< ᎣᏍᏛ ᎧᏃᎮᏛ ᎹᏚ ᎤᏬᏪᎳᏅᎯ 8 >

1 ᎿᎭᏉᏃ ᏧᎦᏐᎠᏒ ᎤᏌᎯᎸᎢ, ᎤᏂᏣᏘ ᎬᏩᏍᏓᏩᏛᏎᎢ.
هنگامی که عیسی از بالای تپه به پایین می‌آمد، بسیاری به‌دنبال او به راه افتادند.
2 ᎠᎴ ᎬᏂᏳᏉ ᎠᏓᏰᏍᎩ ᎤᏢᎩ ᎤᎷᏤ ᎤᏓᏙᎵᏍᏓᏁᎴᎢ, ᎯᎠ ᏄᏪᏎᎢ; ᏣᎬᏫᏳᎯ, ᎢᏳᏃ ᏱᏣᏓᏅᏖᎸ ᏰᎵᏉ ᏱᏍᎩᏅᎦᎸ.
ناگهان مردی جذامی به او نزدیک شد و در مقابل او زانو زد و گفت: «ای سَرورم، اگر بخواهی، می‌توانی مرا شفا داده، پاک سازی.»
3 ᏥᏌᏃ ᎤᏙᏯᏅᎯᏛ ᎤᏒᏂᎴᎢ, ᎦᏓᏅᏛᎵ, ᏣᏓᏅᎦᎸᏛ ᎨᏎᏍᏗ, ᎤᏬᏎᎴᎢ; ᎩᎳᏉᏃ ᎢᏴᏛ ᎠᏓᏰᏍᎩ ᎤᏢᎬ ᎤᏓᏅᎦᎸᎮᎢ.
عیسی دست خود را دراز کرد و بر او گذاشت و فرمود: «البته که می‌خواهم؛ شفا بیاب!» در همان لحظه، جذام او از بین رفت!
4 ᎯᎠᏃ ᏥᏌ ᏄᏪᏎᎴᎢ; Ꭷ ᏞᏍᏗ ᎩᎶ ᏥᎯᏃᏁᎵ, ᎮᎾᏉᏍᎩᏂ, ᏫᏣᎪᏩᏛ ᎠᏥᎸ-ᎨᎶᎯ, ᎠᎴ ᎠᎵᏍᎪᎸᏙᏗ ᏫᎲᎦ ᎼᏏ ᎤᏁᏨ ᎠᎵᏍᎪᎸᏙᏗ ᎾᏍᎩ ᎤᎾᏙᎴᎰᎯᏍᏙᏗ.
آنگاه عیسی به او فرمود: «مواظب باش که در این باره چیزی به کسی نگویی؛ بلکه نزد کاهن برو تا تو را معاینه کند، و آن هدیه‌ای را هم که موسی برای جذامی‌های شفا یافته تعیین کرده، با خودت ببر تا به همه ثابت شود که شفا یافته‌ای.»
5 ᎿᎭᏉᏃ ᏥᏌ ᎨᏆᏂ ᏫᎤᎷᏨ, ᎤᎷᏤᎴ ᎠᏍᎪᎯᎫᏈ ᎠᏂᏯᏫᏍᎩ ᏗᏘᏂᏙᎯ, ᎤᏍᏗᏰᏔᏁᎢ,
وقتی عیسی وارد شهر کَفَرناحوم شد، یک افسر رومی نزدش آمد و خواهش‌کنان به او گفت:
6 ᎯᎠ ᏄᏪᏎᎴᎢ; ᏣᎬᏫᏳᎯ, ᏥᏅᏏᏓᏍᏗ ᎦᏅᎦ ᏗᏇᏅᏒ ᎤᏢᎦ ᎤᎸᏓᎸᎥᏍᎦ ᎤᏣᏔᏅᎯ ᎠᎩᎵᏲᎦ.
