< ᎣᏍᏛ ᎧᏃᎮᏛ ᎹᎦ ᎤᏬᏪᎳᏅᎯ 6 >

1 ᎤᏄᎪᏤᏃ ᎾᎿᎭᏂ, ᎠᎴ ᎤᏩᏒ ᎤᏤᎵᎪᎯ ᏭᎷᏤᎢ; ᎬᏩᏍᏓᏩᏗᏙᎯᏃ ᎬᏩᏍᏓᏩᏛᏎᎢ.
پس از آنجا روانه شده، به وطن خویش آمد و شاگردانش از عقب او آمدند.۱
2 ᎤᎾᏙᏓᏆᏍᎬᏃ ᎤᎵᏰᎶᎸ, ᎤᎴᏅᎮ ᏚᏕᏲᏁ ᏗᎦᎳᏫᎢᏍᏗᏱ; ᎤᏂᏣᏘᏃ ᎬᏩᏛᎦᏁᎸ ᎤᏂᏍᏆᏂᎪᏎᎢ, ᎯᎠ ᎾᏂᏪᏍᎨᎢ, ᎭᏢ ᎠᎩᎭ ᎯᎠ ᎠᏍᎦᏯ ᎯᎠ ᎾᏍᎩ ᎢᎬᏩᏛᏁᏗ ᏥᎩ? ᎠᎴ ᎦᏙ ᎤᏍᏗ ᎠᎦᏙᎥᎯᏍᏗ ᎾᏍᎩ ᎠᏥᏁᎸᎯ ᏥᎩ, ᎾᏍᎩ ᎢᏳᏍᏗ ᎤᏍᏆᏂᎪᏗ ᏥᏚᎸᏫᏍᏓᏁᎭ?
چون روز سبت رسید، در کنیسه تعلیم دادن آغاز نمودو بسیاری چون شنیدند، حیران شده گفتند: «ازکجا بدین شخص این چیزها رسیده و این چه حکمت است که به او عطا شده است که چنین معجزات از دست او صادر می‌گردد؟۲
3 ᏝᏍᎪ ᎾᏍᎩ ᎯᎠ ᏗᏁᏍᎨᏍᎩ ᏱᎩ, ᎺᎵ ᎤᏪᏥ, ᏥᎻ, ᎠᎴ ᏦᏏ, ᎠᎴ ᏧᏓ, ᎠᎴ ᏌᏩᏂ ᎠᎾᎵᏅᏟ? ᎠᎴ ᏧᏙ ᏝᏍᎪ ᎠᏂ ᏱᎨᎦᏓᏑᏯ? ᎥᎬᏩᏐᏅᏤᎸᎩᏃ.
مگر این نیست نجار پسر مریم و برادر یعقوب و یوشا ویهودا و شمعون؟ و خواهران او اینجا نزد مانمی باشند؟» و از او لغزش خوردند.۳
4 ᏥᏌᏃ ᎯᎠ ᏂᏚᏪᏎᎴᎢ; ᎠᏙᎴᎰᏍᎩ ᎥᏝ ᎾᏥᎸᏉᏛᎾ ᏱᎨᏐᎢ, ᎤᏤᎵᎪᎯᏍᎩᏂᏃᏅ ᎤᏩᏒ, ᎠᎴ ᏧᏴᏫ ᎠᏁᎲᎢ, ᎠᎴ ᎤᏩᏒ ᎦᏁᎸᎢ.
عیسی ایشان را گفت: «نبی بی‌حرمت نباشد جز در وطن خود و میان خویشان و در خانه خود.۴
5 ᎠᎴ ᎾᎿᎭᎥᏝ ᎪᎱᏍᏗ ᎤᏍᏆᏂᎪᏗ ᏗᎬᏩᎸᏫᏍᏓᏁᏗ ᏱᎨᏎᎢ, ᎤᏩᏒᏍᎩᏂᏃᏅ ᎢᎸᏍᎩ ᎢᏯᏂᏛ ᏧᏂᏢᎩ ᏚᏏᏔᏛ ᎠᎴ ᏚᏅᏩᏅᎢ.
و در آنجاهیچ معجزه‌ای نتوانست نمود جز اینکه دستهای خود را بر چند مریض نهاده، ایشان را شفا داد.۵
6 ᎠᎴ ᎤᏍᏆᏂᎪᏎ ᎾᏃᎯᏳᎲᏍᎬᎾ ᎨᏒᎢ. ᎠᎴ ᎤᏪᏙᎴ ᎤᏚᏫᏛ ᏕᎦᏚᏩᏗᏒᎢ ᏓᏕᏲᎲᏍᎨᎢ.
