< پیدایش 36 >
و پیدایش عیسو که ادوم باشد، این است: | ۱ 1 |
To są dzieje rodu Ezawa, czyli Edomu.
عیسو زنان خود را از دختران کنعانیان گرفت: یعنی عاده دختر ایلون حتی، واهولیبامه دختر عنی، دختر صبعون حوی، | ۲ 2 |
Ezaw pojął swoje żony z córek Kanaanu: Adę, córkę Elona Chetyty, Oholibamę, córkę Any, córki Sibeona Chiwwity;
وبسمه دختر اسماعیل، خواهر نبایوت. | ۳ 3 |
I Basmat, córkę Izmaela, siostrę Nebajota.
و عاده، الیفاز را برای عیسو زایید، و بسمه، رعوئیل رابزاد، | ۴ 4 |
I Ada urodziła Ezawowi Elifaza, a Basmat urodziła Rehuela.
و اهولیبامه یعوش، و یعلام و قورح رازایید. اینانند پسران عیسو که برای وی در زمین کنعان متولد شدند. | ۵ 5 |
Oholibama urodziła Jeusza, Jalama i Koracha. To [są] synowie Ezawa, którzy mu się urodzili w ziemi Kanaan.
پس عیسو زنان و پسران ودختران و جمیع اهل بیت، و مواشی و همه حیوانات، و تمامی اندوخته خود را که در زمین کنعان اندوخته بود، گرفته، از نزد برادر خودیعقوب به زمین دیگر رفت. | ۶ 6 |
I Ezaw wziął swoje żony, synów, córki i wszystkich domowników, swoje stada, wszystkie bydła i całe swoje mienie, które zdobył w ziemi Kanaan, i odszedł od swego brata Jakuba do [innej] ziemi;
زیرا که اموال ایشان زیاده بود از آنکه با هم سکونت کنند. و زمین غربت ایشان بسبب مواشی ایشان گنجایش ایشان نداشت. | ۷ 7 |
Bo ich majątek był tak wielki, że nie mogli mieszkać razem, i ziemia, na której przebywali, nie mogła ich utrzymać z powodu [mnóstwa] ich stad.
و عیسو در جبل سعیر ساکن شد. وعیسو همان ادوم است. | ۸ 8 |
I Ezaw zamieszkał na górze Seir. Ezaw to Edom.
و این است پیدایش عیسو پدر ادوم در جبل سعیر: | ۹ 9 |
A to są dzieje rodu Ezawa, ojca Edomitów, na górze Seir.
اینست نامهای پسران عیسو: الیفاز پسرعاده، زن عیسو، و رعوئیل، پسر بسمه، زن عیسو. | ۱۰ 10 |
I to są imiona synów Ezawa: Elifaz, syn Ady, żony Ezawa, Rehuel, syn Basmat, żony Ezawa.
و بنی الیفاز: تیمان و اومار و صفوا و جعتام وقناز بودند. | ۱۱ 11 |
Synami zaś Elifaza byli: Teman, Omar, Sefo, Gatam i Kenaz.
و تمناع، کنیز الیفاز، پسر عیسوبود. وی عمالیق را برای الیفاز زایید. اینانندپسران عاده زن عیسو. | ۱۲ 12 |
A Timna była nałożnicą Elifaza, syna Ezawa, i urodziła Elifazowi Amaleka. To [są] synowie Ady, żony Ezawa.
و اینانند پسران رعوئیل: نحت و زارع و شمه و مزه. اینانند پسران بسمه زن عیسو. | ۱۳ 13 |
To [są] synowie Rehuela: Nachat, Zerach, Szamma i Mizza. Byli oni synami Basmat, żony Ezawa.
و اینانند پسران اهولیبامه دختر عنی، دختر صبعون، زن عیسو که یعوش ویعلام و قورح را برای عیسو زایید. | ۱۴ 14 |
A ci byli synami żony Ezawa Oholibamy, córki Any, córki Sibeona. Urodziła ona Ezawowi Jeusza, Jalama i Koracha.