«سَروَر من، خدمتکار جوانم فلج شده، در بستر افتاده، و از درد به خود می‌پیچد».
7 ᏥᏌᏃ ᎯᎠ ᏄᏪᏎᎴᎢ; ᏓᎨᏏ ᏓᏥᏅᏩᏁᏏ.
عیسی به او گفت: «من می‌آیم و او را شفا می‌دهم.»
8 ᎠᏍᎪᎯᏧᏈᏃ ᏗᏘᏂᏙᎯ ᏗᎤᏁᏨ ᎯᎠ ᏄᏪᏎᎢ; ᏣᎬᏫᏳᎯ, ᏝᏰᎵ ᏱᏂᎪᎢ ᏥᏁᎸ ᏣᏴᏍᏗᏱ; ᎯᏁᎩᏉᏍᎩᏂ ᎤᏩᏒ, ᏥᏅᏏᏓᏍᏗᏃ ᏓᏳᏗᏩᏏ.
اما افسر در پاسخ عرض کرد: «سَروَرم، من شایسته نیستم که به خانهٔ من بیایی. از همین جا فقط سخنی بگو که خدمتکارم شفا خواهد یافت.
9 ᎠᏴᏰᏃ ᏗᏆᏓᏁᎶᏗᏉ, ᎠᎴ ᏓᎩᎧᎭ ᎠᏂᏯᏫᏍᎩ ᎾᏍᎩ ᏕᎬᏆᏁᎶᏙᎢ, ᎩᎶᏃ ᎮᎾ ᏥᏲᏏ, ᎡᎪᎢ; ᏅᏩᏓᎴᏃ ᎡᎮᎾ ᏥᏲᏏ, ᏗᎡᎪᎢ; ᏥᏅᏏᏓᏍᏗᏃ, ᎯᎠ ᎿᎭᏛᎦ ᏥᏲᏏ, ᎾᏍᎩ ᎾᏛᏁᎰᎢ.
من این را می‌دانم، چون من از افسران مافوق فرمان می‌گیرم، و خودم هم سربازانی زیر فرمان خود دارم. کافی است به یکی بگویم”برو“، می‌رود، یا به دیگری بگویم”بیا“، می‌آید؛ یا اگر به غلامم بگویم”فلان کار را بکن“، انجام می‌دهد.»
10 ᏥᏌᏃ ᎤᏛᎦᏅ ᎤᏍᏆᏂᎪᏎᎢ, ᎠᎴ ᎯᎠ ᏂᏚᏪᏎᎴ ᏅᏓᎬᏩᏍᏓᏩᏛᏛ, ᎤᏙᎯᏳᎯᏯ ᎯᎠ ᏂᏨᏪᏎᎭ, ᎥᏝ ᎾᏍᏉ ᎢᏏᎵ ᏚᏙᎥ ᎾᏍᎩ ᎢᎦᎢ ᎪᎯᏳᏗ ᎨᏒ ᏯᎩᏩᏛᎲ.
عیسی با شنیدن این سخن، حیرت کرد! سپس رو به کسانی که به دنبالش می‌آمدند کرد و گفت: «براستی به شما می‌گویم که چنین ایمانی حتی در اسرائیل هم ندیده‌ام.