واز بی‌ایمانی‌ایشان متعجب شده، در دهات آن حوالی گشته، تعلیم همی داد.۶
7 ᏔᎳᏚᏃ ᎢᏯᏂᏛ ᏫᏚᏯᏅᎮᎢ, ᎠᎴ ᏚᏅᏏᏙᎴ ᏔᎵᎭ ᏧᎵᎪᏅᏛ, ᎠᎴ ᏚᎵᏍᎪᎸᏓᏁᎴ ᏧᏂᏄᎪᏫᏍᏗᏱ ᏗᎦᏓᎭ ᏗᏓᏅᏙ;
پس آن دوازده را پیش خوانده، شروع کرد به فرستادن ایشان جفت جفت و ایشان را بر ارواح پلید قدرت داد،۷
8 ᎠᎴ ᏚᏁᏤᎴ ᎾᏍᎩ ᎪᎱᏍᏗ ᎤᏂᏴᏍᏗᏱ ᏂᎨᏒᎾ ᎤᎾᎵᏍᏕᎸᏙᏗ ᎠᏁᏙᎲᎢ, ᎠᏙᎳᏅᏍᏗ ᎤᏩᏒ; ᎥᏝ ᏕᎦᎶᏗ, ᎠᎴ ᎦᏚ, ᎠᎴ ᎥᏣᏱ ᏚᎾᏓᏠᎲᎢ;
و ایشان را قدغن فرمود که «جزعصا فقط، هیچ‌چیز برندارید، نه توشه‌دان و نه پول در کمربند خود،۸
9 ᏧᎾᎳᏑᎸᏗᏱᏍᎩᏂ; ᎠᎴ ᏞᏍᏗ ᏔᎵ ᏱᏗᏣᏄᏬᏍᎨᏍᏗ.
بلکه موزه‌ای در پا کنید ودو قبا در بر نکنید.»۹
10 ᎠᎴ ᎯᎠ ᏂᏚᏪᏎᎴᎢ, ᎠᏓᏁᎸ ᎢᎸᎯᏢ ᎢᏥᏴᎯᎮᏍᏗ, ᎾᎿᎭᏉ ᎢᏣᏅᎥᏍᎨᏍᏗ ᎬᏂ ᎥᏣᏂᎩ ᎾᎿᎭᏂ.
و بدیشان گفت: «در هر جاداخل خانه‌ای شوید، در آن بمانید تا از آنجا کوچ کنید.۱۰
11 ᎠᎴ ᎩᎶ ᏂᏗᏣᏓᏂᎸᎬᎾ ᎠᎴ ᏂᏣᏛᏓᏍᏓᏁᎲᎾ ᎢᎨᏎᏍᏗ, ᎿᎭᏉ ᎾᎿᎭᎢᏣᏂᎩᏍᎨᏍᏗ, ᏗᏣᎳᏏᏕᏂ ᎪᏍᏚ ᏕᏥᏅᎪᎥᏗᏍᎨᏍᏗ, ᎾᏍᎩ ᎪᎯᏳᏗᏍᎩ ᎤᎾᏡᏗᏍᎩ. ᎤᏙᎯᏳᎯᏯ ᎯᎠ ᏂᏨᏪᏎᎭ, ᎡᏍᎦᏉ ᎢᎦᎢ ᎤᏂᎩᎵᏲᎢᏍᏗ ᎨᏎᏍᏗ ᏐᏓᎻ, ᎠᎴ ᎪᎹᎵ, ᏗᎫᎪᏙᏗᏱ ᎢᎦ ᎨᏎᏍᏗ, ᎤᏟᎯᏳ ᎾᎿᎭᎦᏚᎲᎢ.
و هرجا که شما را قبول نکنند و به سخن شما گوش نگیرند، از آن مکان بیرون رفته، خاک پایهای خود را بیفشانید تا بر آنها شهادتی گردد. هرآینه به شما می‌گویم حالت سدوم و غموره درروز جزا از آن شهر سهل تر خواهد بود.»۱۱
12 ᎤᏂᏄᎪᏤᏃ, ᏭᎾᎵᏥᏙᏁ ᎾᏍᎩ ᏴᏫ ᎠᏎ ᏧᏂᏁᏟᏴᏍᏗ ᎨᏒ ᏚᎾᏓᏅᏛᎢ.
پس روانه شده، موعظه کردند که توبه کنند،۱۲
13 ᎤᏂᏣᏘᏃ ᏚᏂᏄᎪᏫᏎ ᎠᏂᏍᎩᎾ, ᎠᎴ ᎪᎢ ᏚᏂᎶᏁᏔᏁ ᎤᏂᏣᏘ ᏧᏂᏢᎩ, ᎠᎴ ᏚᏂᏅᏩᏁᎢ.