اینانند امرای بنی عیسو: پسران الیفازنخست زاده عیسو، یعنی امیر تیمان و امیر اومار وامیر صفوا و امیر قناز، | ۱۵ 15 |
To [są] książęta spośród synów Ezawa, synowie Elifaza, pierworodnego Ezawa: książę Teman, książę Omar, książę Sefo, książę Kenaz.
و امیر قورح و امیرجعتام و امیر عمالیق. اینانند امرای الیفاز در زمین ادوم. اینانند پسران عاده. | ۱۶ 16 |
Książę Korach, książę Gatam, książę Amalek. Ci książęta [pochodzą] z Elifaza, w ziemi Edom, to [są] synowie Ady.
و اینان پسران رعوئیل بن عیسو میباشند: امیر نحت و امیر زارح و امیر شمه و امیر مزه. اینهاامرای رعوئیل در زمین ادوم بودند. اینانند پسران بسمه زن عیسو. | ۱۷ 17 |
To [są] synowie Rehuela, syna Ezawa: książę Nachat, książę Zerach, książę Szamma, książę Mizza. Ci książęta [pochodzą] z Rehuela, w ziemi Edom. Oni [są] synami Basmat, żony Ezawa.
و اینانند بنی اهولیبامه زن عیسو: امیریعوش و امیر یعلام و امیر قورح. اینها امرای اهولیبامه دختر عنی، زن عیسو میباشند. | ۱۸ 18 |
A to [są] synowie Oholibamy, żony Ezawa: książę Jeusz, książę Jalam, książę Korach. Ci książęta [pochodzą] z Oholibamy, córki Any, żony Ezawa.
اینانند پسران عیسو که ادوم باشد و اینهاامرای ایشان میباشند. | ۱۹ 19 |
To [są] synowie Ezawa, czyli Edom, i to [są] ich książęta.
و اینانند پسران سعیر حوری که ساکن آن زمین بودند، یعنی: لوطان و شوبال و صبعون وعنی، | ۲۰ 20 |
A to [są] synowie Seira, Choryty, mieszkańcy tej ziemi: Lotan, Szobal, Sibeon i Ana;
و دیشون و ایصر و دیشان. اینانند امرای حوریان و پسران سعیر در زمین ادوم. | ۲۱ 21 |
Diszon, Eser i Diszan. To [są] książęta Chorytów, synowie Seira w ziemi Edom.
و پسران لوطان: حوری و هیمام بودند وخواهر لوطان تمناع، بود. | ۲۲ 22 |
Synami Lotana byli: Chori i Hemam; a siostrą Lotana była Tamna.
و اینانند پسران شوبال: علوان و منحت و عیبال و شفو و اونام. | ۲۳ 23 |
Synowie zaś Szobala: Alwan, Manachat, Ebal, Szefo i Onam.
و اینانند بنی صبعون: ایه و عنی. همین عنی است که چشمه های آب گرم را در صحرا پیدانمود، هنگامی که الاغهای پدر خود، صبعون رامی چرانید. | ۲۴ 24 |
Synami Sibeona [są] Ajja i Ana. To ten Ana, który znalazł muły na pustyni, gdy pasł osły swego ojca Sibeona.
و اینانند اولاد عنی: دیشون واهولیبامه دختر عنی. | ۲۵ 25 |
A to [są] dzieci Any: Diszon i Oholibama, córka Any.
و اینانند پسران دیشان: حمدان و اشبان و بتران و کران. | ۲۶ 26 |
I synowie Diszona: Chemdan, Eszban, Jitran i Keran.
و اینانند پسران ایصر: بلهان و زعوان و عقان. | ۲۷ 27 |
To są synowie Esera: Bilhan, Zaawan i Akan.
اینانند پسران دیشان: عوص و اران. | ۲۸ 28 |
I synowie Diszana: Us i Aran.