11 ᎠᎴ ᎯᎠ ᏂᏨᏪᏎᎭ; ᎤᏂᏣᏘ ᏗᎧᎸᎬ ᎠᎴ ᏭᏕᎵᎬ ᎢᏗᏢ ᏗᏂᎶᏍᎨᏍᏗ, ᎠᎴ ᎢᏧᎳᎭ ᎠᎾᏅᎥᏍᎨᏍᏗ ᎡᏆᎭᎻ, ᎠᎴ ᎡᏏᎩ, ᎠᎴ ᏤᎦᏈ, ᎦᎸᎳᏗ ᎡᎯ ᎾᎿᎭᎤᎬᏫᏳᎯ ᎨᏒᎢ,
این را به شما بگویم که بسیاری از سرتاسر جهان، از شرق و غرب آمده، با ابراهیم و اسحاق و یعقوب، در ضیافتِ ملکوت آسمان همنشین خواهند شد؛
12 ᎦᎸᎳᏗᏍᎩᏂ ᎡᎯ ᎾᎿᎭᎤᎬᏫᏳᎯ ᎨᎡ ᎠᏁᎯ ᏓᎨᏥᏄᎪᏫᏏ ᏫᏙᏓᎨᎦᏓᎡᏏ ᏧᎵᏏᎬ ᏙᏱᏗᏢ, ᎾᎿᎭᏓᏂᏴᎨᏍᏗ, ᎠᎴ ᏓᏂᎸᏓᎩᏍᎨᏍᏗ ᏓᏂᏄᏙᎬᎢ.
اما بسیاری از یهودیان، که ملکوت برای آنان مهیا شده بود، به تاریکیِ بیرونی افکنده خواهند شد، به جایی که در آن گریه و ساییدن دندان بر دندان خواهد بود.»
13 ᏥᏌᏃ ᎯᎠ ᏄᏪᏎᎴ ᎠᏍᎪᎯᏧᏈ ᏗᏘᏂᏙᎯ; ᎮᎾ, ᎠᎴ ᏄᏍᏛ ᏦᎯᏳᏅ ᎾᏍᎩ ᏫᏂᏣᎵᏍᏓᏏ. ᎤᏅᏏᏓᏍᏗᏃ ᎾᎯᏳᏉ ᎤᏗᏩᏎᎢ.
سپس رو به افسر رومی کرد و گفت: «به خانه‌ات برگرد. مطابق ایمانت انجام شد.» خدمتکار جوان او در همان لحظه شفا یافته بود!
14 ᏥᏌᏃ ᏈᏓ ᎦᏁᎸ ᎤᎷᏨ, ᎤᎪᎮ ᏈᏓ ᎤᏓᎵᎢ ᎤᏥ ᎦᏅᎨ ᎤᏗᎴᎲᏍᎨᎢ.
هنگامی که عیسی به خانهٔ پطرس رسید، دید که مادر زن او تب کرده و در رختخواب است.
15 ᎤᏒᏂᎴᏃ ᎤᏬᏰᏂ, ᎤᏗᎴᎲᏍᎬᏃ ᎤᏗᏩᎭᎢ. ᏚᎴᏁᏃ ᎠᎴ ᏚᏍᏕᎸᎯᏙᎴᎢ.
اما وقتی عیسی دست او را لمس کرد تبش قطع شد. پس او برخاست و سرگرم پذیرایی از عیسی شد.
16 ᎤᏒᏃ ᏄᎵᏍᏔᏅ, ᎤᏂᏣᏖ ᎠᏂᏍᎩᎾ ᏗᎬᏩᏂᏯᎢ ᏕᎬᏩᏘᏃᎮᎴᎢ; ᏚᏄᎪᏫᏎᏃ ᎠᏂᏍᎩᎾ ᎧᏁᎬᏉ ᎬᏗᏍᎨᎢ, ᎠᎴ ᏂᎦᏛ ᏧᏂᏢᎩ ᏚᏅᏩᏁᎢ.
هنگام غروب، مردم عدهٔ زیادی از دیوزدگان را نزد عیسی آوردند، و او فقط با گفتن یک کلمه، ارواح پلید را از وجود آنان اخراج کرد و همۀ بیماران را شفا بخشید.
17 ᎤᏙᎯᏳᏗᏱ ᎠᏰᎸᏒᎩ ᎢᏌᏯ ᎠᏙᎴᎰᏍᎩ ᏧᏁᏤᎢ, ᎯᎠ ᏥᏄᏪᏎᎢ; ᎤᏩᏒ ᎢᎩᎩᏍᏓᏁᎸᎩ ᏗᏗᏩᎾᎦᎳᎯᏳ ᎨᏒᎢ, ᏕᎩᏢᎬᏃ ᏧᏤᎵ ᏂᏚᏩᏁᎸᎩ.