وبسیار دیوها را بیرون کردند و مریضان کثیر راروغن مالیده، شفا دادند.۱۳
14 ᎡᎶᏛᏃ ᎤᎬᏫᏳᎯ ᎤᏛᎦᏁ ᎾᏍᎩ ᎠᏥᏃᎮᏍᎬᎢ; ᏚᏃᏣᎶᏤᏰᏃ ᎾᏍᎩ ᏚᏙᎥᎢ; ᎠᎴ ᎯᎠ ᏄᏪᏎ ᎡᎶᏛ, ᏣᏂ ᏗᏓᏬᏍᎩ ᏓᎴᎯᏌ ᎤᏲᎱᏒᎢ, ᎠᎴ ᎾᏍᎩ ᏅᏗᎦᎵᏍᏙᏗᎭ ᎤᏍᏆᏂᎪᏗ ᏥᏕᎤᎸᏫᏍᏓᏁᎭ.
و هیرودیس پادشاه شنید زیرا که اسم اوشهرت یافته بود و گفت که «یحیی تعمید‌دهنده از مردگان برخاسته است و از این جهت معجزات از او به ظهور می‌آید.۱۴
15 ᎢᎦᏛᏃ ᎯᎠ ᎾᏂᏪᏍᎨᎢ, ᎢᎳᏯ ᎯᎠ. ᎢᎦᏛᏃ ᎯᎠ ᎾᏂᏪᏍᎨᎢ, ᎠᏙᎴᎰᏍᎩ ᎯᎠ, ᎠᎴ ᎩᎶ ᎠᎾᏙᎴᎰᏍᎩ ᎨᏒ ᎾᏍᎩᏯᎢ.
اما بعضی گفتند که الیاس است و بعضی گفتند که نبی‌ای است یا چون یکی از انبیا.۱۵
16 ᎡᎶᏛᏍᎩᏂ ᎤᏛᎦᏅ, ᎯᎠ ᏄᏪᏎᎢ; ᏣᏂ ᎯᎠ, ᎾᏍᎩ ᎠᏴ ᏥᏥᏍᎫᏕᏒᎩ; ᎾᏍᎩ ᏚᎴᎯᏌᏅ ᎤᏲᎱᏒᎢ.
اما هیرودیس چون شنید گفت: «این همان یحیی است که من سرش را از تن جدا کردم که از مردگان برخاسته است.»۱۶
17 ᎡᎶᏛᏰᏃ ᎤᏩᏒ ᎤᏓᏅᏒᎯ ᎨᏎ ᏭᏂᏴᎲᎯ ᎨᏎ ᏣᏂ, ᎠᎴ ᏗᏓᏍᏚᏗᏱ ᎤᎸᎸᎯ ᎨᏎᎢ, ᎠᏍᏛᏗᏍᏗᏍᎨ ᎡᎶᏗᏏ, ᎤᏅᏟ ᏈᎵᎩ ᎤᏓᎵᎢ; ᎾᏍᎩᏰᏃ ᎠᏓᏰᎮᎢ.
زیرا که هیرودیس فرستاده، یحیی را گرفتار نموده، او رادر زندان بست بخاطر هیرودیا، زن برادر او فیلپس که او را در نکاح خویش آورده بود.۱۷
18 ᏣᏂᏰᏃ ᎯᎠ ᎢᏳᏪᏎᎸᎯ ᎨᏎ ᎡᎶᏛ, ᎥᏝ ᏱᏚᏳᎪᏗ ᎡᏣᏅᏟ ᎤᏓᎵᎢ ᏣᏓᏰᎭ.
از آن جهت که یحیی به هیرودیس گفته بود: «نگاه داشتن زن برادرت بر تو روا نیست.»۱۸
19 ᎾᏍᎩ ᎢᏳᏍᏗ ᎡᎶᏗᏏ ᎠᏍᎦᎨ [ ᏣᏂ ] ᎠᎴ ᏳᎴᎢ; ᎠᏎᏃ ᎥᏝ ᎾᏍᎩ ᎢᎬᏩᏛᏁᏗ ᏱᎨᏎᎢ.
پس هیرودیا از او کینه داشته، می‌خواست اور ا به قتل رساند اما نمی توانست،۱۹
20 ᎡᎶᏛᏰᏃ ᎤᎸᏉᏗᏳ ᎨᏎ ᏣᏂ, ᎠᎦᏔᎮᏰᏃ ᎤᏓᏅᏘᏳ ᎠᎴ ᎾᏍᎦᏅᎾ ᎨᏒ ᎠᏍᎦᏯ, ᎠᎴ ᎤᎦᏌᏯᏍᏗᏳ ᎨᏎᎢ; ᎾᏍᎩᏃ ᎤᏛᎦᏅ [ ᎠᎵᏥᏙᎲᏍᎬ, ] ᎤᏣᏖ ᏚᎸᏫᏍᏓᏁᎴᎢ, ᎠᎴ ᎤᎵᎮᎵᏨᎯ ᎠᏛᏓᏍᏓᏁᎮᎢ.
