگذر اما در آنجا نیز راحت برای تو نخواهدبود. | ۱۲ 12 |
ויאמר לא תוסיפי עוד לעלוז המעשקה בתולת בת צידון כתיים (כתים) קומי עברי--גם שם לא ינוח לך |
اینک زمین کلدانیان که قومی نبودند وآشور آن را به جهت صحرانشینان بنیاد نهاد. ایشان منجنیقهای خود را افراشته، قصرهای آن را منهدم و آن را به خرابی مبدل خواهند ساخت. | ۱۳ 13 |
הן ארץ כשדים זה העם לא היה--אשור יסדה לציים הקימו בחיניו (בחוניו) עוררו ארמנותיה--שמה למפלה |
ای کشتیهای ترشیش ولوله نمایید زیرا که قلعه شما خراب شده است. | ۱۴ 14 |
הילילו אניות תרשיש כי שדד מעזכן |
و در آن روز واقع خواهد شد که صور، هفتاد سال مثل ایام یک پادشاه فراموش خواهدشد و بعد از انقضای هفتاد سال برای صور مثل سرود زانیه خواهد بود. | ۱۵ 15 |
והיה ביום ההוא ונשכחת צר שבעים שנה כימי מלך אחד מקץ שבעים שנה יהיה לצר כשירת הזונה |
ای زانیه فراموش شده بربط را گرفته، در شهر گردش نما. خوش بنواز وسرودهای بسیار بخوان تا به یاد آورده شوی. | ۱۶ 16 |
קחי כנור סבי עיר זונה נשכחה היטיבי נגן הרבי שיר למען תזכרי |
وبعد از انقضای هفتاد سال واقع میشود که خداوند از صور تفقد خواهد نمود و به اجرت خویش برگشته با جمیع ممالک جهان که بر روی زمین است زنا خواهد نمود. | ۱۷ 17 |
והיה מקץ שבעים שנה יפקד יהוה את צר ושבה לאתננה וזנתה את כל ממלכות הארץ על פני האדמה |
و تجارت واجرت آن برای خداوند وقف شده ذخیره و اندوخته نخواهد شد بلکه تجارتش برای مقربان درگاه خداوند خواهد بود تا به سیری بخورند ولباس فاخر بپوشند. | ۱۸ 18 |
והיה סחרה ואתננה קדש ליהוה--לא יאצר ולא יחסן כי לישבים לפני יהוה יהיה סחרה לאכל לשבעה ולמכסה עתיק |