به این شکل، کلام خدا توسط اشعیای نبی به حقیقت پیوست که گفته بود: «او ضعف‌های ما را برداشت و مرض‌های ما را حمل کرد.»
18 ᏥᏌᏃ ᏚᎪᎲ ᎤᏂᏣᏘ ᏴᏫ ᎬᏩᏜᏓᏫᏍᏗᏍᎬᎢ, ᎤᏁᏤ ᎢᏍᎪᏅ ᏭᏂᎶᎯᏍᏗᏱ.
وقتی عیسی دید که جمعیت بزرگی نزد او گرد می‌آیند، به شاگردانش فرمود: «به آن طرف دریاچه برویم.»
19 ᎩᎶᏃ ᎢᏳᏍᏗ ᏗᎪᏪᎵᏍᎩ ᎤᎷᏤᎢ, ᎯᎠ ᏄᏪᏎᎴᎢ; ᏔᏕᏲᎲᏍᎩ ᏓᎬᏍᏓᏩᏗᏙᎵ ᏂᎦᎥ ᎮᏙᎲᎢ.
در آن لحظه، یکی از علمای دین یهود نزد او آمد و گفت: «استاد، هر جا بروی، از تو پیروی خواهم کرد.»
20 ᏥᏌᏃ ᎯᎠ ᏄᏪᏎᎴᎢ; ᏧᎳ ᏚᏂᏔᎴᏐᎢ, ᏥᏍᏆᏃ ᎦᎸᎶ ᎠᏁᎯ ᏚᎾᏁᏍᏓᏝᎰᎢ, ᏴᏫᏍᎩᏂ ᎤᏪᏥ ᎥᏝ ᎢᎸᎯᏢ ᎠᏍᎪᎵ ᎤᏗᏱ ᏱᎩ.
اما عیسی به او گفت: «روباه‌ها برای خود لانه دارند و پرندگان، آشیانه؛ اما پسر انسان جایی ندارد که حتی سرش را بر آن بگذارد.»
21 ᏅᏩᏓᎴᏃ ᎤᏍᏓᏩᏗᏙᎯ ᎯᎠ ᏄᏪᏎᎴᎢ; ᏣᎬᏫᏳᎯ, ᎢᎬᏱ ᎨᎾ ᏥᏂᏌᏄᎦ ᎡᏙᏓ.
یکی دیگر از شاگردانش به او گفت: «سَرورم، اجازه بفرما تا اول به خانه بازگردم و پدرم را دفن کنم.»
22 ᏥᏌᏃ ᎯᎠ ᏄᏪᎭᎴᎢ; ᏍᎩᏍᏓᏩᏚᎦ, ᎤᎾᏁᎳᎩᏃ ᏧᏂᏲᎱᏒᎯ ᏓᏂᏂᏏᏍᎨᏍᏗ ᏧᎾᏤᎵ ᏧᏂᏲᎱᏒᎯ.
اما عیسی به او گفت: «دنبال من بیا، و بگذار مردگان، مردگانِ خود را دفن کنند.»
23 ᎿᎭᏉᏃ ᏥᏳᎯ ᏭᏣᏅ ᎬᏩᏍᏓᏩᏗᏙᎯ ᎬᏩᏍᏓᏩᏛᏎᎢ.
آنگاه عیسی سوار قایق شد و شاگردانش نیز او را دنبال کردند.
24 ᎬᏂᏳᏉᏃ ᎤᏣᏘ ᎤᏱᎶᎴ ᎤᏃᎴ ᎢᏓᎵ; ᏥᏳᏰᏃ ᎠᎹ ᏓᎵᏍᏗᎳᏁᎬ ᎤᏭᏢᎥᏍᎨᎢ; ᎠᏎᏃ ᎢᎦᎵᎮᏉ.