زیرا که هیرودیس از یحیی می‌ترسید چونکه او را مرد عادل و مقدس می‌دانست و رعایتش می‌نمود و هرگاه از اومی شنید بسیار به عمل می‌آورد و به خوشی سخن او را اصغا می‌نمود.۲۰
21 ᎠᎯᏛᏃ ᎾᏍᎩ ᎢᎬᏛᏁᏗ ᎨᏒ ᎤᏍᏆᎸᎲ, ᎾᏍᎩ ᎡᎶᏛ ᎤᏕᏅ ᎢᏳ ᎢᎦ ᎤᏛᏅᎢᏍᏔᏁ ᎬᏩᎵᏍᏓᏴᎾᏁᏗᏱ ᏧᏤᎵ ᎤᏂᎬᏫᏳᎯ, ᎠᎴ ᎠᏂᏍᎦᏰᎬᏍᏓ, ᎠᎴ ᏗᎨᎦᏁᎶᏗ ᎨᎵᎵ ᎠᏁᎯ,
اما چون هنگام فرصت رسید که هیرودیس در روز میلاد خودامرای خود و سرتیبان و روسای جلیل را ضیافت نمود؛۲۱
22 ᎾᏍᎩᏃ ᎡᎶᏗᏏ ᎤᏪᏥ ᎠᏛ ᎤᏴᎵᎸ, ᎠᎴ ᎤᎵᏍᎩᏒ, ᎠᎴ ᎡᎶᏛ ᎠᎴ ᎾᏍᎩ ᎢᏧᎳᎭ ᎠᏂᏂᏜᏓᎢ ᎣᏏᏳ ᎤᏂᏰᎸᏅ, ᎤᎬᏫᏳᎯ ᎯᎠ ᏄᏪᏎᎴ ᎠᏛ, ᏍᎩᏔᏲᏏ ᎢᏳᏍᏗᏉ ᎮᎵᏍᎬᎢ, ᏓᎬᏁᎵᏃ.
و دختر هیرودیا به مجلس درآمده، رقص کرد و هیرودیس و اهل مجلس را شادنمود. پادشاه بدان دختر گفت: «آنچه خواهی ازمن بطلب تا به تو دهم.»۲۲
23 ᎤᏎᎵᏓᏁᎴᏃ [ ᎯᎠ ᏄᏪᏎᎢ, ] ᎢᏳᏍᏗᏉ ᎮᎵᏍᎬ ᏍᎩᏔᏲᏏ, ᏓᎬᏁᎵᏃ, ᎾᏍᏉ ᎠᏰᎵ ᎢᏴᏛ ᏱᎩ ᎾᎿᎭᎠᎩᎬᏫᏳᎯ ᎨᏒᎢ.
و از برای او قسم خوردکه آنچه از من خواهی حتی نصف ملک مراهرآینه به تو عطا کنم.»۲۳
24 ᎤᏄᎪᏨᏃ ᎯᎠ ᏫᏄᏪᏎᎴ ᎤᏥ, ᎦᏙ ᏓᏥᏔᏲᎵ? ᎯᎠᏃ ᏄᏪᏎᎴᎢ, ᏣᏂ ᏗᏓᏬᏍᎩ ᎠᏍᎪᎵ.
او بیرون رفته، به مادرخود گفت: «چه بطلبم؟» گفت: «سر یحیی تعمیددهنده را.»۲۴
25 ᎢᎬᏪᏅᏛᏉᏃ ᎤᎵᏍᏗ ᎤᏴᎵᎴ ᎤᎬᏫᏳᎯ ᎠᏯᎥᎢ, ᎠᎴ ᎤᏔᏲᎴ ᎯᎠ ᏄᏪᏎᎢ, ᎠᏆᏚᎵ ᎩᎳᏉ ᎢᏴᏛ ᏍᎩᏁᏗᏱ, ᎠᏖᎵᏙᎩᎯ, ᏣᏂ ᏗᏓᏬᏍᎩ ᎤᏍᎪ.