اینها امرای حوریانند: امیر لوطان و امیرشوبال و امیر صبعون و امیر عنی، | ۲۹ 29 |
To są książęta Chorytów: książę Lotan, książę Szobal, książę Sibeon, książę Ana.
امیر دیشون و امیر ایصر و امیر دیشان. اینها امرای حوریانند به حسب امرای ایشان در زمین سعیر. | ۳۰ 30 |
Książę Diszon, książę Eser, książę Diszan. [Są] to książęta Chorytów, według ich księstw, w ziemi Seir.
و اینانند پادشاهانی که در زمین ادوم سلطنت کردند، قبل از آنکه پادشاهی بربنیاسرائیل سلطنت کند: | ۳۱ 31 |
To [są] królowie, którzy panowali w ziemi Edom, zanim panował król nad synami Izraela.
و بالع بن بعور درادوم پادشاهی کرد، و نام شهر او دینهابه بود. | ۳۲ 32 |
W Edomie panował Bela, syn Beora, a nazwa jego miasta – Dinhaba.
وبالع مرد، و در جایش یوباب بن زارح از بصره سلطنت کرد. | ۳۳ 33 |
I Bela umarł, a w jego miejsce panował Jobab, syn Zeracha z Bosry.
و یوباب مرد، و در جایش حوشام از زمین تیمانی پادشاهی کرد. | ۳۴ 34 |
Jobab umarł, a w jego miejsce panował Chuszam z ziemi Temanitów.
وحوشام مرد، و در جایش هداد بن بداد، که درصحرای موآب، مدیان را شکست داد، پادشاهی کرد، و نام شهر او عویت بود. | ۳۵ 35 |
Chuszam umarł, a w jego miejsce panował Hadad, syn Bedada, który pokonał Midianitów na polu Moab, a nazwa jego miasta – Awit.
و هداد مرد، و درجایش سمله از مسریقه پادشاهی نمود. | ۳۶ 36 |
Hadad umarł, a w jego miejsce panował Samla z Masreki.
وسمله مرد، و شاول از رحوبوت نهر در جایش پادشاهی کرد. | ۳۷ 37 |
Samla umarł, a w jego miejsce panował Saul z Rechobot nad Rzeką.
و شاول مرد، و در جایش بعل حانان بن عکبور سلطنت کرد. | ۳۸ 38 |
Saul umarł, a w jego miejsce panował Baalchanan, syn Akbora.
و بعل حانان بن عکبور مرد، و در جایش، هدار پادشاهی کرد. ونام شهرش فاعو بود، و زنش مسمی به مهیطبئیل دختر مطرد، دختر میذاهب بود. | ۳۹ 39 |
Baalchanan, syn Akbora, umarł, a w jego miejsce panował Hadar, a nazwa jego miasta – Pahu, a imię jego żony [to] Mehetabel, [była to] córka Matredy, córki Mezahaba.
و اینست نامهای امرای عیسو، حسب قبائل ایشان و اماکن و نامهای ایشان: امیر تمناع وامیر علوه و امیر یتیت، | ۴۰ 40 |
To [są] imiona książąt Ezawa, według ich rodów i miejscowości i według ich imion: książę Timna, książę Alwa, książę Jetet.
و امیر اهولیبامه و امیرایله و امیر فینون، | ۴۱ 41 |
Książę Oholibama, książę Ela, książę Pinon.
و امیر قناز و امیرتیمان و امیرمبصار، | ۴۲ 42 |
Książę Kenaz, książę Teman, książę Mibsar.
و امیر مجدیئیل و امیر عیرام. اینان امرای ادومند، حسب مساکن ایشان در زمین ملک ایشان. همان عیسو پدر ادوم است. | ۴۳ 43 |
Książę Magdiel, książę Iram. To [są] książęta Edomu według miejsca ich zamieszkania w ziemi ich posiadłości. To [jest] Ezaw, ojciec Edomitów.