ناگهان دریاچه دچار توفانی سخت شد، به طوری که قایق نزدیک بود غرق شود. اما عیسی در خواب بود.
25 ᎬᏩᏍᏓᏩᏗᏙᎯᏃ ᎬᏩᎷᏤᎴ ᎬᏩᏰᏍᏔᏁᎢ, ᎯᎠ ᏂᎬᏩᏪᏎᎴᎢ; ᏣᎬᏫᏳᎯ, ᏍᎩᏍᏕᎸ, ᏓᏲᏣᏗᏒᏂᏉ.
شاگردانش به او نزدیک شدند و بیدارش کرده، فریادکنان گفتند: «سَرور ما، به دادمان برس؛ نزدیک است غرق شویم!»
26 ᎯᎠᏃ ᏂᏚᏪᏎᎴᎢ, ᎦᏙᏃ ᎢᏥᏍᎦᎢᎭ? ᎤᏍᏗ ᎢᏦᎯᏳᎯ! ᎿᎭᏉᏃ ᏚᎴᏅ ᏚᏍᎦᏤ ᎤᏃᎴ ᎠᎴ ᎥᏓᎵ, ᎤᏣᏘᏃ ᎤᏓᏥᎾᏍᏛᎯ ᏄᎵᏍᏔᏁᎢ.
عیسی پاسخ داد: «ای کم‌ایمانان! چرا چنین وحشت کرده‌اید؟» سپس برخاست و بر باد و امواج نهیب زد، و آرامشی کامل پدید آمد.
27 ᎠᏂᏍᎦᏯᏃ ᎤᏂᏍᏆᏂᎪᏎᎢ, ᎯᎠ ᏄᏂᏪᏎᎢ; ᎦᏙ ᎤᏍᏗ ᎯᎠ ᎠᏍᎦᏯ, ᎾᏍᏉᏰᏃ ᎤᏃᎴ ᎠᎴ ᎥᏓᎵ ᎢᎬᏬᎯᏳᎲᏍᎦ.
شاگردان که حیرت‌زده شده بودند، به یکدیگر می‌گفتند: «این چگونه شخصی است که حتی باد و امواج نیز از او فرمان می‌برند!»
28 ᎢᏍᎪᏂᏗᏢᏃ ᏭᎷᏨ ᎦᎩᏏᏂ ᎤᎾᏤᎵᎪᎯ, ᎠᏂᏔᎵ ᎠᏂᏍᎩᎾ ᏗᎬᏩᏂᏯᎢ ᏕᎬᏩᏠᏎᎢ, ᏓᏓᏂᏌᎲ ᏧᏂᏄᎪᏤᎢ, ᎤᏣᏔᏅᎯ ᎤᏂᎿᎭᎸᎯᏳ ᎨᏎᎢ, ᎾᏍᎩ ᎥᏝ ᎩᎶ ᎾᎿᎭᎬᏩᎶᎯᏍᏗ ᏱᎨᏎᎢ.
وقتی عیسی به آن طرف دریاچه، به ناحیۀ جَدَریان رسید، دو مرد دیوزده به او برخوردند. آن دو در قبرستان زندگی می‌کردند و چنان خشن و وحشی بودند که کسی جرأت نداشت از آن منطقه عبور کند.
29 ᎠᎴ ᎬᏂᏳᏉ ᎤᏁᎷᏁᎢ, ᎯᎠ ᏄᏂᏪᏎᎢ; ᎥᏝ ᎪᎱᏍᏗ ᏗᎦᏓᏛᏙᏗ ᏱᎩ ᏂᎯ, ᏥᏌ ᎤᏁᎳᏅᎯ ᎤᏪᏥ, ᏥᎪ ᎠᏂ ᏣᎷᏥᎸ ᏍᎩᏂᎩᎵᏲᎢᏍᏙᏗᏱᏉ ᎠᏏᏉ ᎾᏍᏆᎵᏍᎬᎾ?