در ساعت به حضور پادشاه درآمده، خواهش نموده، گفت: «می‌خواهم که الان سر یحیی تعمید‌دهنده را در طبقی به من عنایت فرمایی.»۲۵
26 ᎤᎬᏫᏳᎯᏃ ᎤᏣᏘ ᏝᏉ ᎤᏰᎸᏁᎢ; ᎠᏎᏃ ᎤᏎᎵᏔᏅᎢ, ᎠᎴ ᎾᏍᎩ ᎢᏧᎳᎭ ᎤᎾᏂᏜᏓᏅᎯ ᏅᏧᎵᏍᏙᏔᏁ, ᎥᏝ ᎬᏩᎨᏳᏙᏗ ᏱᎨᏎᎢ.
پادشاه به شدت محزون گشت، لیکن بجهت پاس قسم و خاطر اهل مجلس نخواست او را محروم نماید.۲۶
27 ᎩᎳᏉᏃ ᎢᏴᏛ ᎤᎬᏫᏳᎯ ᎤᏅᏎ ᎠᏯᏫᏍᎩ, ᎠᎴ ᎤᏁᏤ ᎤᏍᎪ ᎤᏂᏲᎯᏍᏗᏱ; ᎤᏪᏅᏎᏃ, ᎠᎴ ᏭᏍᎫᏕᏎ ᏗᏓᏍᏚᏗᏱ ᎠᏯᎥᎢ,
بی‌درنگ پادشاه جلادی فرستاده، فرمود تا سرش رابیاورد.۲۷
28 ᎠᎴ ᎤᏲᎴ ᎤᏍᎪ ᎠᏖᎵᏙᎩᎯ ᎦᎶᏕᎢ, ᎠᎴ ᎠᏛ ᎤᏁᎴᎢ; ᎠᏛᏃ ᎤᏥ ᎤᏁᎴᎢ.
و او به زندان رفته سر او را از تن جداساخته و بر طبقی آورده، بدان دختر داد و دخترآن را به مادر خود سپرد.۲۸
29 ᎬᏩᏍᏓᏩᏗᏙᎯᏃ ᎤᎾᏛᎦᏅ, ᎤᏂᎷᏤ ᎠᎴ ᎤᏂᏁᏎ ᎠᏰᎸᎢ, ᎠᎴ ᎠᏤᎵᏍᏛ ᎤᏂᏅᏁᎢ.
چون شاگردانش شنیدند، آمدند و بدن او را برداشته، دفن کردند.۲۹
30 ᎨᏥᏅᏏᏛᏃ ᎤᎾᏓᏟᏌᏁ ᏥᏌ ᎡᏙᎲᎢ, ᎠᎴ ᎬᏩᏃᏁᎴ ᏂᎦᏛ ᏄᎾᏛᏁᎵᏙᎸ, ᎠᎴ ᎾᏍᏉ ᏄᏍᏛ ᏚᎾᏕᏲᏅᎢ.
و رسولان نزد عیسی جمع شده، از آنچه کرده و تعلیم داده بودند او را خبر دادند.۳۰
31 ᎯᎠᏃ ᏂᏚᏪᏎᎴᎢ, ᎢᏕᎾ ᎢᏨᏒᏉ ᎢᏴᏛ ᏫᏗᎶᎯ ᎢᎾᎨ ᏗᎨᏒᎢ, ᎠᎴ ᏞᎦ ᎢᏣᏣᏪᏐᎸᏍᏓ; ᎤᏂᏣᏖᏰᏃ ᎠᏂᎷᎨ ᎠᎴ ᏓᏁᎨᎢ, ᎥᏞᏃ ᏯᏜᏓᏅᏓᏗᏍᎨ ᎾᏍᏉ ᎤᎾᎵᏍᏓᏴᏗᏱ ᎢᎪᎯᏛ.
بدیشان گفت شما به خلوت، به‌جای ویران بیایید و اندکی استراحت نمایید زیرا آمد و رفت چنان بود که فرصت نان خوردن نیز نکردند.۳۱
32 ᏥᏳᎯᏃ ᎤᎾᏣᎡᎢ, ᎤᎾᏂᎩᏎ ᎢᎾᎨ ᏭᏂᎶᏎ ᎤᏕᎵᏛ.
پس به تنهایی در کشتی به موضعی ویران رفتند.۳۲
33 ᏴᏫᏃ ᎬᏩᏂᎪᎮ ᎠᎾᏂᎩᏍᎬᎢ, ᎠᎴ ᎤᏂᏣᏖ ᎬᏬᎵᎨᎢ, ᎠᎴ ᎡᎳᏗᏉ ᏚᏂᏍᏆᎸᏔᏁ ᎾᎿᎭᎢᏗᏢ ᏭᏂᎶᏎ ᏕᎦᏚᏩᏗᏒ ᏂᏙᏓᏳᏂᎶᏒᎯ, ᏕᎬᏩᏂᎩᏰᏃ, ᎠᎴ ᏫᎬᏩᏓᏟᏌᏁᎴᎢ.