آنها فریاد زدند: «ای پسر خدا، با ما چه کار داری؟ آیا آمده‌ای تا قبل از زمانی که خدا تعیین کرده، ما را عذاب دهی؟»
30 ᎨᎯᏃ ᎢᏴᏛ ᏗᏁᏙᎮ ᎤᏂᏣᏘ ᏑᎾᏓᏡᎩ ᏏᏆ ᎠᎾᎵᏍᏓᏴᏂᏙᎮᎢ.
از قضا، کمی دورتر یک گلهٔ خوک می‌چرید.
31 ᎠᏂᏍᎩᎾᏃ ᎬᏩᏔᏲᏎᎴᎢ, ᎯᎠ ᏂᎬᏩᏪᏎᎴᎢ; ᎢᏳᏃ ᏍᎩᏂᏄᎪᏫᏒᎭ, ᎤᎾᏁᎳᎩ ᏍᎩᏁᎵᏎᎸᎭ ᏏᏆ ᏑᎾᏓᏡᎩ ᏫᎪᏍᏗᏴᏍᏗᏱ.
پس ارواح پلید از عیسی خواهش کرده، گفتند: «اگر می‌خواهی ما را بیرون کنی، ما را به درون این گلۀ خوکها بفرست.»
32 ᎯᎠᏃ ᏂᏚᏪᏎᎴᎢ; ᏍᏕᎾ. ᎤᏂᏄᎪᏨᏃ, ᏏᏆ ᏑᎾᏓᏡᎩ ᏫᏚᏂᏴᎴᎢ. ᎠᎴ ᎬᏂᏳᏉ ᏂᎦᏛ ᏑᎾᏓᏡᎩ ᏏᏆ ᎠᏯᏄᎵᏳ ᎤᎾᎵᏎᎢ, ᏭᏂᎦᏐᎠᏎ ᎦᏁᏡᎩ ᎬᏒᎢ, ᎥᏓᎵ ᏭᎾᎵᏔᏗᏅᏎᎢ, ᎠᎴ ᎠᎹᏱ ᏚᏂᎵᏬᏤᎢ.
عیسی به آنها گفت: «بسیار خوب، بروید.» ارواح پلید از وجود آن دو مرد بیرون آمدند و به درون خوکها رفتند. ناگاه تمام گله، از سراشیبی تپه به دریاچه ریختند و خفه شدند.
33 ᏗᏂᎦᏘᏯᏃ ᎤᎾᎵᏎᎢ, ᏗᎦᏚᎲ ᏭᏂᎶᏎᎢ, ᏂᎦᏛ ᏭᏂᏃᎮᎴᎢ, ᎠᎴ ᎠᏂᏍᎩᎾ ᎬᏩᏂᏯᎢ ᏄᎾᎵᏍᏓᏁᎸᎢ.
خوک‌چرانها فرار کرده، به شهر رفتند و به همه گفتند که بر آن دو دیوزده چه گذشت.
34 ᎬᏂᏳᏉᏃ ᏂᎦᏗᏳ ᏍᎦᏚᎩ ᏧᏂᏄᎪᏤᎢ, ᏥᏌ ᏕᎬᏩᏠᏏᎴᎢ; ᎬᏩᎪᎲᏃ ᎬᏩᏔᏲᏎᎴ ᎤᏓᏅᏍᏗᏱᏉ ᎤᎾᏤᎵᎪᎯ ᎨᏒᎢ.
در نتیجه، تمام اهالی شهر بیرون ریختند تا عیسی را ببینند، و وقتی او را دیدند، از او التماس کردند که از آنجا برود و ایشان را به حال خودشان بگذارد.

< ᎣᏍᏛ ᎧᏃᎮᏛ ᎹᏚ ᎤᏬᏪᎳᏅᎯ 8 >