و مردم ایشان را روانه دیده، بسیاری اورا شناختند و از جمیع شهرها بر خشکی بدان سوشتافتند و از ایشان سبقت جسته، نزد وی جمع شدند.۳۳
34 ᏥᏌᏃ ᎤᏣᎢᏒ, ᏚᎪᎮ ᎤᏂᏣᏘ ᏴᏫ, ᎠᎴ ᏚᏪᏙᎵᏤᎢ, ᏅᏗᎦᎵᏍᏙᏗᏍᎨ ᎠᏫ ᎤᏂᏃᏕᎾ ᏓᎾᏤᎳᎬ ᏁᎲᎾ ᏥᎨᏐ ᎤᏂᎦᏘᏯ; ᎤᎴᏅᎮᏃ ᎤᏣᏘ ᏧᏓᎴᏅᏛ ᏚᏪᏲᏁᎢ.
عیسی بیرون آمده، گروهی بسیار دیده، بر ایشان ترحم فرمود زیرا که چون گوسفندان بی‌شبان بودند و بسیار به ایشان تعلیم دادن گرفت.۳۴
35 ᎿᎭᏉᏃ ᎤᎶᏐᏂᏕᎾ ᎨᏎ ᎢᎦ, ᎬᏩᏍᏓᏩᏗᏙᎯ ᎬᏩᎷᏤᎴ, ᎯᎠ ᏄᏂᏪᏎᎢ, ᎠᏂ ᎢᎾᎨᎢ, ᎠᎴ ᎿᎭᏉ ᎤᎶᏐᏂᏗ ᎢᎦ.
و چون بیشتری از روز سپری گشت، شاگردانش نزد وی آمده، گفتند: «این مکان ویرانه است و وقت منقضی شده.۳۵
36 ᏘᏰᎵᎯᏍᏓ, ᎾᏍᎩ ᏓᏓᏁᎳᏗᏒ ᎬᏩᏚᏫᏛ ᏩᏂᎶᎯ, ᎠᎴ ᏕᎦᏚᏩᏗᏒᎢ, ᎠᎴ ᏭᏂᏩᎯ ᎦᏚ, ᎥᏞᏰᏃ ᎪᎱᏍᏗ ᏯᏂᏰ ᎤᎾᎵᏍᏓᏴᏗ.
اینها را رخصت ده تا به اراضی و دهات این نواحی رفته، نان بجهت خود بخرند که هیچ خوراکی ندارند.»۳۶
37 ᏚᏁᏤᎴᏃ ᎯᎠ ᏂᏚᏪᏎᎴᎢ, ᏂᎯ ᏗᏤᎳᏍᏓ. ᎯᎠᏃ ᏂᎬᏩᏪᏎᎴᎢ, ᏥᎪ ᏓᏲᏤᏏ ᏔᎵᏧᏈ ᎠᏂᎩᏏ ᏧᎬᏩᎶᏗ ᎦᏚ ᏮᏓᏲᎩᏩᏏ, ᎠᎴ ᏙᏓᏲᏤᎳᏍᏔᏂ?
درجواب ایشان گفت: «شما ایشان را غذا دهید!» وی را گفتند: «مگر رفته، دویست دینار نان بخریم تا اینها را طعام دهیم!»۳۷
38 ᎯᎠᏃ ᏂᏚᏪᏎᎴᎢ, ᎢᎳᎪ ᎦᏚ ᏕᏥᏰᎭ? ᏫᏣᎦᏔ. ᎤᎾᏙᎴᎰᏒᏃ, ᎯᎠ ᏄᎯᏪᏎᎢ, ᎯᏍᎩ, ᏔᎵᏃ ᎠᏣᏗ.
بدیشان گفت: «چند نان دارید؟ رفته، تحقیق کنید.» پس دریافت کرده، گفتند: «پنج نان و دو ماهی.»۳۸
39 ᏚᏁᏤᎴᏃ ᎤᎾᏂᏢᏗᏱ ᏂᎦᏛ ᎢᏤ ᎧᏁᏍᎪᎯ ᎨᏒ ᏧᎾᏓᏡᏅᏛ.
آنگاه ایشان رافرمود که «همه را دسته دسته بر سبزه بنشانید.»۳۹
40 ᎤᎾᏂᏢᏁᏃ ᎣᏍᏛ ᏚᎾᏓᏅᎿᎭᏁᎢ ᎠᏍᎪᎯᏧᏈ, ᎠᎴ ᎯᏍᎦᏍᎪᎯ ᏧᎾᏓᏡᏅᏛ.
پس صف صف، صد صد و پنجاه پنجاه نشستند.۴۰
41 ᎯᏍᎩᏃ ᎦᏚ ᏚᎩᏒ ᎠᎴ ᏔᎵ ᎠᏣᏗ ᏚᏁᏒ, ᎦᎸᎳᏗ ᏫᏚᎧᎿᎭᏁᎢ, ᎠᎴ ᎤᎵᎮᎵᏤᎢ, ᎠᎴ ᏚᎬᎭᎷᏰ ᎦᏚ, ᎠᎴ ᎬᏩᏍᏓᏩᏗᏙᎯ ᏚᏁᎴ ᏧᏂᏁᏗᏱ; ᏔᎵᏃ ᎠᏣᏗ ᏂᎦᏛ ᏚᏯᏙᎮᎴᎢ.
و آن پنج نان و دو ماهی را گرفته، به سوی آسمان نگریسته، برکت داد و نان را پاره نموده، به شاگردان خود بسپرد تا پیش آنهابگذارند و آن دو ماهی را بر همه آنها تقسیم نمود.۴۱
42 ᏂᎦᏛᏃ ᎤᎾᎵᏍᏓᏴᏁᎢ; ᎠᎴ ᏚᏃᎸᏎᎢ.
پس جمیع خورده، سیر شدند.۴۲
43 ᎤᏄᏖᏎᏃ ᎤᎵᎬᎭᎷᏴᎯ ᏔᎳᏚ ᏗᎧᎵᎢ ᏔᎷᏣ, ᎠᎴ ᎾᏍᏉ ᎠᏣᏗ.
و ازخرده های نان و ماهی، دوازده سبد پر کرده، برداشتند.۴۳
44 ᎾᏍᎩᏃ Ꮎ ᎦᏚ ᏧᏂᎬᎯ ᎯᏍᎩ ᎢᏯᎦᏴᎵ ᎢᏴᏛ ᎾᏂᎡ ᎠᏂᏍᎦᏯ.
و خورندگان نان، قریب به پنج هزارمرد بودند.۴۴
45 ᎩᎳᏉᏃ ᎢᏴᏛ ᏚᏅᏫᏍᏔᏁ ᎬᏩᏍᏓᏩᏗᏙᎯ ᏥᏳᎯ ᎤᎾᏦᏗᏱ, ᎠᎴ ᎢᎬᏱ ᏧᏂᏐᎯᏍᏗᏱ, ᏇᏣᏱᏗ ᏭᏂᎷᎯᏍᏗᏱ, ᎠᏏᏉ ᎤᏩᏒ ᏓᏰᎵᎯᏍᏗᏍᎬ ᎤᏂᏣᏘ.
فی الفور شاگردان خود را الحاح فرمود که به کشتی سوار شده، پیش از او به بیت صیدا عبورکنند تا خود آن جماعت را مرخص فرماید.۴۵
46 ᏚᏰᎵᎯᏍᏔᏅᏃ, ᎣᏓᎸ ᏭᎶᏎ ᎤᏓᏙᎵᏍᏔᏅᏎᎢ.
وچون ایشان را مرخص نمود، بجهت عبادت به فراز کوهی برآمد.۴۶
47 ᎤᏒᏃ ᏄᎵᏍᏔᏅ ᏥᏳ ᎥᏓᎵ ᎠᏰᎵ ᎠᏂᏂᏎᎢ, ᎤᏩᏒᏃ ᏙᏱ ᎡᏙᎮᎢ.
و چون شام شد، کشتی درمیان دریا رسید و او تنها بر خشکی بود.۴۷
48 ᏚᎪᎮᏃ ᎠᏂᎩᎵᏲᎬ ᎠᏂᎦᏪᎯᎲᎢ; ᏩᏂᎦᏛᏃ ᎢᏗᏏ ᏗᎦᏃᎸᏗᏍᎨᎢ. ᏅᎩᏁᏃ ᎢᏴᏛ ᎠᏂᏯᏫᏍᎬ ᏒᏃᏱ ᏚᎷᏤᎴᎢ, ᎥᏓᎵ ᎦᏚᎢ ᎠᎢᏎᎢ, ᎠᎴ ᏱᏚᎶᎯᏎᎴᎢ.
وایشان را در راندن کشتی خسته دید زیرا که بادمخالف بر ایشان می‌وزید. پس نزدیک پاس چهارم از شب بر دریا خرامان شده، به نزد ایشان آمد و خواست از ایشان بگذرد.۴۸
49 ᎠᏎᏃ ᏫᎬᏩᎪᎲ ᎥᏓᎵ ᎦᏚᎢ ᎠᎢᏒᎢ, ᎤᏤᎸᏅᎯ ᎤᏁᎵᏎᎢ, ᎠᎴ ᎤᏁᎷᏁᎢ.
اما چون او رابر دریا خرامان دیدند، تصور نمودند که این خیالی است. پس فریاد برآوردند،۴۹
50 ( ᏂᎦᏛᏰᏃ ᎬᏩᎪᎮᎢ, ᎠᎴ ᎤᎾᏕᏯᏔᏁᎴᎢ.) ᎩᎳᏉᏃ ᎢᏴᏛ ᏚᎵᏃᎮᏔᏁᎢ, ᎠᎴ ᎯᎠ ᏂᏚᏪᏎᎴᎢ, ᎤᎦᎵᏍᏗᏉ ᎢᏣᏓᏅᏓᏓ; ᎠᏴᏉ; ᏞᏍᏗ ᏱᏥᏍᎦᎢᎮᏍᏗ.
زیرا که همه او را دیده، مضطرب شدند. پس بی‌درنگ بدیشان خطاب کرده، گفت: «خاطر جمع دارید! من هستم، ترسان مباشید!»۵۰
51 ᎤᎩᎳᏫᏎᏃ ᏫᏚᏣᏁᎴ ᏥᏳᎯ; ᎦᏃᎸᎥᏍᎬᏃ ᎤᏎᎵᎪᏤᎢ; ᎠᎴ ᎤᎶᏒᏍᏔᏅᎯ ᎤᎾᏓᏅᏖᏔᏁ ᏙᏧᎾᏓᏅᏛᎢ, ᎠᎴ ᎤᏂᏍᏆᏂᎪᏎᎢ.
و تا نزد ایشان به کشتی سوار شد، باد ساکن گردید چنانکه بینهایت درخود متحیر و متعجب شدند،۵۱
52 ᎥᏝᏰᏃ ᏱᏚᎾᏓᏅᏖᎴ ᎦᏚ; ᏧᏂᎾᏫᏰᏃ ᏗᏍᏓᏱᏳ ᎨᏎᎢ.
زیرا که معجزه نان را درک نکرده بودند زیرا دل ایشان سخت بود.۵۲
53 ᏚᏂᏐᏨᏃ, ᎨᏂᏏᎳᏗ ᏭᏂᎷᏤᎢ, ᎠᎴ ᎤᏂᏔᎳᏕᎢ.
پس از دریا گذشته، به‌سرزمین جنیسارت آمده، لنگر انداختند.۵۳
54 ᏥᏳᎯᏃ ᎤᎾᏣᎢᏒ ᎩᎳᏉ ᎢᏴᏛ ᎬᏬᎵᏤᎢ.
و چون از کشتی بیرون شدند، مردم در حال او را شناختند،۵۴
55 ᎠᎴ ᎾᎿᎭᎬᏩᏚᏫᏛ ᎤᏁᏙᎴᎢ, ᎠᎴ ᏧᏂᏢᎩ ᏚᏂᏂᏙᎴ ᏗᏤᏍᏙᎩᎯ ᏚᏂᏢᏕ, ᏫᏓᏂᏃᎯᎮ ᎠᎾᏛᎬᎦ ᎾᎿᎭᎡᏙᎲᎢ.
و در همه آن نواحی بشتاب می‌گشتند و بیماران را بر تختهانهاده، هر جا که می‌شنیدند که او در آنجا است، می‌آوردند.۵۵
56 ᎠᎴ ᎢᎸᎯᏢ ᏫᎦᎷᎩ, ᏧᏍᏗ ᏕᎦᏚᎲ, ᎠᎴ ᏧᏛᎾ ᏕᎦᏚᎲ, ᎠᎴ ᎢᏴᏛ ᏗᏓᏁᎶᎯ ᎨᏒᎢ, ᏧᏂᏢᎩ ᏕᎦᎳᏅᏛ ᏓᏂᏅᎥᏍᎨᎢ, ᎠᎴ ᎬᏩᏔᏲᏎᎮ ᎤᎾᏒᏂᏍᏗᏱ, ᎦᏓᎷᏯᏛᏉ ᎾᏍᏉ ᎤᏄᏮᎢ; ᎾᏂᎥᏃ ᎾᏍᎩ ᎬᏩᏒᏂᎸᎯ ᏚᎾᏗᏩᏍᎨᎢ.
و هر جایی که به دهات یا شهرها یا اراضی می‌رفت، مریضان را بر راهها می‌گذاردندو از او خواهش می‌نمودند که محض دامن ردای او را لمس کنند و هر‌که آن را لمس می‌کرد شفامی یافت.۵۶

< ᎣᏍᏛ ᎧᏃᎮᏛ ᎹᎦ ᎤᏬᏪᎳᏅᎯ 6 >